التحفة اللطیفة فی...

کتابی در تاریخ محلی و شرح حال نام‌آوران مدینه، نوشته شمس ‌الدین سخاوی (831-902ق.)   کتاب التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه با ترتیب الفبایی شامل معرفی دانشمندان، راویان حدیث و رجال سیاسی و اجتماعی شهر مدینه پیش از ظهور اسلام تا

كتابي در تاريخ محلي و شرح حال نام‌آوران مدينه، نوشته شمس ‌الدين سخاوي (831-902ق.)

 

كتاب التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفه با ترتيب الفبايي شامل معرفي دانشمندان، راويان حديث و رجال سياسي و اجتماعي شهر مدينه پيش از ظهور اسلام تا سده نهم ق. و مختصري از تاريخ اسلام و نيز شرح مكان‌ها و آثار مدينه است و از منابع مهم تاريخ فرهنگي و اجتماعي اين شهر به شمار مي‌رود.

 

محمد بن عبدالرحمن بن ابي‌بكر، ملقب به شمس الدين ابوالخير و مشهور به سخاوي، از دانشمندان بزرگ شافعي سده نهم ق. است. سخاوي در قاهره زاده شد و در حوزه علمي مصر به فراگيري دانش‌هاي گوناگون پرداخت و بيش از هر چيز در حديث و رجال به مهارت رسيد.[1]

 

وي از كودكي همراه پدرش در مجلس درس ابن حجر عسقلاني (773-852ق.) محدث و رجالي مشهور آن دوران، شركت مي‌كرد. همين ملازمت ديرپا او را به عنوان بزرگ‌ترين شاگرد ابن حجر، نام‌آور ساخت. او در اين مدت از درس ديگر مشايخ قاهره نيز بهره جست و پس از مرگ ابن حجر به سال 852ق. نخستين سفر علمي خود را با سفر به شهرهاي ديگر مصر آغاز نمود و بعدها بارها به شام و حجاز رفت.[2] سخاوي در اين سفرها مشايخ بسيار را ديد و روايات فراوان به ياد سپرد. مشايخ او را بيش از 400 تن دانسته‌اند.[3] همين سفرهاي فراوان و آشنايي با مشايخ و دانشوران زمان، ماده اصلي كتاب‌هاي رجال و تراجم او، از جمله التحفة اللطيفه را فراهم كرد. سخاوي پنج بار به قصد حج به مكه رفت و هر بار مدتي در مكه و مدينه اقامت كرد و در آن جا به تعليم، تدريس و تأليف برخي از آثارش پرداخت.[4]

 

دوران زندگي سخاوي را دوران آشوب سياسي در مصر دانسته‌اند كه با حكومت سلسله مماليك چَركَسي (784-923ق.) هم‌زمان گشت. مصر در طول زندگي سخاوي، 12 سلطان ديد. از آن ميان، تنها سلطان اشرف قايتباي در 30 سال پاياني عمر سخاوي، حكومتي با ثبات يافت و توانست چندي آرامش اجتماعي و اقتصادي را به مصر بازگرداند.[5] با اين همه، كوشش‌هاي علمي، به ويژه تاريخ‌نگاري همچنان از رونق برخوردار بود. برخي اين دوران را پايان شكوفايي دانش در سرزمين مصر دانسته و سخاوي را از واپسين دانشمندان برجسته آن ديار شمرده‌اند.[6]

 

شمار آثار سخاوي را ميان 190 تا270 دانسته‌اند.[7] وي در قلمرو حديث و تاريخ آثار بسيار داردكه از آن ميان مي‌توان به الضوء اللامع لأهل القرن التاسع و الإعلان بالتوبيخ لمن ذم أهل التاريخ در موضوع تاريخ، و الابتهاج بأذكار المسافر الحاج كه مجموعه ذكرهاي مستحب ويژه سفر حج است، اشاره كرد.

 

ƒ نام و منابع كتاب: سخاوي در الاعلان بالتوبيخ از نگارش كتابي در تاريخ مدينه گزارش داده؛ اما از نام آن سخني به ميان نياورده است.[8] ذيل زندگي‌نامه خود در الضوء اللامع نيز از فراهم كردن سياهه كتابي به نام تاريخ المدنيين[9] سخن گفته است. همين اشاره، بيشتر محققان را به اين عقيده واداشته كه تاريخ المدنيين همان التحفة اللطيفه است.[10] اين حدس با توجه به مناسبت محتواي التحفه با نام تاريخ المدنيين، دور از ذهن نيست. از ديگر سو، بسياري از نويسندگان، كتاب تاريخ المدنيين را اثري جداگانه به شمار آورده‌ و به اشتباه از آن با نام تاريخ المدينتين ياد كرده‌اند.[11]

 

اشاره سخاوي به رويدادهاي سال 902ق. يعني سال وفاتش در اين كتاب، اين انديشه را تقويت مي‌كند كه التحفة اللطيفه از واپسين نوشته‌هاي او است.[12] اين با اعتقاد به يكي بودن التحفة اللطيفه و تاريخ المدنيين كه سخاوي چند سال پيش و در الضوء اللامع (897ق.) از وجود آن گزارش داده است، منافات دارد، مگر اين‌كه سياهه التحفه را كهن‌تر و مربوط به همان سال‌هاي تدوين الضوء اللامع و تاريخ تنقيح نهايي آن را سال 902ق. بدانيم. نكته ديگر، اشاره سخاوي به كتاب الضوء اللامع و بهره‌گيري از آن در نگارش التحفة اللطيفه است كه به معناي متأخر بودن التحفة اللطيفه نسبت به الضوء اللامع است. بر اين اساس، نگارش التحفه و دست‌كم تدوين نهايي آن بايد مربوط به پس از سال 897ق. باشد.

 

سخاوي در نگارش التحفة اللطيفه از منابع گسترده تاريخي و رجالي بهره برده است. او در مقدمه با اشاره به آثار پيشين، آن‌ها را ناقص شمرده و نبود اثري جامع در تراجم مردم مدينه را سبب نوشتن اين كتاب خوانده است. (ج1، ص6) از آن ميان، بايد از كتاب تعليق الشمس نوشته محمد بن صالح و كتاب نصيحة المشاور و تعزية المجاور از ابن فرحون (م.769ق.) نام برد. سخاوي از اين دو كتاب بسيار بهره برده و مي‌توان گفت كه آن دو اساس كار او در نوشتن التحفة اللطيفه بوده‌اند. كتاب ديگري كه سخاوي از آن سود برده، الروضة الفردوسية في اسماء من دفن في البقيع نوشته ابوعبدالله اقشهري (م.731ق.) است. وي نيز از شيوه ابن حجر در رجال و شرح حال‌نگاري و روش تاريخ‌نگاري تقي الدين فاسي(775-832ق.) نويسنده العقد الثمين در تاريخ مكه اثر پذيرفته و از آثار آن دو فراوان بهره برده است. الضوء اللامع اثر ديگر نويسنده نيز از منابع اصلي التحفه است. از آن جا كه بخش مهم كتاب را زندگي‌نامه معاصران سخاوي تشكيل مي‌دهد، بسياري از مطالب الضوء اللامع در شرح حال نام‌آوران سده نهم ق. عيناً در كتاب التحفه آمده است. (براي نمونه: ج1، ص161، 172)

 

در ميان كساني كه سخاوي از آن‌ها گزارش كرده، جز نام نويسندگان بزرگ و مشهور كتاب‌هاي تاريخي و رجالي، به نام نويسندگان كمتر شناخته شده‌اي مانند شريف ابوالقاسم حسيني[13]، تقي الدين محمد بن رافع[14] و محمد بن يوسف بن مسدي[15] (براي نمونه: ج1، ص347) برمي‌خوريم كه آثار برخي از آنان به دست ما نرسيده است.

 

سخاوي در اين اثر، بيشتر بر آثار نويسندگان حوزه علمي شام و مصر تكيه كرده است. با اين حال، از كتاب‌هايي همچون تاريخ نيشابور حاكم نيشابوري (م.405ق.)، تاريخ قزوين عبدالكريم رافعي (م.632ق.)، و رجال طوسي (م.460ق.) نيز بهره برده است. (براي نمونه: ج1، ص172، 372، 409)

 

ƒ محتوا: سخاوي كتاب را با خلاصه‌اي از شرح زندگي پيامبر گرامي (ص) آغاز كرده و پس از يادكرد فضيلت شهر مدينه، از بناي مسجدالنبي سخن گفته و به وصف ساختمان مسجد و تغييرهاي آن به دستور خلفا و حكمرانان پرداخته است. وظايف ادارات داخلي مسجد نبوي مانند فرّاشان و خادمان و اشاره به نام رؤساي ايشان، معرفي فشرده مساجد و بارگاه‌ها و آرامگاه‌هاي مدينه، معرفي اميران و واليان مدينه در طول تاريخ، و اشاره به رخدادهاي ناگوار تاريخي از مطالب مقدمه كتاب هستند.

 

از ديد سخاوي، تاريخ محلي هر سرزمين به معناي شرح حال ساكنان آن است و هر چه از نيكي و بدي شهر و سرزميني در حافظه تاريخ مي‌ماند، از احوال و صفات ساكنانش برمي‌خيزد. (ج1، ص1) از اين رو، كتاب او جز اين مقدمه كوتاه، اثري در شرح حال نام‌آوران و بزرگان مدينه تا سده نهم ق. است. اين اثر زندگي‌نامه بسياري از دانشمندان علوم ديني، رجال حديث، اديبان، اميران و حكمرانان، كاركنان مسجد نبوي، و مردم ديگر را در بر مي‌گيرد كه بر اثر كار نيك و اخلاق نيكو يا مشي صوفيانه خود قرن‌ها در خاطره مردم شهر زنده بوده‌اند. سخاوي يادكرد از صالحان را مايه پند و پاداش دانسته و آن را مايه فرود آمدن رحمت و سعادت به شمار آورده است. (ج1، ص3) با اين حال،‌ همه كتابش را به شرح زندگي‌ صالحان و دانشوران اختصاص نداده و به گفته خود، نام كساني را كه از راه نيكان روي گردانده‌اند، نيز آورده است. (ج1، ص3) نسخه موجود كتاب، معرفي بيش از 4000 تن را در خود جاي داده است.

 

بسياري از نام‌آوران معرفي شده در كتاب سخاوي، مانند خود او زاده مدينه نيستند؛ بلكه براي تحصيل يا تعليم در آن جا سكونت كرده يا مدتي در آن شهر اقامت گزيده‌اند. شرح حال برخي از نام‌آوران تنها به جهت سفرهاي پرشمار آنان به مدينه يا داشتن منزلي در اين شهر آورده شده است. سخاوي گاه از حكمرانان و اميراني نام مي‌برد كه نه تنها مدني نيستند، بلكه در اين شهر ساكن نبوده‌ و تنها سفري به مدينه داشته‌اند يا حتي از راه دور، براي ساخت و ساز يك بنا يا تغييري در سيماي شهر مدينه يا مسجد پيامبر (ص) تصميمي گرفته‌اند. (براي نمونه: ج2، ص122) اين دست گزارش‌ها در كتاب التحفة اللطيفه بر تاريخ سياسي، فرهنگي، اجتماعي و حتي معماري مدينه پرتو افكنده است.

 

اساس كار سخاوي بر اختصار است. او پس از يادكرد نام، كنيه و القاب هر فرد، به بيان آگاهي‌هاي عمومي زندگي او مانند مكان و هنگام تولد، و مشاغل و مناصب سياسي و علمي مي‌پردازد. وي در بيان احوال دانشوران دين، به سير آموزش آنان اشاره كرده و از استادان آن‌ها نام ‌برده است. هر جا كه اين دانشوران از دوستان يا معاصران اويند، حجم و تنوع اين آگاهي‌ها بيشتر است. وي با يادكرد سفرهاي دانشمندان ميان شهرهاي حجاز و مصر و شام، تصويري از محيط علمي بخشي از جهان اسلام در سده‌هاي پس از سقوط بغداد و تبديل مصر به مركز علمي غرب جهان اسلام را به دست داده است.

 

درباره راويان حديث، سخاوي به شيوه منابع رجالي، از وثاقت راوي سخن گفته و در بيان آگاهي‌هاي رجالي، دامنه‌اي گسترده از ديدگاه‌ها را گرد آورده و كتاب‌هاي بسيار را كاويده است. او هر گاه شناختي دقيق از حالات روحي و سيره اخلاقي افراد داشته، اين آگاهي را در جمله‌هايي كوتاه به شرح حال فرد افزوده است. (براي نمونه: ج1، ص247) افزون بر آن، نام برخي از افراد به سبب همين ويژگي‌هاي اخلاقي مانند زهد، فراواني عبادت، عزلت، شركت در كارهاي خير، و ياري به محرومان در كتاب سخاوي راه يافته است. (براي نمونه: ج1، ص227، 282)

 

ƒ نسخه‌هاي خطي و چاپ‌هاي كتاب: چاپ‌هاي كتاب تا كنون از نسخه‌اي ناقص بهره برده‌اند كه شرح حال مردم مدينه را تا نيمه‌هاي حرف ميم و زندگي‌نامه محمد بن مبارك شامل مي‌شود. اما بخشي از كتاب كه از محمد بن محمد تا پايان را در بر مي‌گيرد، در كتابخانه توبقابي سراي تركيه موجود است.[16]

 

التحفة اللطيفه نخستين بار به سال 1957ق. به تصحيح محمد حامد الفقي در سه جلد و با همت اسعد الحسيني الطرابوزاني در قاهره به چاپ رسيد[17] كه افزون بر نقصان، اشتباهات فراوان متني دارد. اين چاپ چند بار تجديد شده و چاپ‌هاي ديگر نيز بر پايه آن صورت گرفته است. چاپي تازه از كتاب كه با تحقيقات مفصل و تصحيح مناسب به همت «مركز بحوث و دراسات المدينه» در عربستان به سال 2008م. در شش جلد منتشر شده است، همچنان بر پايه نسخه خطي ناقص تنظيم گشته و فاقد بخش پاياني كتاب است. اما اين بخش به تازگي مورد توجه اين مركز قرار گرفته و در دست تصحيح و انتشار است.[18]

 

منابع

الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1997م؛ الاعلان بالتوبيخ: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، به كوشش فرانز روز، بيروت، دار الكتب العلميه؛ التاريخ العربي و المورخون: شاكر مصطفي، بيروت، دار العلم للملايين، 1990م؛ شذرات الذهب: عبدالحي بن العماد (م.1089ق.)، بيروت، دار الفكر، 2001م؛ قول المنبي عن ترجمة ابن عربي: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، به كوشش خالد بن العربي، السعوديه، جامعة ام القري، 1421ق؛ الضوء اللامع: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، قاهره، دار الكتب الاسلامي؛ المدينة المنوره (فصلنامه): مركز بحوث و دراسات المدينة المنوره، 1430ق؛ المدينة المنورة في آثار المؤلفين: عبدالله بن عبدالرحيم عسيلان، ناشر: مؤلف، 1997م؛ معجم ما الف عن المدينة المنوره: عبدالرزاق فراج الصاعدي، جده، المكتبة القصرية الذهبيه، 1417ق؛ معجم المطبوعات العربية في المملكة العربية السعوديه: علي جواد الطاهر، رياض، دار اليمامه، 1997م؛ المغانم المطابه: محمد الفيروزآبادي (م.817ق.)، به كوشش حمد الجاسر، رياض، دار اليمامه، 1389ق؛ مؤلفات السخاوي: مشهور سلمان و احمد الشقيرات، دار ابن حزم، 1419ق.

 

كامران محمدحسيني

 
[1]. الضوء اللامع، ج8، ص2-3.

[2]. الضوء اللامع، ج8، ص5-8 .

[3]. شذرات الذهب، ج8، ص15.

[4]. الضوء اللامع، ج8، ص14.

[5]. قول المنبي، ص6، «مقدمه».

[6]. التاريخ العربي و المؤرخون، ج3، ص177.

[7]. قول المنبي، ص85-116، «مقدمه»؛ نك: مؤلفات السخاوي.

[8]. الاعلان بالتوبيخ، ص275.

[9]. الضوء اللامع، ج8، ص17.

[10]. المغانم المطابه، «مقدمه»؛ التحفة اللطيفه، ص12؛ مؤلفات السخاوي، ص66.

[11]. نك: الاعلام، ج6، ص195؛ معجم ما الف عن مدينة المنوره، ص40؛ المدينة المنورة في آثار المؤلفين، ص51.

[12]. مجلة المدينة المنوره، ش23، ص43، «الإمــام الســخاوي وكتابـه التحفـة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفه».

[13]. الاعلان بالتوبيخ، ص333.

[14]. الاعلان بالتوبيخ، ص223.

[15]. الاعلان بالتوبيخ، ص226.

[16]. تاريخ العربي و المؤرخون، ج3، ص179.

[17]. معجم المطبوعات العربيه، ص426.

[18]. مجلة المدينة المنوره، ش30، ص92، «القسم الناقص من كتاب التحفة اللطيفه...».


| شناسه مطلب: 86816







نظرات کاربران