واقعیت حدیث "نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم"

واقعیت حدیث "نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم" نشان می دهد ترجمه تحریف شده‌ای به عنوان ترجمه حدیث منسوب به امام حسین(ع)در فضای مجازی بازتاب داشته است. 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج ، در بررسی حدیث "نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم" درمی یابیم ترجمه تحریف شده‌ای  به عنوان ترجمه حدیث منسوب به امام حسین(ع) در فضای مجازی بازتاب داشته است:


ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی‌ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی‌ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. (حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار نوشتة حاج شیخ عباس قمی، صفحة 164، چاپ دو جلدی سنگی)


 


 اصل حدیث از امام صادق(ع) است؛ نه امام حسین(ع)
این حدیث در بحارالانوار ج64، ص176 به نقل از  «معانی الاخبار» شیخ صدوق ص403 ، از امام صادق(ع) نقل کرده نه؛ از امام حسین(ع) و این ، اولین تحریف و دروغ در نقل حدیث مذکور است.



1.    سند حدیث 
شیخ صدوق عن ابیه عن سعد، عن سلمه بن الخطّاب، عن الحسن بن یوسف، عن عثمان بن جبلّه، عن ضریس بن عبدالملک قال: سمعتُ ابا عبدالله(ع)یقول: نحن قریش، و شیعتنا العرب و عدوّنا العجم. تمام حدیث با سند مذکور همین است که نقل شد و یک کلمه اضافه بر آنچه نقل شد، در این سه کتاب مذکور دیده نمی‌شود.
قبل از هر بحثی درباره مضمون و دلالت این حدیث، استناد به این سخن به عنوان سخن امام(ع)، مترتب بر این است که این حدیث از اعتبار سندی برخوردار باشد. درحالی که هر چند راوی اصلی حدیث، (ضریس بن عبدالملک، از اصحاب امام صادق(ع موثق شمرده شده ولی در سند حدیث عثمان بن جبله قرار گرفته که مجهول است و همچنین سلمة بن الخطاب در سند حدیث هست که بنابر نقل نجاشی،ضعیف است. 



2.    تفاوت مضمون حدیث با برداشت ارائه شده 
بر فرض که حدیث را معتبر بدانیم، معنای حدیث غیر از آن است که صاحب برگه منتشر شده برداشت کرده و دروغ‌های دیگری را نیز به آن اضافه کرده است!محدث قمی بعد از نقل این حدیث، بیان و شرح مرحوم علامه مجلسی را می‌آورد که بدین شرح است:"و شیعتنا العرب» ای العرب الممدوح من کان من شیعتنا و ان کان عجماً، والعجم المذموم من کان عدوّنا وان کان عرباً؛ یعنی عرب ممدوح و تعریف شده آن دسته از اعراب‌اند که شیعه ما باشند؛ اگر چه عجم یعنی غیر عرب باشند. واینکه فرموده‌اند: ( دشمنان ما عجم‌اند ) یعنی عجم مذمّت شده، کسی است که دشمن ما باشد؛ اگر چه عرب باشد.
بعد از این عبارت، محدث قمی، نظر خلیفه دوم را نسبت به فارس‌ها، تحت عنوان «سوءُ رأی الثانی فِی الأعاجم» نقل می‌کند با این عبارت:"لمّا ورد سَبی الفُرسْ الی المدینة أرادَ الثّانی أنْ یبیعَ النّساء وأنْ یجْعلَ الرّجالَ عبید العرب و عَزَم عَلی أنْ یحْمِلَ العلیل والضّعیف والشّیخ الکبیر فی الطّواف و حَوْلَ البیت علی ظهورهم، فقال امیرالمؤمنین(ع): اِنّ النّبی (ص) قال: اکرمُوا کریمَ قومٍ وإنْ خالفوکم وهؤلاء الفُرس حُکماءٌکرماء فقد ألْقوا إلینا السّلام ورَغَبوا فی الإسلام وقد إعتقتُ منهم لوجهِ الله حَقّی و حَقّ بنی هاشم...؛ وقتی اسیران فارس را به مدینه آوردند، خلیفه دوم خواست زنهای آنان را بفروشد و مردان آنها را غلام و برده عرب قرار دهد و تصمیم گرفت افراد معلول و ناتوان و پیرمرد را در طواف و اطراف بیت الله الحرام، سوار بر پشت آنها (ایرانیانِ به بردگی گرفته شده) کند. امام علی(ع) فرمود: به راستی پیامبر اسلام (ص) فرمود: کریم هر قومی را احترام کرده، گرامی دارید هر چند با شما مخالف باشند، این در حالی است که ایرانیان مردانی حکیم و دانشمند، با شخصیت و با کرامت‌اند، آنها بر ما سلام کرده و درود فرستاده و میل به اسلام پیدا کرده‌اند و من سهم غنیمت خودم و حق بنی‌هاشم از آنها را برای خوشنودی خدا آزاد کردم!!
ملاحظه می‌کنید!!!! امام علی(ع) با او مخالفت کرده و ایرانی‌ها را مردمانی دانشمند و حکیم و افرادی باکرامت و شخصیت می‌شمارد و آنها را شایسته احترام می‌انگارد.
بنابراین صاحب برگه چاپ شده، با غرض ایجاد بغض و کینه در ایرانیان نسبت به امام حسین(ع)، اولاً حدیث امام صادق(ع) را به دروغ به امام حسین(ع) نسبت می‌دهد و ثانیاً رأی و اقدام عمر بن الخطاب را به عنوان تتمه سخن آن حضرت ترجمه می‌کند و روشن است که این اقدام، خیانت و دروغی آشکار است.


 


3.    معنای عرب و عجم
اما مقصود امام صادق(ع) از آن سخن که: «ما قریش هستیم، و شیعیان ما عرب و دشمنان ما عجم هستند»؛ زمانی روشن می‌شود که تحقیقی در معنای کلمه «عرب» و «عجم» در لغت داشته باشیم و با ملاحظه سایر سخنان امیرالمؤمنین و امام صادق(ع) در مورد عجم‌ و مخصوصاً ایرانی‌ها به مقصود آن حضرت در این حدیث، پی ببریم:
در لغت عرب از جمله معانی کلمه «عَرَب و عَرِب» عبارت است از: کسی که فصیح سخن بگوید، خالص باشد، صاف و یک دست باشد  و معنای عجم و عجمی عبارت است از: غیر عرب، کسی که نتواند فصیح سخن بگوید چه عرب باشد چه غیر عرب، فرد کاملاً بی‌اطلاع و کسی که منکر حقیقتی شود و اعجم به کسی گویند که: لال، زبان بسته، گنگ یا بی‌عقل باشد. 
با توجه به آنچه در کتب لغت درباره معنای این دو واژه (عرب و عجم) ذکر گردید، مقصود امام صادق(ع) از حدیث فوق چنین می‌شود:ما قریش هستیم، یعنی باشخصیت‌ترین، فهمیده‌ترین، خالص‌ترین و خوش لهجه‌ترین مردم هستیم، چرا که قریش برترین نژاد در میان نژادهای مختلف عرب، و بنی‌هاشم برترینِ قریش و ائمه اطهار (ع) برترین بنی‌هاشم بودند. سپس می‌فرماید:شیعیان ما عرب، یعنی افراد صاف، خالص و بی‌غل و غش هستند، فصیح سخن گفته، مقصود ما اهل بیت (ع) را خوب فهمیده و هنگام تفهیم به دیگران با بیانی فصیح و سخنی شیوا مقصود ما را به دیگران منتقل می‌کنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم و دشمنان ما عجم‌اند، یعنی: افراد بی‌اطلاع از مبانی فکری ما اهل بیت و انسانهای بی‌عقلی هستند که حقایق را منکر شده، با ما که برای هدایت و سعادت بشر آمده‌ایم دشمنی کرده، مقصود ما را نمی‌فهمند و هنگام انتقال به دیگران، سخن ما را به راستی و درستی با لهجه‌ای فصیح و قابل فهم به مخاطبان خود، منتقل نمی‌کنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.
و این معنا برای سخن امام صادق(ع)، با آنچه در خارج اتفاق افتاده نیز مطابقت دارد؛ زیرا در عصر خود آنها، تمام کسانی که با آنها دشمنی کرده و عاقبت مسمومشان کردند و به شهادت رساندند، از نژاد عرب بودند که منکر مقام و شخصیت امامان (ع) بودند. این در حالی است که هیچ یک از ایرانی‌ها در به شهادت رساندن آن بزرگواران دخالتی نداشتند؛ هم‌چنان که همه عرب‌ها هم دشمن امامان نبودند.



4.    موارد تناقض این حدیث 
امام صادق(ع) در تفسیر آیه «ولو نزّلنا علی بعض الأعجمین. فقرأه علیهم ما کانوا به مؤمنین» ؛ اگر ما قرآن را بر بعضی از عجم‌ها (غیر عرب‌ها) نازل می‌کردیم و او آن را بر اعراب قرائت می‌کرد، به آن ایمان نمی‌آوردند.می‌فرمایند:"لو نزل القرآن علی العجم ما آمنت به العرب وقد نزل علی العرب فآمنت به العجم فهذه فضیلة العجم ؛اگر قرآن بر عجم (غیر عرب) نازل می‌شد، عرب به آن ایمان نمی‌آورد در حالی که، بر عرب (پیامبر اسلام ص) نازل شد، عجم به آن ایمان آوردند، پس این فضیلتی است برای عجم.این حدیثی است که محدّث قمی آن را قبل از آن حدیث، نقل کرده، حال چگونه ممکن است امام صادقی که اینگونه برای عجم از جمله ایرانیان، فضیلت قائل است، در حدیث بعد ایرانیان را دشمنان خود بشمارد؟!همچنان که محدث قمی در یک صفحه بعد، حدیثی را از فرزند عمر روایت می‌کند که رسول خدا (ص) فرمود: "در عالم رؤیا گوسفندان سیاهی را دیدم که گوسفندان سفید زیادی داخل آنان شده‌اند. اصحاب گفتند: چه تعبیری برای آن دارید ای رسول خدا؟فرمود: "العجم یشرکونکم فی دینکم و انسابکم؛ گروهی از عجم (ایرانیان) هستند که در آئین و نژاد با شما شریک می‌شوند."اصحاب گفتند: عجم با ما در آئین ونژاد شریک می‌شود، ای رسول خدا؟!فرمود: "لوکان الایمان معلّقاً بالثریا لناله رجال من العجم؛ اگر ایمان در ثریا بود، مردانی از عجم (ایرانی) به آن دست می‌یافتند. 
آیا ایرانیانی که اینگونه و تا این حد مورد تعریف و ستایش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم قرار می‌گیرند، چگونه فرزند و وصی ششم او امام صادق علیه السلام (یا به تعبیر صاحب برگه منتشر شده امام حسین علیه السلام!) آنها را دشمنان خود می‌شمارد؟!


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


1 . سفینة البحار، ج 6، ص 165.
2 . رجال نجاشی، ص 187. "کان ضعیفا فی حدیثه".


3 . برای دست یافتن به معانی یاد شده مراجعه شود به: المنجد، ص 495؛ فرهنگ جامع نوین، ج 2، ص 969.
4 . مراجعه شود به: فرهنگ جامع نوین، ج 2، ص 956، 957؛ فرهنگ معین، ج 2، ص 2287.


5 . سورة شعراء، آیة 198 ـ 199.
6 . سفینة البحار، ج 6، ص 165، چاپ جدید هفت جلدی.
7 . سفینة البحار، ج 6، ص 166، چاپ جدید هفت جلدی مادة (عجم).
 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران (3)