آشنایی با بزرگترین عالم و عارف کربلای معلا
احمد بن فهد حلی اسدی در سال ۷۵۷ متولد شده و در سال ۸۴۱ وفـات یـافـتـه است در طبقه شاگردان شهید اول و فخرالمحققین است.
حتما نام احمد بن فهد حلی اسدی را شنیده اید وی در سال ۷۵۷ متولد شده و در سال ۸۴۱ وفـات یـافـتـه است در طبقه شاگردان شهید اول و فخرالمحققین است
علامه حسنزاده آملی مینویسد: مرحوم استاد ما علامه حاج سید محمد حسین طباطبائی، مرحوم سید بحر العلوم و ابن فهد صاحب عدّة الداعی و سید بن طاووس صاحب اقبال را از کمّل میدانست و میفرمود: اینها کامل بودند.
این چند نفر جزء ستارههاى صدر اول آسمان فقاهتند سید بحر العلوم، ابن طاوس، ابن فهد، که به حضور حضرت حجت مشرف مىشدند سخنان حضرت را مىشنیدند، پیام حضرت را براى مردم نقل مىکردند آنها یک راههاى خاص داشتند، آنها کسانىاند که اهل نالهاند، اهل سوزند، اهل دردند، آنها نهتنها عالمند که عاملند، نهتنها عاملند که حرفشان پیام علم و عمل را به دیگران منتقل مىکند.
ابن فهد در سالهای آخر عمر به کربلا هجرت کرد و در آن دیار خونرنگ مرجعی پرنفوذ و والامقام یاد شده است. بررسی استفتاءات مختلفی که از او شـده نشانگر والایی موقعیت و منزلت وی در آن زمان است. او از زیارت سید الشهداء (علیهالسّلام) و فیوضات آن پاک بهرهمند بوده ادب محضر را هرگز از دست نداد. عشق، ادب و معرفت او نسبت به مقام نورانی ولایت او را به خضوعی غیر قابل توصیف واداشته بود. در اینباره گفتهاند: ابن فهد هرگز زمین کربلا را به قضای حاجتش آلوده نکرد تا حرمت حرم را حفظ کرده باشد و حریم آن پاک و معطر بماند. آن معرفت کیش در کربلا برای اینکه اوقاتش در رابطه با مردم کمتر ضایع شود باغی داشت که به باغ نقیب علویان معروف بود و در آن، با تولید محصول پاکیزهای که خود کشت میکرد زندگی میگذرانید. روزی در باغ بود که شخصی یهودی وارد شد و گفت: شما میگویید پیغمبرتان گفته عالمان امت من از انبیای بنیاسرائیل برترند؟ احمد بن فهد جواب داد. آری! یهودی گفت: نشانه این ادّعا چیست؟ موسای کلیم عصا را اژدها میکرد. در این حـال ابن فهد نیز بیلی که در دست داشت به زمین انـداخت و بیدرنگ ماری مهیب شد! سپس آن را گرفته، دوباره به شـکل بیل درآمد. یهودی گفت: شما از این نظر در رتبه آنان هستید (نه برتر از آنان). ابن فهد گفت: برای موسی چنین خطاب آمد «لاتخف» (نترس) ولی ما نترسیده، آن را میگیریم.
نقل کردهاند که یکی از انسانهای الهی در خواب چنان دید که مجلسی باشکوه بر پا شده و هـمه عالمان شیعه در آن جـمعاند ولی ابن فهد حضور ندارد. در عالم خواب میپرسد پس ابن فهد کجاست؟ میگویند او در مجلس انبیا مقام گزیده است! آن عالم بزرگ مدتی بعد پس از دیـدار با ابن فهد خوابش را برای وی تعریف میکند. آنگاه میپرسد: شـما چه کردهاید که خلوت نشین محفل انس گشته و در مجلس پیامبران جای گرفتهاید؟ ابن فهد میگوید: آنچه مرا بدان مقام رهنمون شد این بود که فقیر بودم و پولی نداشتم تا به آن صدقه داده، نیازمندی را دست گیرم. از همینرو مقام و آبرویم را صدقه دادم و از موقعیت خویش نیازمند را دستگیری کردم.
او در مناظره و مباحثه، تبحر و توانایی کامل داشته است و با برخی از پیروان فقه اهل سنت، در عـصـر حکومت میرزا اسبند ترکمان حاکم عراق، مباحثاتی داشت.
در سال ۸۴۰ ق. در حالی که شیخ کامل حله ۸۴ بهار را پشت سر گذاشته بود از طرف حکمران بغداد میرزا اسپند برای مناظره با علمای اهل سنت به بغداد دعوت شد. اسپند میرزا پسر قرایوسف از امرای سلطان محمدجـلایر بود. او و پـدرش دوازده سال بر بغـداد و اطراف آن حکومت کردند. اسپند میرزا در سال ۸۳۶ به حکومت بغداد رسید و از زمان انجام این مناظره چهار سال از ایام زمامداریاش گذشته بود. مجلس مناظره بر پاشد و ابن فهد و عالمان شیعی در یک طرف و بزرگان اهل سنّت در طرف دیگر به بحث نشستند. ابن مناظرهها پس از جدالی حسّاس در حضور سلطان به پایان رفت و ابن فهد حلی توانست حقانیّت تشیّع را به اثبات برساند. بدین ترتیب اسپندمیرزا حاکم بغداد مذهب شیعه را اختیار کرده، سکه به نام دوازده امام زد و مذهب شیعه را مذهب رسمی حوزه حکمرانیاش قرار داد.