مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر

مراسم سخنرانی و عزاداری در شب شهادت حضرت رقیه- تصاویر

بعثه مقام معظم رهبری درعراق به مناسبت شب شهادت حضرت رقیه(سلام‌الله علیها) دختر سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، مراسم سخنرانی و عزاداری باشکوهی را با حضور گسترده زائران و عزاداران آن حضرت در سرداب القمی برپا کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از کربلای معلی، حجت الاسلام والمسلمین صابری انصاری خطیب بعثه مقام معظم رهبری در جمع زائران حرم حضرت اباالفضل العباس (ع) در سرداب علقمی اظهار داشت: بنا بر ذکر برخی کتب تاریخی روز پنجم صفر، روز شهادت حضرت رقیه (س) دختر سه ساله امام حسین(علیه السلام) در خرابه های شام است.


صابری انصاری گفت: یزید، اهل بیت را در محلی خرابه‌گونه جای داد در حالی که زنان خاندان نبوت و اهل بیت طهارت، جریان شهادت حسین(علیه‏السلام) و اهل بیت و یارانش را از کودکان مخفی نگاهداشته و می‏ گفتند پدرانشان به مسافرت رفته ‏اند، و این جریان ادامه داشت تا این که یزید اهل بیت را در سرای خویش جای داد.


وی ادامه داد: امام حسین(علیه ‏السلام) دختری خردسال داشت که چهار سال از عمر مبارکش می‏ گذشت، شبی از خواب پرید در حالی که سخت پریشان به نظر می ‏رسید و جویای پدر شد! و پرسید: پدرم کجاست که من هم اکنون او را دیدم؟!


بانوان حرم چون این سخن را از او شنیدند، گریستند و کودکان دیگر نیز ناله و زاری سر دادند.


چون صدای شیوه و گریه آنان بلند شد، یزید از خواب بیدار شد و پرسید: این گریه و زاری از کجاست؟


پس از جستجو، یزید را از جریان باخبر کردند، یزید گفت: سر پدرش را نزد او ببرید!


آن سر مقدس را در زیر سرپوشی قرار داده در مقابل او نهادند.


کودک پرسید: این چیست؟


گفتند: سر پدرت حسین(علیه السلام) است.


دختر امام حسین(علیه‏السلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارک پدر افتاد ناله‏ای از دل کشید و بیتاب شد و گفت: ای پدر! چه کسی تو را به خونت زنگین کرد؟!


چه کسی رگ‌های تو را برید؟! ای پدر! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟! ای پدر! بعد از تو به چه کسی دل ببندم؟! چه کسی یتیم تو را بزرگ خواهد کرد؟! ای پدر! انیس این زنان و اسیران کیست؟! ای کاش من فدایت شده بودم! ای کاش من نابینا شده بودم! ای کاش من در خاک آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمی‌دیدم!


آنگاه لب کوچک خود را بر لب‌های پدر نهاد و گریه شدیدی کرد و از هوش رفت! هر چه تلاش کردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیه‏السلام) در شام به شهادت رسید.


در پایان مراسم نیز روضه خوانی و مداحی توسط مداح اهل بیت حاج حامد رضوان فر برای زائران دل سوخته حرمین شریفین برگزار گردید.




نظرات کاربران