«سِفر عشق»؛ تأملاتی فلسفی و عرفانی در اربعین
«سِفر عشق»، نوشته رضا احسانی، سفرنامهای است که با رویکردی فلسفی و عرفانی به توصیف پیادهروی اربعین حسینی(ع) میپردازد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، در سالهای اخیر مطالعه پیرامون ابعاد گوناگون آئین پیادهروی اربعین حسینی(ع) بسیار گسترده و تخصصی شده است؛ به خصوص در دو سال اخیر که مطالعات فرهنگی و جامعهشناختی در زمینه اربعین منسجم و پرطرفدار به نظر میرسد. در این میان، بعضی تجربهنگاریها یا تحلیلها از این آئین همچون کتاب «سِفر عشق» رویکردهایی فلسفی و عرفانی دارد. از رضا احسانی، دانشجوی دکترای معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق(ع)، که به قضاوت در قوه قضائیه نیز اشتغال دارد، درباره انگیزه تألیف این اثر پرسیدیم. توضیحات او را با هم میخوانیم:
سال ۹۲ با کاروان دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) به نجف و کربلا سفر کردم و حاصل تجربیات آن به سفرنامهای آفاقی و انفسی تبدیل شد و نشر «سدید» در سال ۹۴ آن را در ۲۲۰ صفحه به چاپ رساند.
بخشی از کتاب حقیقت سفر را بیان میکند که سیر انفسی داستان است و بخشی دیگر نیز به واقعیت سفر میپردازد که شرح رویدادهایی در مسیر پیادهروی است. این اثر را میتوان انعکاس تجربه سلوک یک زائر در مسیر اربعین دانست.
ایده اصلی و اولیه کتاب را از کتاب «شذراتالمعارف» مرحوم آیتالله نصرالله شاهآبادی، استاد امام(ره)، گرفتم که جهانبینی چهارگانه مبتنی بر چهار اقلیم ناسوت، ملکوت، جبروت و ناسوت مطرح میکنند که با اسفار اربعه مرحوم ملاصدرا نیز همخوان و همسوست. از آنجا که سفر مذکور را طی ۱۲ روز و چهار دوره سه روزه به انجام رساندم. به همین دلیل یادداشتهای خود را در این چارچوب تنظیم کردم.
در مورد انتخاب عنوان کتاب سِفر دو معنا دارد: یکی به معنای کتاب و نوشته و دومی به معنای متن مقدس است. در مقدمه هم توضیح دادهام که چرا این نام را انتخاب کردهام. البته لازم به ذکر است که در هنگام انتخاب عنوان کتاب تمرکزی بر آثار امام موسی صدر، که از واژه سِفر استفاده کردهاند، نداشتم اما بعد از آن سال، با آثار ایشان بیشتر مأنوس شدم.
ضعف مطالعات جامعهشناختی در ادراک امر قدسی
اگر بخواهم بار دیگر درباره اربعین بنویسم، باز هم براساس زمینه اصلی خود، که فلسفه و عرفان است، مینویسم اما حتماً با بیانی متفاوت به آن میپردازم. از مطالعات جامعهشناسی که در سالهای اخیر در زمینه اربعین رواج پیدا کرده است با خبرم، اما معتقدم این مطالعات میتواند آسیبهایی داشته باشد، از جمله اینکه تجربه زیستن و ادراک امر قدسی را از ما میگیرد و اجازه نمیدهد آن گونه که باید به شکل انضمامی با امر قدسی مواجه شویم، به خصوص جامعهشناسی پوزیتویستی که رویکرد تنگنظرانهای به مفاهیم قدسی دارد و چارچوب خود را از مفاهیم غربی گرفته است که رویکردهای متفاوتی به اسلام داشتهاند.
اگر قرار بر مطالعات جامعهشناختی در حوزه اربعین باشد، باید الگو و رویکرد خود را با بومیسازی خودمان تولید کنیم. نباید در مقام جامعهشناس به افتراقی دامن بزنیم که ائتلاف شکلگرفته میان ملت ایران و عراق را از بین ببرد یا اینکه مثلاً فواید فرهنگی و سیاسی این حرکت باشکوه را خدشهدار کند. گرچه واقعاً نمیشود محقق یا پژوهشگر را از انجام کار منع کرد، اما حداقل میتوانم بگویم چنین رویکردهایی در اولویت کاری من نیست. البته افرادی مانند آقای محسن مظاهری که اخیراً «تأملات جامعهشناختی اربعین» را چاپ کردند، رویکردهای انضمامی و اعتقادیتری در مقایسه با بقیه دارند.
ژانر سفرنامه از اثر پژوهشی متمایز است
بازخوردهایی که از کتاب «سِفر عشق» گرفتم این بود که برخی خوانندگان در کتاب دوگانهانگاری قلم احساس کرده بودند. همچنین نتوانسته بودند ارتباطی میان تجربه زیسته من در سفر و آن اشاراتی که به میراث عرفانی و فلسفی داشتم بیابند. به همین دلیل اگر بار دیگر بخواهم درباره اربعین بنویسم سعی میکنم هیچ ارجاعی به کتابهای عرفانی و فلسفی ندهم و صرفاً آن مفاهیم را با بیان ساده در قالب تجربه زیسته خودم ارائه دهم، چون فکر میکنم انتظارات از یک سفرنامه با انتظار از اثری پژوهشی متفاوت است. سفرنامه مخاطبی عام دارد و اگر قرار باشد در ژانر سفرنامه بنویسیم باید روایتی ساده و صمیمیتر داشته باشیم، مگر اینکه بخواهیم اثری صرفاً پژوهشی بنویسیم که نکته دیگری است و خود هنوز به جمعبندی برای ورود به تألیف چنین روایتی در قالب اثر پژوهشی نرسیدهام.
البته آقای دکتر محدثی، که سفرنامه حج خود را با رویکرد جامعهشناختی و پژوهشی در آمیخت، چون او به عنوان جامعهشناس دین تقریباً مخاطبانی خاص دارد که میدانند قرار است اثر یک استاد دانشگاه را مطالعه کنند، اما معتقدم اگر شخصی همچون آقای منصور ضابطیان اثری درباره اربعین تألیف کند، چون مخاطبی عام دارد، باید زبان خود را هم تغییر دهد. اعتقاد من درباره خود در این مقطع این است که باید تمایز میان ژانر سفرنامه و اثر پژوهشی قائل بشوم و اثری تألیف کنم که همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
از نخستین باری که سفرنامه نوشتم سهگانهای را مدنظر داشتم. نخستین سفرنامه خود را با روایتی از اردوهای جهادی با عنوان «فصل وصل» نگاشتم. در حال حاضر امید دارم که توفیق حاصل شود و سفرنامه بعدیام برای حج باشد.
پررنگترین خاطرات من از این سفر مهماننوازی کریمانه مردم عراق است و معتقدم بر این وجه میتوانیم تأکید بیشتری کنیم، چراکه پیوند انسانی میان دو ملت ایران و عراق را افزایش داده است. به یاد دارم در یکی از موکبها در صف انتظار حمام بودم که با مهندسی عراق آشنا شدم. وقتی به ایران برگشتم او با من تماس گرفت و گفت میخواهد ببیند من به سلامت به ایران رسیدهام یا خیر؟ همچنین از من خواست تا اگر به حرم امام رضا(ع) مشرف شدم او را دعا کنم.
ایکنا