زیارت قبور پاکان رسم انسانى و سنت رحمانى است

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا سبحانی در مقاله ای که در اختیار شفقنا قرار داده، زیارت قبور پاکان را رسم انسانى و سنت رحمانى دانسته و آورده است:

 


حضور میلیونى شیفتگان خاندان رسالت در اربعین سالار شهیدان در شهر مقدس کربلا، زلزله در کانون وهابیت پدید آورده و خشم آنها را برانگیخته است و لذا یکى از شبکه هاى متعلق به وهابیان سفر به زیارت قبور را به استناد دو حدیث حرام اعلام کرده، که مورد بررسى قرار مى گیرد.


حضور در وادى خاموشان که انسان هاى دیروز را در برگرفته، و به خواب ژرفى فرو رفته اند، در هیچ آیین و مذهبى ممنوع اعلام نشده است، نه تنها ممنوع اعلام نشده بلکه آثار سازنده اى دارد که به گوشه اى از آن اشاره مى شود:


دیدار از این وادى، که نشانگرِ «عجزِ ذاتى» انسان و زوال قدرتها و مکنت هاى مادّى است، آثارى سازنده و حیات بخش دارد: انسان هوشمند، با مشاهده این وضع رقّتبار، ناپایدارى جهان را از نزدیک لمس کرده در مقام چاره برمى آید و با درکِ «هدفدارىِ جهان آفرینش»، از گرداب غفلت و خودخواهى بیرون مى جهد، و به اندیشه تحصیل اسباب و لوازم «حیات جاوید» مى افتد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر این نکته تربیتى انگشت نهاده و مى فرماید:


«زوروا القبورَ فانّها تُذکِّرکُم الآخرهَ».([۱])


«به زیارت  قبور بشتابید که مایه یاد سراى جاوید(آخرت) است».


و در دیگر سخنان خود مى فرماید:


«زُوروا القبورَ فإنّ لکم فیها عبْره».([۲])


«به زیارت قبور بروید زیرا در آن براى شما درس عبرت است».


آنچه گفته شد درباره زیارت قبور افراد عادى است، امّا زیارت قبور عالمان و دانشمندان خدمت گزار و یا زیارت تربت شهیدان که با خون سرخ خود از شرف و عزت ملتى دفاع کرده اند حساب دیگرى دارد، افزون بر آن حضور در حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) گویاى زبان حال زائر است که چنین مى گوید:


زبان حال زائر در حرم پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)


اى رسول خدا، اگر مهاجر و انصار در حُدَیبیّه با تو بیعت کردند که از حریم رسالت دفاع کنند([۳])، و اگر زنان با ایمان مکه با تو بیعت کردند که از شرک و گناه بپرهیزند([۴])، و اگر مؤمنان گنهکار دستور یافته اند که به حضور تو رسیده و از تو درخواست کنند که در حقّ آنان طلب آمرزش کنى([۵])، من نیز اى رسول گرامى، و اى شفیع امت، با حضور در حرمت و استلامِ تربتت، با تو بیعت مى کنم که پاسدار آرمان هایت باشم و از شرک و دیگر گناهان دورى جویم و در ازاى این عمل، از تو مى خواهم که برایم از درگاه الهى طلب آمرزش کنى.


 در کنار تربت شهیدان


شخص زائر در کنار تربیت شهیدانِ راه حق، اعلام مى دارد که به راه شهیدان وفادار است و آرمان مقدس و ارزشمندشان را پاس مى دارد. حضور در سرزمین «بدر» و «اُحد» و «کربلا» و در سرزمین دیگر عزیزان خفته به خون، نوعى تکریم و احترام به آنها است، تو گویى با حضور خود، و فرستادن درود بر آنها تعهد مى کند که تداوم بخش راه آنها باشد و پیوسته پیرو راه آنها گردد.


اکنون سؤال مى شود آیا مى شود بار سفر بستن براى حضور در این مشاهد با چنین آثار سازنده، حرام باشد، وهابیت، اصل زیارت قبور را با ناخرسندى مى پذیرد زیرا جواز زیارت مورد اتقان تمام فقیهان اسلام است، ولى سفر براى زیارت قبور را، حرام مى داند ،آیا مى شود عملى  که خود مستحب است، سفر براى آن حرام باشد، من نمى دانم از فقیهان بپرسید، مقدمه مستحب اگر مستحب نباشد، حرام نخواهد بود.


دستاویز وهابیت در تحریم سفر


شبکه وهابى ها مى گوید در کتاب وسائل الشیعه حدیثى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده است:


«لا تشدّ الرحالُ إلاّ الى ثلاثهِ مساجدَ: المسجدِ الحرام، ومسجدِ الرسول(صلى الله علیه وآله وسلم) ومسجد الکوفه».([۶])


بار سفر بسته نمى شود مگر بر سه مسجد: مسجدالحرام، و مسجد رسول، و مسجد کوفه».


بنابراین فقط سفر براى این سه مسجد جایز است نه سفر به زیارت پیامبر و دیگر اولیاء.


پاسخ: حدیث مذکور نه از نظر سند تمام است و نه از نظر دلالت اما از نظر سند: راوى حدیث دو نفرند به نام هاى «حسن بن على» و «ابوالصخر»، نام فرد نخست از اسماء مشترک است معلوم نیست مقصود کدام یکى از آنها است، دومى، عمر بن حنظله است که ثقه است ولى هر دو نفر از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل مى کنند که آن حضرت چنین فرمود، و این دو نفر از اصحاب امام صادق(علیه السلام) هستند که در سال ۱۴۸ درگذشته است، اکنون چگونه مى توانند از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل روایت کنند که در سال ۴۰ هجرت با شهادت درگذشته است، در این صورت باید گفت: واسطه یعنى ناقل حدیث میان این دو و امیرمؤمنان(علیه السلام) افتاده،  و حدیث به اصطلاح مرسل است و قابل استناد نیست و لذا در متن حدیث آمده است(یرفعان إلى أمیر المؤمنین).


اما از نظر دلالت، اصلاً حدیث ربطى به سفر براى زیارت قبور اولیاء ندارد موضوع اثباتاً ونفیاً مسجد است و بس، توضیح این که:


عزیزانى که با علوم عربى آشنا هستند مى دانند که جمله استثنائیه از دو چیز تشکیل مى شود:


  1. جمله مستَثى منه: «ما جاءنی أحد».
  2. جمله استثناء: «إلاّ زید».

حدیث یاد شده از دو جمله تشکیل یافته:


  1. مستثنى منه: «لا تشدّ الرحال».
  2. استثناء «إلاّ إلى ثلاثه مساجد».

از آنجا که در جمله نخست، مستثنى منه صریحاً وارد نشده است، به اقتضاى قواعد زبان عربى باید کلمه اى  در آن در تقدیر گرفته شود و به اصطلاح حکم «مستثنى منه» را داشته باشد و آن به قرینه مستثنى، لفظ «مسجد» است که حذف شده است و مضمون حدیث چنین است:«لا تشد الرحال إلى مسجد من المساجد إلاّ إلى ثلاثه».


با توجه به این که دو طرف جمله در مورد «مسجد» سخن مى گوید، باید گفت که گفتار حضرت از نظر نفى و اثبات، بر محور مسجد مى چرخد و مفاد آن این است که براى اقامه نماز، براى هیچ مسجدى نباید رنج سفر را تحمل نمود مگر براى سه مسجد. در این صورت، سفر براى زیارت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و یا زیارت اولیاء در مستثنى منه(مسجد) داخل نبوده و موضوعاً از دایره کلام خارج است و نهى شامل آن نمى گردد.


علت این که نباید براى اقامه نماز به مسجدى سفر کرد، این است که به استثناى سه مسجد یاد شده، دیگر مساجد، همگى از ارزش یکسانى برخوردار مى باشند، و لذا در صورت امکان اقامه نماز در یکى از آنها، سفر به مسجد مشابه کار لغو و بیهوده اى خواهد بود. مثلاً شهرى که مسجد جامع دارد وجهى ندارد که انسان براى اقامه نماز به مسجدِ جامعِ، شهر دیگر برود، زیرا پاداش دومى با پاداش اوّلى یکسان است، و در این صورت سفر وى بى ارزش خواهد بود. ولى سه مسجد یاد شده از این قانون مستثنى مى باشد، زیرا پاداش نماز گزاردن در آنها از ارزش والاترى برخوردار است.


خلاصه: با توجه به این اصل که حدیث در جانب نفى پیرامون مساجد سخن مى گوید، سفر به مراکز دیگر مانند سفر به مدینه منوره و یا کربلا و غیره براى زیارت خاتم پیامبر و یا امامان از دایره حدیث بیرون بوده و نسبت به جواز وتحریم آن ساکت است.


 زیارت مساجد سبعه


در گوشه و کنار مدینه منوره مراکزى به نام «مساجد سبعه» است، که زائران خانه خدا پس از استقرار در مدینه به زیارت آنها مى شتابند، اکنون سؤال مى شود، اگر به غیر این سه مسجد، سفر صحیح نیست و نماز گزاردن  در این مساجد، ثواب فزون تر ندارد، پس چرا حجاج بیت الله الحرام به زیارت این مساجد مى روند و نماز مى گزارند.


پاسخ این پرسش روشن است:


سفر براى دیدار این مساجد، از این نظر نیست که در شرع دستورى در این مورد وارد شده است، یا گزاردن نماز در این مساجد، فضیلت بیشترى دارد بلکه انگیزه سفر یکى از دو چیز است:


  1. یاد خاطره مسلمانان صدر اسلام که در سخت ترین شرایط( جنگ خندق) برخى این مساجد را ساخته و در آنها نماز گزارده و به جهاد ادامه داده اند زیرا برخى از این مساجد در نقاطى ساخته شده که مسلمانان در آن نقطه، با سپاه شرک و یهود به نبرد پرداخته و با کشتن قهرمان شرک به نام «عمرو بن عبدود» به حکومت طاغوت پایان بخشیده اند، حضور در این مراکز و همانند آنها، این خاطره ها را تجدید مى کند، و پیوند ما نرا با آنان مستحکم مى سازد.
  2. انگیزه دیگر، قصد تبرک از زیارت این نقاط است، زیرا خون شهیدان راه توحید در این نقاط ریخته شده و این سرزمین شاهد پایمردى شهیدان راه حق، و یا محل رفت و آمد بزرگان اسلام بوده است.

این دو انگیزه آنان را به زیارت این مساجد برمى انگیزد و سفر به این نقاط و امثال آنها، مانند سرزمین خیبر، و فدک، از یکى از این دو انگیزه نشأت مى گیرد.


و امّا نمازگزارى پس از ورود به این مساجد، به خاطر امتثال یک حکم الهى در کلیه مساجد است زیرا مستحب است پس از ورود به هر مسجد، دو رکعت نماز تحیت خوانده شود و هرگز هدف از سفر این نیست که بروند در آنجا نماز بگزارند، بلکه این انگیزه پس از ورود به مسجد پدید مى آید.


 سفر براى نماز در مسجد قبا و یا جمکران


ضمناً پاسخ سؤال دیگر نیز روشن مى شود: اگر فرض شود مسجدى خاصى جز این مساجد سه گانه پاداش خاصى داشته باشد، سفر براى درک آن ثواب اقامه نماز در آنها، منافات با این حدیث ندارد، زیرا این حدیث ناظر به مساجدى است که ثواب آن با دیگر مساجد یکسان باشد، زیرا سفر لغو حساب مى شود. ولى اگر مسجد داراى ثواب خاصى باشد که در دیگر مساجد نباشد سفر به آنجا از مفاد حدیث بیرون است.


و لذا پیامبر اسلام، گوینده این حدیث«لا تشدّ الرحال إلاّ إلى ثلاثه مساجد، مسجدی هذا، ومسجد الحرام ومسجد الأقصى»([۷]) از مدینه به دهکده قبا مى رفت و دو رکعت نماز در مسجد قبا مى خواند و به مدینه برمى گشت.([۸])


از این بیان روشن مى شود که سفر براى خواندن نماز در مسجد جمکران به خاطر این است که ثواب خاص دارد که در دیگر مساجد مشابه ندارد.


 


دستاویز حدیث دیگر:


این بار شبکه وهابى دست و پایى دیگرى کرده و مى گوید: طبق احادیث شیعه رفتن به زیارت قبور جایز نیست اینک حدیث:


عن یاسر الخادم قال: قال علیّ بن موسى الرضا(علیه السلام): لا تُشدُّ الرِّحال إلى شیء من القبور إلاّ إلى قبورنا ـ ألا وإنّی مقتول بالسَّمّ ظلماً ـ ومدفون فی موضع غُربه ـ فمن شدّ رحله إلى زیارتی ـ استُجیب دعاؤه وغُفرَ له ذنوبُه.([۹])


«یاسر خادم حضرت رضا(علیه السلام) از آن حضرت نقل مى کند: «شدّ رحال» به هیچ قبرى جایز نیست مگر بر قبور ما (خاندان رسالت) و من به وسیله سم مظلومانه کشته مى شوم و در سرزمین غربت مدفون مى گردم، هر کس بار سفر براى زیارت قبر من ببندد دعاى او مستجاب مى شود و گناهان او بخشیده مى گردد».


پاسخ:  «شدّ رحال» در زبان عربى «بار سفر بستن» است، مفاد این است که براى زیارت قبور سفر کردن لغو است زیرا همان ثوابى در شهر دیگر، براى زیارت قبور منظور شده براى قبرستان موجود در شهر خود انسان نیز منظور شده است دیگر جهت ندارد قبرشان محل خود را رها کند و به همین منظور به شهر دیگر برود، بنابراین حدیث ناظر به سفر کردن به زیارت قبور است، نه زیارت قبور بدون سفر در محل زندگى.


خلاصه: بین سفر به زیارت قبور، و رفتن به زیارت قبور محل زندگى، فاصله زیاد است، ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!


 


قم حوزه علمیه – علیرضا سبحانی – مدرس سطح ۱۰/۰۹/۱۳۹۷


[۱] . سنن ابن ماجه:۱/۵۰۰، حدیث ۱۵۶۹.


[۲] . کنز العمال:۱۵/۶۴۷، حدیث ۴۲۵۵۸.


[۳] . (لَقَدْ رَضِىَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ…)(فتح/۱۸).


[۴] . (إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لاَ یُشْرِکْنَ بِاللهِ)(ممتحنه/۱۲).


[۵] . (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابًا رَحِیًما)(نساء/۶۴).


[۶] . وسائل الشیعه:ج۵، باب ۴۶ از ابواب احکام مساجد، حدیث۱.


[۷] . صحیح مسلم:۴/۱۲۶.


[۸] . صحیح مسلم:۴/۱۲۷; صحیح بخارى:۲/۷۶; سنن نسائى، همراه با شرح سیوطى:۲/۳۷.


[۹] . وسائل الشیعه:۱۴/۵۶۲.


| شناسه مطلب: 91585







نظرات کاربران