برکه
آب انبارها و حوض‌هایی برای تأمین آب حرمین شریفین برکه در لغت به حفره‌ای مانند حوض و بدون دیواره و حصار در زمین اطلاق می‌شود.[1] این واژه بیشتر در مورد حوض‌ها و آبگیرهایی به کار رفته که با مصالحی چون سنگ و آهک و یا چوب و پوست حیوانات
آب انبارها و حوضهايي براي تأمين آب حرمين شريفين
بركه در لغت به حفرهاي مانند حوض و بدون ديواره و حصار در زمين اطلاق ميشود.[1] اين واژه بيشتر در مورد حوضها و آبگيرهايي به كار رفته كه با مصالحي چون سنگ و آهك و يا چوب و پوست حيوانات ساخته شده باشند.[2] در منابع، گاه از الفاظي چون مَصنَع[3]، مَأجَل[4]، منهل[5]، صهريج[6] نيز مفهوم بركه يا حوض قصد شده است؛ زيرا آب انبار عبارت است از نوعي مخزن آب سرپوشيده و آببندي شده و معمولاً ساخته شده در پايينتر از سطح زمين كه براي ذخيره آب آشاميدني جهت ايام كمآبي يا پايداري در برابر دشمن در هنگام محاصره و گاه استفاده از آب خنك در تابستان، در شهرها و روستاها و دژها، در مسير كاروانها و در دل كوهها ساخته ميشد.[7] (تصوير شماره 8) برخي از بركههاي وصف شده در منابع، همين آب انبارها هستند. آب اين بركهها از نهرها، چاه، قناتها و باران، براي آشاميدن و آبياري و غسل و وضو فراهم ميشد. سقايه نيز بر بنايي كه براي جمع آوري آب براي رساندن به مردم ميساختند، اطلاق ميشد[8] و معمولاً از يك يا چند حوض يا بركه تشكيل ميشد كه آب چشمه در آن گرد ميآمد و مورد استفاده حاجيان قرار ميگرفت؛ با توجه به وضعيت آب و هواي عربستان و اندك بودن بارش به ويژه در شهرهاي مكه و مدينه[9] نحوه تأمين آب از مهمترين دغدغههاي ساكنان اين مناطق بوده است. به علت آشنايي ديرينه انسان با بركه و نقش آن در ذخيره آب و سهولت دسترسي به آن، بركه از اهميت ويژه بهره داشته است؛ بركهها اندازههاي گوناگون داشتند و مساحت برخي به 100 ذرع (حدود 50 متر) ميرسيد[10] و در ساخت آنها از مصالح گوناگون چون سنگ، گچ، آهك و پوست استفاده ميشد.
آب انبارها بيشتر براي تأمين آب ساكنان ساخته ميشدند و جهت رعايت بهداشت و مصونيت آب، داراي پلههايي بودند. گاه براي سهولت رفت و آمد، پلكاني براي ورود به آب انبار و پلكاني ديگر براي بيرون آمدن از آن قرار ميدادند. در برخي از آب انبارها و حوضها، مانند حوض برابر مسجدالنبي، محل استفاده از آب براي آقايان و خانمها تفكيك شده بود؛ حوضها تأمين كننده آب مورد نياز براي رعايت بهداشت و نيز وضو و طهارت شرعي بودند و از اين رو بيشتر كنار مسجدها و مكانهاي مقدس قرار داشتند. براي برخي حوضها، مانند حوضهاي كنار زمزم، خروجيهاي گوناگون آب قرار ميدادند تا همزمان افراد بسيار بتوانند از آن استفاده كنند؛ استفاده از بيشتر بركهها براي همگان آزاد بود؛ ولي استفاده از برخي كه در ملك خصوصي قرار داشتند، براي همگان مجاز نبود.[11]
بركههاي مكه: بركههاي گوناگون در نقاط مختلف شهر مكه وجود داشتهاند كه تنها نام برخي از آنها در منابع ياد شده است. فاكهي (م.172ق.) شمار سقايههاي مكه در روزگار خود را نزديك به 100 مورد برشمرده است.[12] برخي از مهمترين اين بركهها عبارتند از:
1. بركههاي مسجدالحرام و پيرامون آن:
1. بركههاي پيرامون زمزم: چاه زمزم مشهورترين و كهنترين منبع تأمين آب مكه از عصر جاهلي به شمار ميآيد و از اهميت بسيار در آبرساني برخوردار بوده است.[13] اين چاه كه در روزگار حضرت اسماعيل پديد آمد، تا دوره جرهم همچنان مورد استفاده بود تا اين كه به جهت هتك حرمت جرهميان به كعبه و حرم، خشك شد.[14] عبدالمطلب جد پيامبر(ص) چاهي در مسعي حفر كرد و كنار آن حوضي براي استفاده همگان ساخت. وي پس از حفر ديگر بار زمزم، چاه ياد شده و حوض آن را به مُطعَم بن عَدي بخشيد.[15] عبدالمطلب همچنين حوضي كنار زمزم ساخت و استفاده از آب آن را تنها براي نوشيدن مجاز دانست.[16] بر پايه گزارشي ديگر، وي كنار زمزم دو حوض جداگانه براي نوشيدن و شستوشو ساخته بود.[17] در دورههاي بعد نيز دو حوض جداگانه براي آشاميدن و وضو كنار زمزم وجود داشت.[18]
در سده سوم ق. چندين حوض كنار زمزم قرار داشت. حوض اول در پيرامون چاه جاي داشت و از مرمر ساخته شده بود. ارتفاع ديواره اين حوض 19 انگشت و پهناي آن 18 انگشت بود. بر حوض سقفي قرار داده و براي آن 36 خروجي براي برداشتن آب نهاده بودند.[19] در فاصله 28 ذرعي (حدود 14متري) آن و جلوي سقايه عباس* حوضي دايرهاي و مرمرين به محيط 40 ذرع (حدود20 متر) قرار داشت كه آب از فواره سنگي وسط آن بيرون ميزد.[20] در سده نهم ق. حوضهاي زمزم به نُه عدد افزايش يافت كه از آنها براي وضو استفاده ميشد.[21]
در 52 ذرعي (حدود 26 متري) زمزم، سقايه عباس قرار داشت كه آب زمزم با قناتي سربي به آن راه مييافت. در اين سقايه، شش حوض از چوب ساج ساخته شده بود. سه عدد از اين حوضها پنج ذرع و 12 انگشت طول و دو ذرع عرض داشتند. ارتفاع بقيه حوضها سه ذرع و 12 انگشت بود. به ازاي هر يك از آنها، حوضي از پوست قرار داشت كه در آنها كشمش و خرما خيسانده ميشد و براي تغيير طعم آب حوضهاي ياد شده، به آب آنها اضافه ميشد.[22] به سال 229ق. به دستور واثق عباسي (حك: 227-232ق.) عمر بن فرج رُخَجي، از نزديكان امير مكه، حوضهاي ششگانه را برداشت و حوض ساجي بزرگي را جايگزين آنها كرد. درون آن نيز حوض چرمي ديگري قرار داشت كه در آن خرما و كشمش ريخته ميشد.[23] بعدها محمد بن هارون حوض ياد شده را ويران و بركهاي مرمرين را جايگزين آن كرد. نام وي بر سنگ اين بركه نقش بسته بود. اين بركه بارها تعمير شد تا اين كه به سال 839ق. در دوره مماليك ويران و بازسازي گشت.[24] پس از چندي به علت استفاده نكردن از بركههاي سقايه عباس، قبه آن به محل نگهداري كتابهاي وقفي تبديل شد.[25]
2. بركهاي ميان زمزم و ركن حجرالاسود: خالد بن عبدالله قسري* امير مكه در اواخر سده اول ق. با انتقال آب شيرين از دامنه كوه ثَبير حوضي ميان زمزم و ركن حجر ساخت. آب از فوارهاي در وسط اين حوض بيرون ميزد. اين حوض تا آغاز حكومت عباسيان بر جاي بود تا اين كه داود بن علي عباسي، عموي سفاح و حكمران او در مكه (132-133ق.) به سال 132ق. آن را ويران كرد و آب آن را به حوضي كنار باب السلام، از درهاي مسجدالحرام، انتقال داد.[26]
3. در سده سوم ق. نزديك باب بنيعَدي از درهاي ضلع شرقي مسجدالحرام، بركهاي وجود داشت كه حاجيان از آب آن استفاده ميكردند.[27] از سرنوشت اين بركه در دورههاي بعد گزارشي در دست نيست؛ 4. در سده نهم ق. در مولد النبي (زادگاه پيامبر در شعب ابيطالب) دو بركه وجود داشت كه آنها را به شخصي به نام مسلماني نسبت دادهاند.[28] از سرنوشت اين بركهها در روزگاران بعد گزارشي به دست نيامد.
2. بركههاي شمال مكه:
1. بركه زبيده: از ديگر بركههاي معروف شهر مكه، بركه مشهور به زبيده* (ام جعفر) همسر هارون خليفه عباسي بود. اين بركه در بخش معلات مكه قرار داشت. پس از خشكسالي عجيب اواخر سده دوم ق. زبيده دستور حفر چاهي در شمال مكه را به سال 194ق. صادر كرد. به دستور وي بركهاي نيز كنار آن ساخته شد. آب چاه براي پر كردن اين بركه كافي نبود و به ناچار آب چشمهاي در كوه طاد، از رشته كوههاي ثنيه در مسير طائف، با صرف هزينههاي گزاف و مشكلات فراوان به آن هدايت شد. در پيرامون بركه ساختماني براي پاسداري ساختند و اشخاصي مأمور نگهباني آن شدند. كنار بركه كتيبهاي قرار داشت كه در آن عباراتي شامل شهادتين، درود بر پيامبر و نيز جملاتي حاكي از نقش ام جعفر در آبرساني به حاجيان و تاريخ ساخت بركه به دست ياسر، خادم زبيده، نقش بسته بود.[29]
به دستور مأمون خليفه عباسي (حك: 198-218ق.) به سال 210ق. صالح بن عباس، حكمران مكه، آب افزون بركه «ام جعفر» را از طريق آبراهي به پنج بركه كه در مناطق پايين مكه احداث كرده بود، رسانيد. بر پايه اين طرح، آب بركه «ام جعفر» در مسير خود، آب بركههاي بطحاء در شعب علي، بركهاي در صفا مشهور به بازان، بركهاي نزديك بازار گندم فروشان نزديك باب الوداع، بركهاي در كوچه ثنيه پايينتر از دار اوس، بركهاي در بازار هيزم فروشان، و سرانجام بركه ماجن در جنوب مكه را تأمين ميكرد.[30] از آب بركه ماجن براي آبياري زمينهاي كشاورزي و باغهاي متعلق به برخي از وابستگان اشراف استفاده ميشد.[31]
تأمين آب بركه ام جعفر به علت نقش اساسياش در آبرساني به مكه، همواره مورد توجه حاكمان بوده و افرادي چون زين الدين يوسف حكمران اربل (حك: 563-583ق.) در سال 564ق. و مظفرالدين كُوكُبُوري حاكم اِربِل (حك: 583-630ق.) در سال 605ق. و مستنصر عباسي در سالهاي 625 و 633ق. امير چوپان* مغول به دستور سلطان محمد خدابنده به سال 726ق. و شريف حسن عجلان، امير مكه و حجاز، به سال 811ق. به تعمير چشمههاي تأمين كننده آب اين بركه پرداختند.[32]
2. بركههاي سليمان بن جعفر: در مسير معلات به منا و نزديك باغ مُقَيصره از باغهاي معاويه، دو بركه ديگر وجود داشتند كه به بركههاي سليمان بن جعفر عباسي، حكمران مكه در دوره حكومت هارون عباسي (حك: 170-193ق.) شهرت داشتند.[33] اين بركهها در پي خشكسالي در مكه، به دستور خليفه ساخته شدند. پس از گرد آمدن آب چاههاي متعلق به معاوية بن ابيسفيان در چاهي به نام رشا، آب به اين دو حوض و سپس بركهاي كنار يكي از درهاي مسجدالحرام هدايت شد.[34] ازرقي (م.250ق.) بركهاي در باغ عوف، از باغهاي معاوية بن ابيسفيان نزديك كوه حجون، را متعلق به هارون عباسي دانسته است.[35] از بركههاي سليمان در دورههاي بعد گزارشي يافت نشد.
3. در سده نهم ق. از دو بركه كنار باب معلات نزديك بستان صارم ياد شده كه بدون استفاده رها شده بودند و به سال 813ق. يكي از آنها به دست شهاب بركوت المكين، از ثروتمندان سده 9ق. تعمير گشت و آب چشمه بازان به آن هدايت شد.[36] اين بركه در سده 14ق. به بركه شامي معروف بود و آب آن را همگان استفاده ميكردند.[37] ابن دهيش اين دو بركه را همان بركههاي متعلق به هارون در باغ عوف ميداند.[38]
به سال 831ق. شاهين عثماني از كارگزاران عثماني با صرف هزينهاي آب چاهي در بئر خم در منطقه پايين مكه را به آن بركه هدايت نمود. وي همچنين گروهي را مأمور ريختن آب سقاخانهاي در معلات به بركه صارم كرد.[39] طبري (م.1070ق.) دو بركه ياد شده را يك بركه ميداند كه به علت وجود ديواري كوتاه در وسط آن، دو بركه خوانده شده است.[40]
4. روبهروي بركه شامي، دو بركه ديگر در مجاورت هم بودند. اين بركهها به سال 749ق. در روزگار ملك ناصر حسن مملوكي تعمير شدند.[41] به سال 821ق. ديوار اين بركهها با آهك تعمير گشت و در برخي از جاها بلنداي آن حدود نيم متر بيشتر شد. ديوار ميان دو بركه را برداشتند و كنار آن دو حوضچه سرپوشيده ساختند و براي حفظ آب از دسترس اطفال، دري چوبي براي آن ساختند.[42]
بر پايه برخي از گزارشها، در سده 14ق. اين دو بركه از ميان رفته بودند و بقاياي يكي از آنها كه به بركه مصري شهرت داشت، قابل مشاهده بود.[43]
5. بركهاي در مسجد تنعيم: برخي منابع از وجود بركهاي در مسجد تنعيم در سه يا چهار ميلي مسجدالحرام خبر دادهاند. از اين بركه براي ذخيره آب باران استفاده ميشد تا اين كه به سال 987ق. به دستور سنان پاشا، چاه كنار بركه تعمير گشت و آب بركه تأمين شد. اين بركه تا سده 14ق. همچنان وجود داشت؛ ولي چاه آن خشك شده بود و تنها در هنگام بارش باران، پر آب ميشد.[44]
3. بركههاي شرق مكه:
1. بركههاي منا: در منطقه منا نيز بركههايي وجود داشتند كه از جمله آنها ميتوان به بركه مأزمين* و حوضهاي گوناگون كنار آن اشاره كرد كه در سيل سال 240ق. از ميان رفتند.[45]
بركه ياقوته از ديگر بركههاي اين منطقه است. فاصله اين بركه در سده سوم ق. با مسجد منا 3753 ذرع (نزديك به دو كيلومتر) بود و تا وادي مُحَسَّر، درهاي ميان منا و مزدلفه، 1000 ذرع (حدود50 متر) فاصله داشت.[46] اين بركه در سيل سال 240ق. از ميان رفت.[47] از ديگر بركههاي اين مكان ميتوان به بركه عيره اشاره كرد كه آن نيز به سال 240ق. بر اثر سيل ويران شد.[48]
در دامنه كوه ثبير در چهار كيلومتري مسجدالحرام، بركهاي مشهور به بركه خالد بن عبدالله قسري وجود داشت. اين بركه پس از صدور فرمان سليمان بن عبدالملك (حك: 96-99ق.) درباره رساندن آب شيرين به مكه به دست خالد بن عبدالله قسري حكمران مكه و به سال 93ق. ساخته شد و در ساخت آن از سنگهاي بزرگ نقشدار استفاده گشت. براي تأمين آب بركه، سدي در ثقبه نزديك آن ساختند.[49] از سرنوشت بركه خالد در دورههاي بعد گزارشي در دست نيست؛ ولي گزارشهايي درباره آن سد در منابع آمده است.[50]
2. بركههاي عرفات: در بازار عرفه و در جنوب جبل الرحمه، هفت[51] يا هشت[52] بركه وجود داشتند كه آب آنها مورد استفاده حاجيان به ويژه در روز عرفه بود. آوردهاند كه اين بركهها را عبدالله بن عامر بن كريز ساخت و همو چاههايي براي تأمين آب آنها حفر كرد.[53] از وي به عنوان نخستين سازنده بركه در عرفات ياد شده است.[54] اين بركهها با گذشت زمان نيازمند تعمير ميشدند و گزارشهايي از تعمير آنها به دست افرادي چون عجوز، مادر مقتدر عباسي، به سال 315ق.[55]، مظفر حاكم اربل به سال 594ق.[56]، اقبال الشرابي مستنصري به سال 633ق.[57] و نيز در دوران حاكم مصر ملك شعبان مملوكي (حك: 764-778ق.) رسيده است.[58] در سده نهم ق. اين بركهها انباشته از خاك شده بودند.[59] بعدها در روزگار سلطان سليمان قانوني (حك: 926-974ق.) اين بركهها مورد توجه قرار گرفتند و هر سال در موسم حج با استفاده از آبراههاي زيرزميني، آب عين زبيده به آنها منتقل ميشد و حاجيان از آن استفاده ميكردند.[60] تا امروز نيز آثاري از اين بركهها باقي مانده است.[61]
در نزديكي عرفه و روبهروي مسجد بيعه، بركهاي به نام سلم قرار داشت كه سازنده آن مشخص نيست. اين بركه و قنات پيوسته به آن در سال 745ق. به دست آل الملك، نائب السلطنه مصر در روزگار ملك اسماعيل بن ملك ناصر مملوكي، تعمير شد.[62] در قرن11ق. آب اين بركه تنها از راه بارش باران تأمين ميشد.[63] ابن صباغ (م.1321ق.) از پر آب بودن آن خبر داده[64]؛ اما در گزارش مربوط به سال 1377ق. اين چشمه خشك و بيآب معرفي شده است.[65]
در سده 14ق. در مسجد ابراهيم در عرفات بركهاي وجود داشت كه آب آن از عين زبيده* تأمين ميشد.[66] از سرنوشت اين بركه در دورههاي بعد گزارشي در دست نيست؛ بركههايي ديگر نيز در مسير منا به عرفات و نزديك مزدلفه وجود داشتند كه از تعمير آنها در روزگار شعبان نايب السلطنه مصر و نيز در دوره مستنصر عباسي (حك: 623-640ق.) به سال 633ق. گزارشهايي در دست است.[67] اين بركهها در سده نهم ق. به علت خرابي طولاني قابل استفاده نبودند.[68]
4. بركههاي غرب مكه:
كنار ثنيه حَصحاص نزديك منطقه فخ و محله زاهر، بركهاي وجود داشت كه آب آن از چشمهاي در منطقه فخ تأمين ميشد. اين بركه به دست اسحق بن سلمه صائغ از صنعتگران دوره متوكل عباسي (حك: 232-247ق.) براي استفاده مردم ساخته شده بود. فاكهي از قطع جريان آب چشمه و بيآبي اين بركه گزارش داده است.[69]
در منطقه ياد شده، همچنين حوضهايي به نام مُجَنَّه وجود داشت كه آب آنها از طريق چاههاي موجود در منطقه تأمين ميشد. به گفته ابن دهيش، از محققان معاصر تاريخ مكه، برخي از اين چاهها اكنون نيز وجود دارند؛ اما مكان دقيق حوضهاي ياد شده مشخص نيست.[70]
5. بركه ماجن در جنوب مكه:
يكي از كهنترين بركههاي مكه كه در منابع تاريخي بدانها اشاره شده، بركه ماجن در منطقه جنوبي شهر بود كه به سبب نزديكي به يكي از دروازههاي مكه (باب الماجن) به اين نام شهرت داشت.[71] گويا اين كلمه تحريفي از واژه ماجل به معناي «مكان گرد آمدن آب» است. آوردهاند كه عمر بن خطاب براي پيشگيري از ورود سيل به شهر، آب بندهايي در شمال مكه قرار داد و مسير آب را به بركه ماجن در جنوب هدايت كرد تا از آب آن براي كشاورزي استفاده شود.[72] اين بركه تا دوره اخير وجود داشته و ميان مردم مكه به نام ماجد نيز مشهور بوده است. بركه ماجن مستطيل شكل و طول آن 40 و عرضش 31 متر بود. از چهار طرف ديواري به ارتفاع قامت انسان گرداگرد آن كشيده بودند. به سال 848ق. عمر سيد حسن، حكمران اسكندريه، خاكهاي انباشته شده در بركه را تخليه و ديوارهاي پيرامون آن را بلند كرد. مؤيد ابونصر مملوكي در سال 821ق. و قايتاباي مملوكي به سال 875ق. و قانصوه غوري به سال 907ق.[73] و سلطان سليمان قانوني به سال 931ق. با اصلاح چشمههاي حنين و عرفات، آب بركه ماجن را تأمين و در زمان ضرورت، آن را تعمير كردند.[74] در سفرنامهاي مربوط به سال 1207ق. از غسل كردن حاجيان در بركه ماجن و سپس رفتن به سوي مسجدالحرام سخن رفته است.[75] به سال 1380ق. روي بركه پوشانده شد.[76] اين بركه اكنون از ميان رفته و محل آن به باغ عمومي تبديل شده است.[77]
پس از تعمير عين زبيده در دوره حكومت سلطان عبدالحميد دوم كه از سال 1296ق. تا 1300ق. به طول انجاميد، در قسمتهاي گوناگون مكه نُه آب انبار بزرگ براي ذخيره آب ساخته شد.[78]
بركههاي مدينه:
در شهر مدينه، در قياس با مكه، بركههايي كمتر وجود داشته و آگاهيهاي فراوان درباره آنها ارائه نشده است. اين آگاهيها محدود به گزارشهاي پراكندهاي است كه از منابع تاريخ مدينه استفاده ميشود؛ در سده دوم ق. 19 سقايه در صحن مسجدالنبي وجود داشته است. از اين سقايهها 13 سقايه را خالصه، كنيز زبيده، و سه سقايه را يزيد بربري، غلام هارون عباسي، ساخته بودند. ابوالبختري وهب بن وهب و شجن، كنيز هارون، و سلسبيل، كنيز جعفر فرزند منصور عباسي، نيز هر يك سقايهاي ساخته بودند.[79] از وضعيت اين سقايهها در سدههاي بعد گزارشي يافت نشد. در سده هفتم ق. تنها از يك آب انبار در صحن مسجد ياد شده است. در وسط اين آب انبار كه به دست فردي به نام شامه از اميران شام ساخته شده بود، بركهاي بزرگ با آجر و چوب قرار داشت كه چهار پله از سطح صحن مسجد پايينتر بود و در وسط آن فوارهاي وجود داشت كه آب آن از طريق چاه تأمين ميشد. اين آب انبار تنها در هنگام موسم حج آب داشت.[80]
جهمه، مادر ناصر عباسي، در سده هفتم ق. سقايهاي در پشت مسجدالنبي ساخته بود. اين سقايه از چندين آب انبار تشكيل شده و چاهي نيز براي تأمين آب آن حفر گشته بود. براي دسترسي به آن، در ديوار شمالي مسجد دري ساخته شد.[81]
در سال 560ق. سيف الدين حسين بن ابيالهيجا، داماد نجم الدين ايوب از اميران ايوبي (حك: 643-647ق.) از ورودي شمالي آبخوري چشمه ازرق در غرب مسجدالنبي، شعبهاي جدا كرد و آب آن را به آبخوري ساخته شده نزديك باب السلام، از درهاي مسجدالنبي، هدايت كرد. از اين بركه براي وضو استفاده ميشد. در سده نهم ق. براي حفظ احترام مسجد، اين بركه برداشته شد.[82]
از ديگر بركههاي مدينه ميتوان به بركههاي سهگانه فواره نزديك مسجدالنبي، حَناطين كنار بازار گندم فروشان، و ثنيه نزديك ثنية الوداع* اشاره كرد. آب اين بركهها از قنات جاري شده به دست مهدي عباسي (حك: 158-169ق.) از منطقه قبا تأمين ميشد. مكان برداشتن آب در بركه فواره، براي زن و مرد مشترك بود؛ اما در بركههاي حناطين و ثنيه، اين محل تفكيك شده بود. آب آن قنات پس از تأمين آب بركهها، به محلي به نام شريعه نزديك ثنية الوداع در جنوب مدينه جريان مييافت و سپس به بركة السوق در چهار ميلي (حدود200/7 كيلومتر) مدينه سرازير ميشد. بركة السوق زماني به سليمان بن عبدالملك اموي (حك: 96-99ق.) تعلق داشته است. بعدها اين بركه در زمره اموال حكومتي قرار گرفت و از آب آن براي آبياري زمينهاي خليفه استفاده ميشد[83]؛ در سده سوم ق. در شمال غربي مدينه و در محل برخورد سه وادي عقيق، قنات و بُطحان، از دو بركه به نام مافنه و سوق ياد شده است.[84] آگاهيهاي ديگر درباره بركههاي ياد شده در دست نيست؛ به گفته ابن شبه (م.262 ق.) كنار غار بنيحرام* در شمال مدينه، نزديك ديوار شهر، چشمه كوچكي قرار داشت كه پيامبر از آن وضو گرفته بود.[85] بعدها اين چشمه به عين نبي معروف گشت.[86] كنارههاي چشمه ديواركشي شد و آب انباري با دو حوض مستطيل در پيرامون آن ايجاد شد كه مردم از آب آن بهرهمند ميشدند. اين آبخوري 25 پله داشت.[87] از سرنوشت بركههاي ياد شده در دورههاي بعد گزارشي در دست نيست؛ در نزديكي مرقد محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زكيه) كنار كوه سلع در شمال مدينه، آب انباري قرار داشت كه آب آن از آبراههاي زير زميني و از چشمههاي نبي در شمال مدينه و ازرق در غرب مسجدالنبي در شمال مدينه تأمين ميشد. اين آب انبار از دو سمت شرقي و غربي پله داشت و چشمهاي در وسط آن جاري بود.[88]
بركه ديگري كنار چاه اهاب درحره غربي قرار داشت كه با سنگهاي شكسته گرداگرد آن را چيده بودند. مطري (م.741ق.) اين بركه را نزديك چاهي در خانه فاطمه دختر حسين بن علي(ع) دانسته است. به گفته وي، پس از گسترش مسجدالنبي در روزگار وليد بن عبدالملك (حك: 86-96ق.) به سبب درون شدن خانه حضرت فاطمه زهرا3 در ساختمان مسجد، فاطمه دختر حسين ناچار به ترك آن شد و در منطقه حره غربي خانهاي ساخت. هنگام حفر چاه به سنگي برخوردند. با توسل وي و ريختن اضافه آب وضو در آن جا، مشكل حل شد و به آب رسيدند. مردم به آب اين حوض تبرك ميجستند و آن را زمزم ميناميدند.[89]
گويا در مدينه سه بركه ويژه حجگزاران وجود داشته كه نام يكي از آنها كه در حره وَبَرَه در غرب مدينه و نزديك چاه عروه قرار داشته، در منابع آمده است. اين بركه بزرگ گچكاري شده به بركه وَبيك مشهور بوده و بقاياي آن تا كنون نيز باقي مانده است.[90] در كنار كوه مَخيض در ورودي حاجيان شام، بركهاي به نام حمزه وجود داشت كه آب آن از چشمهاي در باغ مشهور به جعفريه در منطقه قبا تأمين ميشد.[91] نيز در منابع از بركهاي منسوب به عمرو بن زبير بن عوام، مشهور به بركه عمرو، بدون تعيين موقعيت مكاني، ياد شده است.[92] همچنين حوضي متعلق به مروان بن حكم اموي (حك: 64-65ق.) در وادي عقيق در غرب مدينه قرار داشت كه ثنيه نزديك عقيق را به سبب مجاورت با آن، ثنيه حوض ميناميدند.[93]
بركههاي ميان مكه و مدينه:
در مسير مكه به مدينه، بركههاي گوناگون وجود داشت كه از جمله آنها ميتوان از بركه كنار مسجد سقيا*، بركه تِعْهِن نزديك روستاي ام البرك، بركهاي بزرگ كنار مسجد خُلَيْص در روستاي خُلَيْص، و بركههايي در منطقه ابواء، وادياي در تهامه حجاز، ياد كرد؛ بركه موجود در خليص در آغاز سده هشتم ق. دچار كم آبي شد و حاجيان از اين جهت در تنگنا بودند. آنها به سال 719ق. به ملك ناصر محمد بن قلاوون، حاكم مصر، كه به مكه آمده بود، شكايت بردند. سلطان دستور پرداخت هزينه سالانه تأمين آب اين بركه را صادر كرد.[94]
در كنار مسجد بطن مر الظهران، وادياي در 22 كيلومتري شمال مكه، نيز بركهاي بزرگ به ابعاد 33 ذرع (حدود 17 متر) وجود داشت كه آب آن از چاهي مشهور به عقيق تأمين ميشد. در منطقه روحاء در چهل ميلي جنوبي مدينه نيز بركههايي چون بركه روحاء، بركه رشيد، بركه عثمان بن عفان و بركه طار وجود داشت.[95] سمهودي از تعميراتي در چشمه خليص و بركه روحاء در روزگار قايتباي مملوكي (حك: 872-901ق.) گزارش داده است.[96]
منابع
اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، 1408ق؛ اثارة الترغيب: محمد بن اسحق الخوارزمي (م.827ق.)، به كوشش الذهبي، مكه، مكتبة نزار مصطفي الباز، 1418ق؛ اخبار المدينه: محمد ابن زباله (م.199ق.)، به كوشش ابن سلامه، مركز بحوث و دراسات المدينه، 1424ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الارج المسكي في التاريخ المكي: علي عبدالقادر الطبري (م.1070ق.)، به كوشش الجمال، مكه، المكتبة التجاريه، 1416ق؛ الاعلاق النفيسه: ابن رسته (م. قرن3ق.)، بيروت، دار صادر، 1892م؛ بهجة النفوس و الاسرار: عبدالله المرجاني (م.699ق.)، به كوشش محمد شوقي، رياض، مكتبة الملك فهد، 1425ق؛ البيئة الطبيعة لمكة المكرمه: رقيه حسين نجيم، رياض، الفرقان، 1420ق؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ المدينة المنوره: ابن شبّه (م.262ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، 1410ق؛ تاريخ المدينه: قطب الدين النهروالي (م.990ق.)، به كوشش محمد عزب و محمد زينهم، مكتبة الثقافة الدينيه؛ تاريخ مكة المشرفه: محمد ابن الضياء (م.854ق.)، به كوشش العدوي، مكه، المكتبة التجاريه مصطفي احمد الباز، 1416ق؛ تحصيل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به كوشش ابن دهيش، 1424ق؛ التعريف بما آنست الهجره: محمد المطري (م.741ق.)، به كوشش الرحيلي، رياض، دار الملك عبدالعزيز، 1426ق؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ الدرة الثمينة في اخبار المدينه: محمد ابن نجار (م.643ق.)، به كوشش شكري، بيروت، دار الارقم؛ الدرر الفرائد المنظمه: عبدالقادر بن محمد الجزيري (م.977ق.): به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1422ق؛ رحلة ابن جبير: محمد بن احمد (م.614ق.)، بيروت، دار مكتبة الهلال، 1986م؛ سفرنامه حجاز: محمد لبيب البتنوني، ترجمه: انصاري، تهران، مشعر، 1381ش؛ سفرنامه مكه حسام السلطنه: رسول جعفريان، تهران، مشعر، 1374ش؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1421ق؛ الطبقات: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ العقد الثمين في تاريخ البلد الامين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش فؤاد سير، مصر، الرساله، 1406ق؛ العين: خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، قم، المطبعة العلميه، 1344ق؛ معالم المدينه: عبدالعزيز كعكي، بيروت، دار و مكتبة الهلال، 1419ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين كردي، ترجمه: صابري، مشهد، 1382ش؛ المناسك و اماكن طرق الحج: ابواسحق الحربي (م.285ق.)، به كوشش حمد الجاسر، رياض، دار اليمامه، 1401ق؛ موسوعة مرآة الحرمين الشريفين: ايوب صبري پاشا (م.1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربيه، 1424ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
ابوالفضل رباني
[1]. العين، ج5، ص367، «برك».
[2]. لسان العرب، ج1، ص399، «برك».
[3]. رحلة ابن جبير، ص165؛ شفاء الغرام، ج1، ص398؛ آثار البلاد، ص533.
[4]. اخبار مكه، فاكهي، ج4، ص121؛ معجم البلدان، ج5، ص32.
[5]. التعريف بما آنست الهجره، ص162.
[6]. رحلة ابن جبير، ص165.
[7]. نك: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج1، ص30، «آب انبار».
[8]. لسان العرب، ج14، ص392، «سقي».
[9]. البيئة الطبيعية لمكة المكرمه، ص183؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي، ص149، 230.
[10]. لسان العرب، ج1، ص399، «برك».
[11]. نك: الارج المسكي، ص93-94.
[12]. اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص97.
[13]. البيئة الطبيعية لمكة المكرمه، ص363.
[14]. شفاء الغرام، ج1، ص329.
[15]. اخبار مكه، فاكهي، ج4، ص99-100.
[16]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص43.
[17]. الاعلاق النفيسه، ص41.
[18]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص56-57.
[19]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص77-78.
[20]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص79-80.
[21]. شفاء الغرام، ج1، ص331.
[22]. اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص83-84.
[23]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص102-104؛ الدرر الفرائد، ج1، ص305.
[24]. التاريخ القويم، ج1، ص524.
[25]. التاريخ القويم، ج1، ص526.
[26]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص107-108؛ اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص149-151.
[27]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص90.
[28]. شفاء الغرام، ج1، ص441؛ تاريخ مكه، ص207.
[29]. اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص152-155.
[30]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص232؛ اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص152-154؛ تحصيل المرام، ج2، ص611-612.
[31]. سفرنامه حجاز، ص168.
[32]. شفاء الغرام، ج1، ص449-450؛ تحصيل المرام، ج2، ص613.
[33]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص229.
[34]. اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص152.
[35]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص227-228.
[36]. شفاء الغرام، ج1، ص441.
[37]. تحصيل المرام، ج2، ص633.
[38]. اخبار مكه، فاكهي، ج4، ص121، «پاورقي».
[39]. اتحاف الوري، ج4، ص19.
[40]. الارج المسكي، ص93.
[41]. تحصيل المرام، ج2، ص632.
[42]. شفاء الغرام، ج1، ص440-441.
[43]. تحصيل المرام، ج2، ص632.
[44]. موسوعة مرآة الحرمين، ج2، ص883.
[45]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص298-299.
[46]. اخبار مكه، ازرقي، ج2، ص185.
[47]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص298-299.
[48]. اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص299.
[49]. اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص149-151.
[50]. التاريخ القويم، ج1، ص261-262.
[51]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص42.
[52]. مرآة الحرمين، ج1، ص45.
[53]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص42.
[54]. الطبقات، ج5، ص35.
[55]. شفاء الغرام، ج1، ص441؛ اتحاف الوري، ج2، ص373.
[56]. اتحاف الوري، ج2، ص564؛ الدرر الفرائد، ج1، ص363.
[57]. الدرر الفرائد، ج1، ص373.
[58]. شفاء الغرام، ج1، ص441-442.
[59]. شفاء الغرام، ج1، ص441.
[60]. تحصيل المرام، ج2، ص634؛ مرآة الحرمين، ج1، ص45.
[61]. اخبار مكه، فاكهي، ج5، ص42، هامش1.
[62]. شفاء الغرام، ج1، ص441؛ العقد الثمين، ج3، ص208؛ اتحاف الوري، ج3، ص228-229.
[63]. الارج المسكي، ص94.
[64]. تحصيل المرام، ج2، ص634.
[65]. التاريخ القويم، ج3، ص399.
[66]. موسوعة مرآة الحرمين، ج2، ص895.
[67]. التاريخ القويم، ج3، ص399.
[68]. شفاء الغرام، ج1، ص441.
[69]. اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص156؛ ج4، ص125.
[70]. اخبار مكه، فاكهي، ج4، ص221؛ ج3، ص156.
[71]. شفاء الغرام، ج1، ص441.
[72]. سفرنامه حجاز، ص163؛ نك: اخبار مكه، ازرقي، ج2،
ص167.
ص167.
[73]. تحصيل المرام، ج2، ص612-613.
[74]. التاريخ القويم، ج3، ص353، 367-369.
[75]. سفرنامه مكه، ص106.
[76]. التاريخ القويم، ج3، ص287.
[77]. اتحاف الوري، ج4، ص62، «پاورقي».
[78]. موسوعة مرآة الحرمين، ج2، ص637-643.
[79]. اخبار المدينه، ص125.
[80]. الدرة الثمينه، ص120.
[81]. الدرة الثمينه، ص120.
[82]. التعريف بما آنست الهجره، ص162؛ بهجة النفوس، ج1، ص323؛ تاريخ المدينه، نهروالي، ص69.
[83].المناسك، ص409-410.
[84]. المناسك، ص411-412.
[85]. تاريخ المدينه، ابن شبّه، ج1، ص160.
[86]. بهجة النفوس، ج1، ص321.
[87]. رحلة ابن جبير، ص157.
[88]. اثارة الترغيب، ج2، ص352-353؛ وفاء الوفاء، ج3، ص105.
[89]. التعريف بما آنست الهجره، ص165.
[90]. معالم المدينة المنوره، ج2، ص490.
[91]. التعريف بما آنست الهجره، ص185؛ وفاء الوفاء، ج1، ص83.
[92]. معجم البلدان، ج2، ص320.
[93]. وفاء الوفاء، ج3، ص194؛ ج4، ص42.
[94]. اتحاف الوري، ج3، ص165.
[95]. وفاء الوفاء، ج3، ص172؛ ج4، ص84.
[96]. وفاء الوفاء، ج2، ص234.