وظیفه متولیان بیت الله الحرام در کلام امیرمومنان
یکی از وظایف خادمین و متولیان بیتاللهالحرام احترام و کمک و راهنمایی به حُجاج و رسیدگی به امور آنان است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، همانگونه که مولی امیرالمومنین در نامهای به «قثم بن عباس» والی و فرماندار مکه چنین مینویسد: در مورد اقامه حج و راهنمائی حجاج و رسیدگی به امور آنان، مذاکره با دانشمندان، ملاقات بیواسطه با مردم، بجای رساندن بیتالمال به مصرف خود به فقرا و نیازمندان برسند. به مردم مکه بگو از کسانی که ساکن میشوند اجارهبها نگیرند و این دستور خدا در آیه 25 سورهی حج است.[1] مولی علی(علیهالسلام) در این نامه فرماندار مکّه را به رعایت حقوق حجّاج بیت اللَّه الحرام و رفع مشکل مسکن آنان سفارش میکند. نمیدانم کسانی که خود را خادم کعبه میدانند این کلام مولی را خواندهاند و یا اینکه اصلاً اعتقادی به این حرفها ندارند و کعبه را به صرف منبع درآمدی برای خود میدانند که از قِبَل مسلمانان جیبهای خود را پُر کنند. زیارت خانه خدا نه تنها از جهت معنوی به نفع خود حاجی است، بلکه از جهت دنیوی برای امت اسلامی هم برکات دارد. فریضه حج برای مسلمانان که از تمام نقاط جهان گردهم میآیند عظمت و اُبُهتی بوجود میآورد که مشرکین از آن وحشت دارند و اگر همه با هم برعلیه مشرکین متحد باشند هیچ قدرتی نمیتواند برعلیه آنها اقدامی نماید. اگر شعار «یا ایُّها المسلمون اتّحِدوا» فقط لقلقه زبانی باشد راه به جایی نخواهد برد. اگر همه کشورهای اسلامی باهم و به کمک هم قدرت اسلام را به اجرا بگذارند دیگر در هیچ سالی ما شاهد چنین فاجعهای نخواهیم بود. همانگونه که رهبر قدرتمند و باصلابت ما فرمود و با ندای حیدری و علیگونه خود بر اندام دشمنان لرزه افکند، همه کشورها با قدرت موضع خود را بیان میکردند یقیناً اثرات بیش از این را شاهد میبودیم.
همانگونه که مولی امیرالمومنین علی(علیهالسلام) میفرمایند: «الله الله فی بیت ربکم فلا یخلو منکم ما بقیتم، فانه ان ترک لم تناظروا و ادنی ما یرجع به من امه ان یغفر له ما سلف». «شما را دربارهی خانهی خدا «کعبه» سفارش میکنم. تا زنده هستید مگذارید که آنجا خالی بماند، زیرا که اگر حج خانهی خدا ترک شود به شما مهلت نمیدهند و عذاب بر شما نازل میشود. کسی که قصد خانه خدا را کند، کمترین چیزی که نصیبش میشود این است که تمامی گناهان پیشین او را میآمرزند.» [2]
__________________________
پینوشت:
[1]. نهجالبلاغه، نامه 33
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج4 ، 190