نوه پادشاهی که شهید کربلا شد
شخصیتشناسی حادثه عاشورا در کربلا عنوان بحث سخنران بعثه مقام معظم رهبری در جمع زائران اباعبدالله الحسین(ع) است که در آن ویژگیهای منحصر به فرد یاران آن حضرت مطرح می شود.
به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاع رساني حج از كربلاي معلا، حجت الاسلام والمسلمين اويسي در جمع زائران حسيني حاضر در سرداب علقمي حرم مطهر قمر بني هاشم(ع)، با بيان اينكه حادثه عاشورا غوغاي بندگي و اخلاق است، به شخصيت شناسي نصربن ابينيزر نوه پادشاه حبشه پرداخت كه شهيد كربلا شد.
وي گفت: نصر از غلامان حضرت علي(ع) بود و پدرش ابي نيزر از فرزندان نجاشي پادشاه حبشه بود و در كودكي به اسلام رغبت كرد و نزد رسول خدا(ص) آمد و اسلام آورد و با آن حضرت زندگي كرده و از اصحابش بود، بعد از وفات آن حضرت به خدمت حضرت فاطمه(س) و فرزندان او در آمد.
سخنران بعثه مقام معظم رهبري در كربلا افزود: يك بار مردم حبشه آمدند تا او را كه تنها بازمانده ذكور خاندان نجاشي بود براي پادشاهي به حبشه ببرند ولي ابي نيزر گفت يكساعت در خدمت رسول الله بودن برايم بهتر است از يك عمر بر شما و حبشه پادشاهي كردن.
وي با بيان اينكه وقتي در كربلا امام از همه بيعت را برداشت و از نصر نيز - و فرمود: همه شما برويد... انطلقوا جميعا... نصر گفت: نه به خدا - هرگز هرگز... اگر رفتني بوديم به اين جا نميآمديم (شايد مقصودش آن بود كه اگر عافيت طلب و دنياگرا بوديم آن زمان كه ما را براي پادشاهي حبشه ميخواستند ميرفتيم!!).
حجت الاسلام والمسلمين اويسي ادامه داد: ابونيزر ميگويد: من از طرف علي(ع) عهده دار سرپرستي دو مزرعه «عين ابينيزر» و «بغيبغه» كه در بقيع ميباشند، بودم. روزي علي(ع) آمد و گفت طعامي نزد تو يافت ميشود؟ گفتم: طعامي كه آن را براي اميرمؤمنان شايسته نميدانم، كدويي است از كدوهاي مزرعه كه آن را با روغن نامرغوبي پخته ام. آن حضرت فرمود: همان را بياور، پس دست خود را در آب شست و مقداري از آن خوراك را ميل كرد، آنگاه دوباره به سوي آب برگشت و دستهاي خود را با ريگ پاكيزه كرد و آن دو را به هم گرفت و مقداري آب خورده و فرمود: اي ابونيزر دستها پاكيزه ترين ظرفهاست. سپس دستها را به شكم ماليد و گفت: كسي كه شكم او را به آتش ببرد از رحمت خدا بي نصيب باد.
ابي نيزر ادامه مي دهد: پس كلنگ برداشت و به سوي چشمه سرازير شد و به كار مشغول گرديد، چندي كلنگ مي زد ولي از آب اثري نبود، پس بيرون آمد و نفسي كشيد و عرق از پيشاني گرفت و ديگر بار با كلنگ به سوي چشمه برگشت و كلنگ مي زد و همهمه ميكرد، تا آن كه آب مانند گردن شتر بيرون جست گرفت و جاري شد.
علي(ع) با شتاب بيرون آمد و گفت: خدا گواه باشد كه اين مزرعه وقف است. دوات و كاغذ بياور، من دوات و كاغذ بردم و علي(ع) نوشت: بنده خدا، علي اميرالمؤمنين دو مزرعه معروف به چشمه ابينيزر و بغيبغه را بر فقراي مدينه و رهگذاران تصدق داد تا خدا روي او را با اين دو صدقه از آتش عذاب روز قيامت نگاه دارد. اين دو مزرعه فروخته و بخشيده نمي شوند تا آن كه خدا آن دو را ارث ببرد و خدا بهترين ارث برندگان است مگر آن كه روزي حسن و حسين(ع) به آن دو محتاج شوند كه در اين صورت ملك خالص آن دو خواهد بود و ديگري را در آن حقي نيست.
سخنران بعثه مقام معظم رهبري اظهار داشت: محمد بن هشام ميگويد: امام حسين(ع) قرض دار شد و معاويه براي چشمه ابينيزر دويست هزار دينار ميداد ولي حضرت به فروش آن حاضر نشد و فرمود: پدرم آن را صدقه قرار داد تا خدا روي او را از آتش نگهدارد و من فروشنده آن نيستم.
حجت الاسلام والمسلمين اويسي خاطرنشان كرد: نصر بعد از شهادت امام علي(ع) و حضرت امام حسن(ع)، در خدمت حضرت امام حسين(ع) بود كه با آن حضرت از مدينه به مكه و كربلا هجرت كرده و در روز عاشورا در حمله نخست بعد از آن كه اسبش پي شد، به شهادت رسيد.