شرایط یک مبلغ واقعی دین
من نمیتوانم به مجرد اینکه چهار، پنج سال در حوزه علمیه درس خواندم، ادعا کنم آن علمی که به وسیله او بتوانم دین را بیان کنم را دارا هستم.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، آيت الله حاج شيخ محمدجواد فاضل لنكراني درباره شرايط يك مبلغ واقعي معتقد است:
همه مبلغين و همه كساني كه عهدهدار بيان دين هستند، را دعوت ميكنم كه هرچه بيشتر به قرآن و روايات و متون ديني مراجعه كنند، دين را درست و دقيق بفهمند و آنچه را كه از دين به دست ميآيد، براي مردم بيان بكنند. علاوه بر اينكه بايد شرايط يك مبلغ واقعي را هم از دين استخراج كنند.
اين دو بُعد اهميت ويژهاي دارد. كسي كه از جهت علمي بسيار ضعيف است و اطلاعات قرآني و روايي ضعيفي دارد، حق ندارد منبر برود و در مقام بيان دين بربيايد. من گاهي در درس به دوستان طلبه عرض ميكنم كه اين روايت «العلماء ورثة الانبياء» كه از وجود مبارك پيامبر اكرم(ص) صادر شده است، وراثت را در سه بُعد ميداند؛ يكي در علم، ديگري در ايمان و سومي هم در تبليغ است.
يعني كسي كه ميخواهد جايگاه انبياء را تا حدي عهدهدار شود و مصداقي از مصاديق وارث انبياء شود، در درجه اول بايد عالم باشد. آيا ما در ميان پيامبران يك پيامبري داشتيم كه جاهل باشد؟ پيامبري داشتيم كه از او سؤالي بكنند و اشتباه جواب بدهد؟ ما در مورد پيامبران يك مورد هم نداشتيم، چه اولوالعزم چه غير اولوالعزم كه اينها در جواب دادن خطا كنند.
پيامبران ما از جايگاه علمي بالايي برخوردار بودند؛ لذا من نميتوانم به مجرد اينكه چهار، پنج سال در حوزه علميه درس خواندم، ادعا كنم آن علمي كه به وسيله او بتوانم دين را بيان كنم را دارا هستم. يك وقتي در زمان مرحوم والد ما يكي از نمايندههاي زن در مجلس شوراي اسلامي اظهار نظر ديني كرده بود و از موضع يك كارشناس ديني يك حرفي زده بود، مرحوم والد ما در درس فرمودند كه من كه بيش از پنجاه سال است درس ميگويم، جرأت نميكنم خودم را به عنوان يك كارشناس ديني مطرح كنم، تو چطور وقتي اطلاعي از اسلام نداري و در گوشه و كنار جسته و گريخته يك چيزهايي را خواندي و يا شنيدي، خودت را به عنوان كارشناس ديني مطرح ميكني؟ ميخواهم عرض كنم يك جنبه مبلغ ديني جنبه علمي است كه بايد در يك حد بالايي باشد.
جنبه دوم ايمان و باور انسان است. يك مبلغ، روحاني و خطيب بايد به آنچه كه ميگويد، ايمان و باور داشته باشد. اگر مردم را به خدا دعوت ميكند، خودش باور جدي داشته باشد؛ اگر به معاد دعوت ميكند؛ خودش باور جدي داشته باشد و اگر به نيكي و صفات پسنديده دعوت ميكند، خودش عامل به او باشد.
ما چقدر روايات داريم كه در آنها، از علم بلا عمل و عمل بلا علم، نهي شده است مثل: «من عمل علي غير علمٍ كان ما يفسد اكثر ممّا يصلح». فساد عمل بدون علم، بيش از صلاح آن است. از آن طرف عالم بلا عمل هم در روايات شديدا مورد مذمت قرار گرفته است. ايمان هم همينطور است.
مبلغ بايد به باورهايي كه مردم را به آن دعوت ميكند، كاملاً معتقد باشد. يك روحاني آن كسي است كه واقعا خوفش در خلوتش از خدا بيشتر از جلوتش باشد. اگر واقعا وقتي تنها بود، بين خودش و خدا خوفش بيشتر بود، اين دليل بر اين است كه واقعاً ايمانش در يك مرحله خوبي است.
شرط سوم وراثت، تبليغ است. يعني دين را براي مردم بيان بكند. اگر يك كسي هم مؤمن است و هم علم دارد، اما در خانه خودش بنشيند، عنوان ورثه الانبياء را پيدا نميكند. وراثت انبياء اين است كه از هر راهي كه مانده دين را به مردم ابلاغ بكند و برساند.