حجّ، سیر از عالم ملک به جهان ملکوت است
کسی که قصد حجّ دارد عالم ملک را رها کرده و با تمام وجودش به ملکوت کوچ میکند، سفر حج فرار از غیر خدا به سوی خداست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «لایَزالُ الدّین قائِماً ماقامَتْ الکَعْبَةُ؛ تا زمانی که کعبه پابرجاست دین نیز پابرجا خواهد بود».[1]
حج «قصد» است و آهنگ، «حرکت » است، از خود و از دیار خود به مقصد خانهای مقدس و به منظور تجدید پیمان با ذات اقدس صاحبخانه. و جای جای آن حرم و حریم پاک و پیرامون آن کانون نور، هر چه هست، چشمه حیات است و برکه برکت و آبشار رحمت.
در ادعیه مختلف، انسان از خداوند طلب حج میکند، یکی از برجستهترین دعاهای ماه مبارک رمضان، همان طلب حج است، که در دعاهای شب و روز گاهی به این صورت ذکر میشود: «و ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام: خدایا! زیارت خانهات و انجام مراسم و مناسک حج را هر ساله نصیب من بفرما». این دعا جزء دعاهای برجسته ماه مبارک رمضان است؛ پس معلوم می شود حجّ یکی از عبادات بزرگ و معنوی انسان است که بدون به جا آوردن آن، اسلام فرد ناقص است؛ عظمت حج به قدری در دعاهای ماه مبارک رمضان چشمگیر است که معلوم میشود خدا میخواهد ضیافت خود را در طی این چند ماه تتمیم کند.
آغاز ضیافت همان شهرالله(ماه مبارک رمضان) است و پایانش هم ذیالحجه است که پایان مراسم حج است؛ زیرا حج به نوبه خود ضیافت خداست. حاجیان «ضیوف الرحمن»اند.[2]
ضیافت الهی دو مرحله دارد
مهنانی خداوند متعال دو مرحله دارد؛ یک مرحله آن است که مهماندار به مهمان میگوید چه میخواهی؛ در مرحله دیگر مهماندار آنچه را که مهمان خواسته به او عطا میکند. در ماه مبارک رمضان که مهماندار خداست به بندگان روزهدارش دستور میدهد که از من حج طلب کنید. در مراسم و مناسک حج که آنجا هم سخن از ضیافت است، آنجا سخن از طلب نیست [بلکه] سخن از عطاست، آنجا نمیگوید از من بخواه، آنجا خواستهها را عطا میکند.
حجّ، سیر از عالم ملک به جهان ملکوت است، کسی که قصد حجّ دارد، عالم ملک را رها کرده و با تمام وجودش به ملکوت کوچ میکند، سفر حج فرار از غیر خدا به سوی خداست و چون خدا همه جاهست، معنای «سیر الی الله» سیر مکانی یا زمانی نیست. فرار به سوی خدا، بدین معناست که انسان غیر خدا را ترک کرده، خدا را طلب کند. با توجه به این بیانات معلوم میشود حجّ، همانند نماز و روزه(و سایر فرایض دینی) فریضه ای الهی است که به جا آوردنش (در صورت استطاعت) واجب است و به هیچ بهانهای نباید این فریضه الهی ترک شود، همانطور که فریضه نماز به هیچ عنوان ترک نمیشود، فریضه حجّ(در صورت استطاعت) نیز نباید ترک شود.
بهانههایی همچون کمک به نیازمندان به جای فریضه حج و ... موجب تعطیلی این فریضه الهی نخواهد بود، چه آنکه واجبات الهی در هیچ شرایطی نباید ترک شوند؛ چون امور واجب جهت استکمال نفس واجب شدهاند و با توجّه به اینکه هدف از خلقت انسان، رسیدن به مقام عبودیت(که همان کمال نهایی انسانیّت) است، امور واجب نیز در این راستا وضع شدهاند تا انسان را به کمال برسانند.
حج تجلّی توحید است. لحظه به لحظه اعمال حج درسی است برای انسان، قربانی کردن درس فداکاری و جهاد در راه خدای بزرگ را به فرزندان آدم و اصفیا و اولیای خدا میدهد. این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان، به ما و همه انسانها آموخت که خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا و عدل الهی را برپا نمایید. به همه ما ذریه آدم فهماند که «مکه» و منی قربانگاه عاشقان است و محل نَشر توحید و نفی شرک است، محل کنار گذاشتن دلبستگی به دنیا و عزیزان خود است».[3]
سخن پایانی اینکه: اسلام دارای مبانی و ارکانی است. یکی از این ارکان «حج» است. چنانکه امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «اسلام بر پنج پایه بنیان نهاده شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت».[4] بنابراین، آن کس که عمدًا حج را انجام ندهد، رکنی از ارکان دین الهی خویش را نابود کرده و در نتیجه اسلام او کامل نشده است. از همینرو خداوند از ترک عمدی حج، به کفر تعبیر میکند و در قرآن کریم میفرماید: «وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِی عَنِ الْعَالَمِین [آل عمران/97] و هر کس به این حکم خدا کفر بورزد، خدا از همه عالم بىنیاز است».
...........................................................................
پینوشت
[1]. وسائل الشیعه، ج 8، ص 10.
[2]. این تعبیر ضیافت که در صوم و در حج آمده است از روایات اسلامی گرفته شده است؛ ر . ک: وسائل الشیعه، ج 10، ص 313؛ «… دعیتم فیه الی ضیافة الله …»؛ ج 14، ص 586؛ «ان ضیف الله عز وجل رجل حج و اعتمر فهو ضیف الله حتی یرجع الی منزله …»
[3]. صحیفه نور، ج ۱۸، ص 87.
[4]. الکافی، ج۲، ص۱۸.