گزارش - خداحافظ شهر پیغمبر (ص)
از اینکه باید پیاده پیرمرد را به هتل برسانم ، عذرخواهی می کنم . جوابم را با عبارتی به ظاهر ساده ولی بسیار عمیق و پر نکته می دهد : آقا جان ! این سفر هرچه زحمتش بیشتر باشه اجرش بیشتره – به دلم زیاد می نشینه – همه عمر انتظار این روزها را داشتم.
خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج ، مدينه منوره - امروز بناست آخرين روز اقامت من در مدينه طبق برنامه قبلي باشد . یکی دو روزی را اگر عمري بود در مكه مكرمه خواهم بود و بعد ، دوباره روزهايي كه بايد با آرزوي زيارت خانه خدا و حرم شريف نبوي (ص) زيست ، تا شايد سعادتي شود .
به زيارت رسول الله الاعظم (ص)مشرف مي شوم. نمازهاي مستحبي بسياري دارم كه بايد بخوانم . موقع تشرف برگ كاغذي برداشتم و هر كس كه التماس دعا داشت نامش را نوشتم . آنهايي را كه بايد در مدينه براي آنها زيارت و يا نمازي بخوانم در يك ستون ، و آنهايي را هم كه امري در مكه داشتند در ستون ديگر نوشتم . بعضي ها هم زرنگي كرده اند و نامشان را تو هر دو قسمت نوشته اند ! كدام سوغاتي بالاتر و با ارزش تر از همين دعاها و نماز ها و قرائت قرآنها ؟
بارها فكر كرده ام كه چقدر خوب بود زائران ما به جاي وقت گذراني در بازارها و مغازه ها در سفرهاي حج و عمره و ديگر سفرهاي زيارتي ، براي همه كساني كه التماس دعا گفته بودند ، همين نماز ها و قرآن ها و دعاها را كه به نيت آنها ادا شده ، سوغات مي بردند .
بعد از زيارت حضرت رسول (ص) راهي بقيع شريف مي شوم . بين الحرمين مثل هر روز در اين ساعت هم شلوغ است. عده زيادي دستفروش در اين مكان بساط پهن كرده اند . در گوشه و گوشه بين الحرمين كاروانهاي زائران ايراني و غير ايراني دوستدار اهل بيت (ع) مشغول عزاداري هستند . متاسفانه زائراني را هم مي بينم كه مشغول خريد از همين دستفروشها هستند . از انواع پارچه تا كفش و پتو! ترديدي ندارم كه يك جايي ! دلشان نمي خواهد زائران اولاد رسول الله (ص) در بقيع راحت به زيارت مشرف شوند.
می خواهم سر همه داد بزنم : مردم ! ای دوستداران اهل بیت (ع) اینها دجال هایی هستند که شما را می فریبند تا از زیارت باز بمانید. بدوید به حرم که حتی نفس کشیدن درآن ثواب دارد . بدوید بداخل بقیع کنار امامان خودمان . چقدر آرزوی این روزها را داشتید ؟ اینجا چکار می کنید ؟ باور کنید اینها می خواهند شما زیارت نکنید.
پليس براي حفظ ظاهر هم كه شده هر از گاهي آنها را از جايشان تكاني ! مي دهد ، اما برخوردي كه شايسته است و انتظار مي رود از آن ديده نمي شود. فراواني دست فروشان در بين الحرمين باعث اخلال در رفت و آمد زائران و خودروهاي خدماتي مي شود و در نتيجه دائما در محل نوعي جنگ اعصاب و تنش جريان دارد و اين همان چيزي است كه حس مي شود ، بعضي ها به هر دليل بدشان نمي آيد تا ادامه داشته باشد .
از چند روحاني كه دراين محل حضور دارند راهكار موضوع را مي پرسم و آنها همگي مسووليت برخورد با اين امر را متوجه زائران مي دانند كه در صورت خريد نكردن از آنها ، دست فروشان توجيهي براي ادامه حضور در اين محل ندارند حتی اگر از سوی جریانهایی !! هم حمایت شوند.
از حجت الاسلام "علي اكبر صالحي " روحاني یک كاروان خواستم تا در اين باره اظهار نظر كند . او گفت : چون دستفروشان با ايجاد مانع و سر و صدا مانع از ذكر و ياد خدا و بندگان صالح خدا مي شوند ، كار آنها بدون اشكال نيست و بهترين كار خريد نكردن از آنهاست .
درسالهاي اخير عده زيادي فارس زبان از افغانستان و تاجيكستان و نيز ديگر جمهوريهاي آسياي مركزي و قفقاز به عربستان سعودي كوچ كرده اند . بيشتر آنها در كارهاي اقتصادي خرد فعال هستند و برخي نيزكه با مساعدت دولت سعودي بوده است ، در مدارس ديني اين كشور تحصيل مي كنند. اينها عمدتا اهل سنت و حنفي مذهب هستند اما در مدارس ديني عربستان كه بيشترين جمعيت آن حدود 85 درصد اهل سنت و پيرو مذهب احمد بن حنبل هستند ، بيشتر روي انديشه ها، آرا و نظرات "محمد بن عبدالوهاب " كه به وهابيت شهرت يافته، كار و تاكيد مي شود.
در بقيع باز هم مثل هر روز مبلغ وهابي مشغول سخنراني براي زائران اهل بيت رسول الله (ص) است .
شخصيت ها در هر مرام و مكتب و ملتي ،نماد هويت و فرهنگ آنانند. احترام به مزار و حضور در كنار قبر آنان، تقويت آن ايده ها و عقيده هاست . در تاريخ بشري بزرگترين ، پرشكوهترين ، مقدس ترين و آباد ترين ساختمان ها در هرجا مربوط به معابد و مساجد و زيارتگاهها بوده است . زيارتگاهها پيوند دهنده دل ها ، تقويت كننده باورها و مظهر وفاق ملي بوده است .
رفتن به زيارت اوليا ، بزرگان و حتي مردگان ، امر تازه اي نيست كه برخي بي خبران آن را بدعت يا شرك مي پندارند .
در زمان حضرت رسول (ص) هم زيارت اهل قبور رايج بوده و رسول خدا (ص) اغلب براي زيارت قبر مادرش حضرت آمنه بنت وهب و يا پدرش عبدالله كه درود خدا بر آنان باد ، مي رفت و دعا مي كرد و مي گريست .
نماز مي خواند و آن را بازسازي و مرمت مي كرد .در ابتداي هر سال ، به زيارت قبور شهداي احد مي رفت ، مكرر در قبرستان بقيع حاضر مي شد و براي مدفونين در آن دعا مي كرد .
از آن حضرت روايت است كه مي فرمود: " من زارني بعد وفاتي كمن زارني في حياتي و وجبت له شفاعتي ". هركس مرا پس از وفاتم زيارت كند ، همچون كسي است كه در حال حيات مرا زيارت كرده و شفاعت او بر من لازم است .
در سيره حضرت زهرا (س)آمده است كه هر هفته به زيارت شهداي احد مي رفت و هر روز قبر پيامبراكرم (ص) را زيارت مي كرد.
زيارت پيامبر (ص) فرض مسلماني و شرط ادب و مقتضاي عقل و فرمان عشق است . عده اي در یکی دو قرن گذشته با ايجاد شك ها و وسوسه ها و آشوب هاِي فكري ، از مسائلي همچون زيارت انتقاد كرده و آن را با روح اسلام و توحيد ، ناسازگار دانسته اند و محبان اهل بيت را متهم به افكار شرك آلود! كرده اند.
در بيرون بقيع پيرمردي را مي بينم كه به دشواري راه مي رود ، آفتاب سوخته و كمرش گوژ كرده است . خيلي خسته بنظر مي رسد . كارت شناسايي كاروانش را به هر كسي كه از آنجا مي گذرد ، نشان مي دهد تا شايد بتوانند به او كمكي براي يافتن هتل اش بكند. هتل او در جنوب بقيع قرار دارد و پيرمرد در شمال گورستان – بعيد مي دانم كه قادر باشد مسير را بيابد و يا آنقدر تمركز داشته باشد تا نشاني اي را كه به او مي دهم رد گيري كند. وظيفه خودم مي دانم كه او را تا كاروانش همراهي كنم . با اين سوال كه اهل كجايي ؟ و بعد با لهجه زيياي مشهدي كه گفت وقتي رفتم حرم آقا امام رضا (ع) دعات مي كنم، با هم همراه شديم . تا رسيدن به هتل او ، بايد نيم ساعت و شايد يك كم كمتر پياده روي كنيم . از اينكه در مسير بواسطه يكطرفه بودن راهها ماشيني نمي رود و ناچاريم پياده برويم ، عذرخواهي مي كنم . جوابم را با عبارتي به ظاهر ساده ولي بسيار عميق و پر نكته مي دهد :
آقا جان ! اين سفر هرچه زحمتش بيشتر باشه اجرش بيشتره – به دلم زياد مي نشينه – همه عمر انتظار اين روزها را داشتم و...