۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت ۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت ۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت ۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت ۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت ۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت ۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت

۳۰ توصیه رهبر معظم انقلاب به طلاب علوم اسلامی +صوت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار اعضای مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی در جلسه‌ای پرنشاط که با حضور اساتید و طلاب برگزار شده بود، مطالب سنجیده و اثرگذاری بیان کردند که شاید پیش از این کمتر به برخی از این نکات پرداخت شده بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، رهبر معظم انقلاب اسلامی روز دوشنبه، (۱۲ اسفندماه) ، در جلسه‌ای پرنشاط با اعضای مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی دیدار  و نکات سنجیده و مهمی را بیان کردند. خبرگزری ایکنا در گزارشی به نکات ارزنده این بیانات اشاره کرده است: 


 


۱. نقش همسران در موفقیت مردان خیلی زیاد است
نقش همسران و خانواده‌ها در موفّقیّتهای مردان خیلی زیاد است؛ اگر چنانچه همسر انسان، همراه و همگام و هم‌هدف و هم‌سنگر باشد، پیشرفت خیلی سرعت خواهد گرفت.



۲. کار علمی بیش از حد در روز لزومی ندارد
همه مسائل خانواده و خانوادگی مسائل عقلانی نیست که حالا با این استدلال همه قانع بشوند، همه قبول کنند؛ یک مقداری از آن مسائل عاطفی است، مسائل واقعی است، مسائل زندگی است. «طلبه ساعت شش صبح از خانه بیرون می‌‌آید، ساعت نُه شب برمیگردد»، خب بنده اصلاً با یک چنین چیزی مخالفم. آقایان می‌‌آیند درسشان را می‌خوانند، کارشان را می‌کنند، احیاناً یک ذرّه گعده‌شان را می‌کنند، بعد یک مجلس روضه‌ای هست می‌روند؛ لزومی ندارد، نه. به خانواده‌ها باید برسید؛ همسر شما نیاز به حضور شما دارد؛ این مهم است.



۳. بهترین اشتغال بانوان فعالیت علمی است
خانم‌ها هم البتّه باید اشتغالات داشته باشند؛ بهترین اشتغال هم اشتغال علمی است. شنیدم که بعضی از خانمها، دختران، در مجموعه‌های طلبگی بانوان شرکت دارند؛ خوب است که بالاخره مشغول کار و علم و بحث و مانند این‌ها باشند.



۴. فقه جنبه علمی تفکر اسلامی
ما یک نظامی داریم با این پدیده‌ها و با این حوادثی که پیرامونش و در درونش وجود دارد؛ این [نظام]باید اداره بشود با اسلام، با فکر اسلامی. فکر اسلامی در جنبه‌ی عملی، همان فقه اسلام است.



۵. خواندن فلسفه ضروری است
البتّه بنده با فلسفه خواندن، نه فقط مخالف نیستم بلکه کاملاً تأیید می‌کنم، فلسفه هم لازم است؛ حالا چه جوری داخل برنامه‌های شما بشود، آن‌ها به برنامه‌ریزی مدیران محترم آنجا بستگی دارد؛ لکن فلسفه نه اینکه فقط خوب است؛ لازم است؛ در این تردیدی نیست؛ لکن آنچه زندگی را اداره می‌کند، عملاً فقه ما است.



۶. فلسفه اسلامی امتداد عملیاتی عملیاتی پیدا کند
علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از فلسفه‌ی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شما‌ها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه]اقتضای فلسفه‌ی ملّاصدرا یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله]چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد، قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد، امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه می‌تواند جامعه را اداره کند، فقه ما است.



۷. ژرف‌اندیشی و نکته سنجی فق‌های حوزه شگفت‌آور است
این دقّتهایی که انسان در مباحث فقهی و در مسائل کم‌اهمّیّت در بین فق‌ها مشاهده می‌کند -که از لحاظ عملی و از لحاظ جایگاهش در مجموعه‌ی احکام اسلامی خیلی چیز مهمّی نیست- واقعاً شگفت‌آور است؛ یعنی این جور [دقّتهای]عمیق و ریزبین و ژرف‌نگر، در کار‌های فقهی ما و در علمای ما وجود دارد. 
بنده یک مدّتی یک بحث قصاص می‌کردم و نظرات حقوق‌دان‌های غربی را دوستانی که با ما همکاری می‌کردند و بلد بودند، این‌ها را برای بنده می‌‌آوردند و من گاهی اوقات نگاه می‌کردم به نظراتی که آن‌ها داشتند در مسائل گوناگون. خب تعمّقهای خوبی هست در کارهایشان، امّا واقعاً با آن دقّتی که مثلاً فرض کنید صاحب‌جواهر یا مِن‌باب‌مثال مرحوم آقای خوئی -فقیه معاصر خود ما- یا دیگری در این زمینه دارند، خیلی فاصله دارد؛ این‌ها خیلی عمیق‌ترند، خیلی ژرف‌نگرترند، خیلی به لوازم فتوا و نظر خودشان متوجّه‌ترند.



۸. ظرفیت حوزه در پاسخ به سوالات نهادسازی
این حوزه می‌تواند همه‌ی نیاز‌های یک نظام اسلامی را، جامعه‌ی اسلامی را برآورده کند ... اگر چنانچه نهادساز‌ها -یعنی مثلاً فرض کنید بانک مرکزی یک نهاد است، یا دستگاه دانشگاه یک نهاد است- برای مدیریّت اسلامیِ خودش سؤالی پیدا کند، به چه کسی باید مراجعه کند؟ به حوزه باید مراجعه کند. الان این اتّفاق نمی‌افتد، یعنی این کار الان وجود ندارد.... مثلاً فرض کنید که یک روزی پاکستانی‌ها در صدد برآمدند بانک اسلامی درست کنند؛ فراخوان دادند به فق‌های دانشمندان اسلامی؛ مرحوم شهید صدر آن البَنک‌اللاربَوی (۲) را نوشت و فرستاد؛ خب آن یک نمونه است. حالا آن البَنک‌اللاربَوی چقدر جوابِ نهاد بانک را در دنیای امروز می‌دهد، آن بحث دیگری است که حالا ممکن است نواقصی داشته باشد، امّا بالاخره یک پاسخی داده شد، شما چند نمونه از این پاسخ‌ها سراغ دارید؟ خیلی کم، خیلی کم؛ اگر دوّمی ای، سوّمی‌ای داشته باشد، مسلّماً دهمی ندارد؛ در حالی که حوزه این توان را دارد.



۹. دقّتِ نظر و عمق‌یابی طبیعت سبک تحقیق حوزوی است
سبک کار در حوزه و سبک تحقیق در حوزه جوری بوده که دقّتِ نظر و ژرف‌نگری و عمق‌یابی جزو طبیعت کار حوزه است؛ و این جزو امتیازات ما است و حوزه می‌تواند این کار را انجام بدهد و حالا امروز با توجه به این نیازها، این انگیزه بیشتر شده، پس باید حوزه تحقّق ببخشد این آرزو را.



۱۰. تسلّط و تصرّف استاد تحت‌الشّعاع مشارکت طلاب نشود
اوّلاً این سبکی که ذکر کردند در تدریس و تدرّس که طلبه مشارکت می‌کند در پاسخ‌یابی، سبک خوبی است، سبک مفیدی است؛ منتها خب تسلّط استاد و تصرّف استاد، نبایستی تحت‌الشّعاع قرار بگیرد؛ بالاخره استاد است که دارد هدایت می‌‌کند، دارد کار می‌کند و جمع‌و‌جور می‌کند؛ وَالّا اگر چنانچه مطلب سپرده بشود به اذهان ده نفر، بیست نفر طلبه‌ای که حالا در این کلاس هستند، این معلوم نیست به یک نظام و مجموعه‌ی درستی [برسد]، باید استاد هدایت بکند؛ [امّا]اگر این‌ها هم کمک کنند و همراهی کنند خوب است.



۱۱. دوره‌های اصول طولانی مفید نیست
در مورد اصول که ایشان فرمودند متوسّط [دوره‌ی]آن در حوزه پانزده سال است، خیلی برای من تعجّب‌آور است و این هیچ خبر خوبی نیست از نظر بنده. اصول خب لازم و ضروری است؛ برای تفقّه، بلاشک اصول لازم است. خب مرحوم آقای خوئی (رضوان الله علیه) فقیه اصولی بود دیگر؛ از ایشان اصولی‌تر کیست؟ ...؛ من شنیده‌ام که دوره‌ی اصول ایشان پنج سال طول می‌کشد؛ یعنی بنابراین می‌شود اصول را پنج سال گفت، می‌شود شش سال گفت. متوسّط که پانزده سال است، یعنی مثلاً تا بیست سال هم دارد! چقدر بخوانند؟ چرا بخوانند؟ به چه دردشان می‌خورد؟ کجای فقه استفاده می‌شود از این اصول؟ نه، به نظر من یک مقداری در مورد اصول بایستی جمع و جورتر و به‌اصطلاح مُضیَّق‌تر (۳) حرکت کرد، مواظبت کرد.



۱۲. در زمینه‌های فقهی هرچه می‌توانید کار کنید
اصول غیر از فقه است؛ فقه باز است، هر چه می‌توانید در زمینه‌های فقهی کار کنید، به نظر ما خیلی خوب است.



۱۳. طلاب از تجربیات و نظرات اساتید بهره بگیرند
این را می‌خواهم سفارش بکنم که جوان‌ها توجّه به جوانی خودشان داشته باشند؛ یعنی همه‌ی آن چیزی که شما می‌خواهید و احساس می‌کنید، مورد نیاز شما نیست، برایتان مفید هم نیست. منتظر نباشید که سی سال بگذرد پیر بشوید، بعد این را بفهمید. خب ما آن سی چهل سال بعد از شما را گذرانده‌ایم، یک چیز‌هایی را ما می‌دانیم؛ از تجربه‌ی کسانی که تجربه کردند، استفاده کنید. همه‌ی این چیز‌ها لازم نیست؛ اینکه حالا آدم مثلاً برای تحلیل سیاسی باید چه جوری عمل بکند و مثلاً از نظرات چه کسی و تضارب آراء استفاده کند، نه، این‌ها معلوم نیست که کلّیّت داشته باشد؛ یک مواردی ممکن است لازم باشد، یک چیزی لازم باشد.



۱۴. پیگیری نظرات اساتید برای انتظام مجموعه
امّا من می‌خواهم این را عرض بکنم که طلّاب این مجموعه دنبال اساتیدشان حرکت کنند، یعنی به نظر اساتید و تشخیص اساتید و کسانی که مدیران این مجموعه هستند، اهمّیّت بدهند و طبق آن حرکت بکنند و کار بکنند تا انتظام پیدا کند، تا این مجموعه یک مجموعه‌ی منتظمی باقی بماند و ان‌شاءالله پیش برود.



۱۵. کار کُند، ولی محکم بهتر از کار متزلزل است
بالاخره هر چه کار با دقّت و با ملاحظه انجام بگیرد و هر قدمی که می‌خواهیم برداریم، بدانیم که این قدم را کجا می‌خواهیم بگذاریم و زیر پایمان محکم باشد، این بهتر است؛ ممکن است یک مقداری با بُطء (۴) همراه باشد، امّا عیبی ندارد. کار بطیء (۵) و محکم بهتر از کار سریع و متزلزل و نامحکم است.



۱۶. نامگذاری برای هر دوره و اعطای مدرک
یک نکته‌ی دیگری در ذهن من هست -البتّه این را در مورد کلّ حوزه بنده عقیده داشته‌ام که تا حالا هم نشده، بار‌ها هم با مسئولین حوزه، بخصوص حوزه‌ی قم، مطرح کرده‌ایم [امّا]ظاهراً سخت است برایشان- که کسی که یک درسی را می‌خواند و به یک جایی می‌رسد، احتیاج به مدرک دارد، احتیاج به شهادت دارد.



بیایید شما مشخّص کنید که [اسم]کسی که مثلاً فرض کنید این سه سال اوّل عمومی را می‌گذراند -یک سه سال عمومی دارید دیگر- چیست؛ اسم آن طلبه‌ای که محصول سه سال درس خواندن در این مؤسسّه است که لزوماً مطابق با سه سال درس خواندن در حوزه‌ی آزاد نیست و یک خصوصیّات بیشتری دارد چیست، یک اسمی برایش معیّن کنید.



۱۷. مخلوط کردن مدارک حوزه و دانشگاهی اشتباه بزرگی بود
اشتباه بزرگ این بود که آمدند این شهادت را با شهادت‌های دانشگاهی مخلوط کردند؛ حالا اوّل که [حتّی]میخواستند اسمش را دکتری و مانند این‌ها بگذارند که غلط بود، بعد معادل دکتری [گذاشتند]؛ این هیچ لزومی ندارد... مطلقاً به نظر من این کار جایز نیست که ما بیاییم با آن‌ها منطبق کنیم کار خودمان را و بگوییم مثلاً این برابر دکتری است، این برابر مثلاً ارشد است، این برابر [کارشناسی است]؛ این اصلاً معنی ندارد؛ چون نوع کار آن‌ها با نوع کار ما متفاوت است.



۱۸. اعطای مدرک مطابق با صلاحیت‌ها
این صلاحیّت را مشخّص بکنید، یک شهادت بدهید؛ به نظر من این کار خیلی خوب است. ما البتّه از قدیم داشته‌ایم یک چنین چیزی؛ این اجازه‌ی اجتهادی که رایج بوده همین است دیگر؛ یعنی طلبه به یک نقطه‌ای می‌رسد که مجتهد می‌شود؛ قدیم معمول بود که اجازه‌ِی اجتهاد به او می‌دادند. یا به آن که مثلاً در حدیث پیشرفت می‌کرد و اهل حدیث بود، مثلاً اجازه‌ی روایت حدیث می‌دادند، به او اجازه‌ی نقل حدیث می‌دادند، این کار معمول بود.



۱۹. از تفسیر، رها و جدا نشوید
من البتّه در برنامه‌های درسی نمی‌دانم -چون آقایان زحمت کشیده‌اند نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند، بنده نمی‌شود از کمر (۶) کار وارد بشوم بگویم تفسیر این جوری است-، امّا معتقدم از تفسیر، رها و جدا نشوید؛ یعنی تفسیر حالا ممکن است جزو برنامه‌ی درسی‌تان نباشد، شاید به اینکه برنامه‌ی درسی باشد احتیاج هم نداشته باشید، امّا حتماً [لازم است]؛ مثلاً فرض کنید یک دوره تفسیر مجمع‌البیان.



۲۰. تبحر صاحب مجمع‌البیان در تفسیر
دوره تفسیر مجمع‌البیان؛ بسیار تفسیر خوبی است؛ مجمع‌البیان بسیار تفسیر عالمانه‌ای است، یعنی مرحوم طبرسی در یک جا‌هایی و در ذیل یک آیاتی، مُلّاییِ خودش را و تبحّر خودش را در استدلال و استنباط نشان داده؛ گاهی اوقات این جوری است؛ یک جایی هم که البتّه احتیاج نبوده، نه.



۲۱. انس جداگانه با قرآن و با تفسیر و با حدیث
اُنس با قرآن جداگانه و اُنس با تفسیر جداگانه، به نظر ما لازم است؛ و همین طور البتّه حدیث که شما احتیاج هم دارید؛ یعنی شما برای فقاهت، چون به منابع حدیثی نیاز دارید، به رجال و به حدیث و علم حدیث و به این چیز‌ها طبعاً احتیاج دارید.



۲۲. جهت‌گیری انقلابی مقهور کار‌های علمی نشود
مواظب باشید جهت‌گیری انقلابی، مقهور هیچ کدام از این شاخص‌ها و مهمّات کار این مؤسّسه قرار نگیرد؛ جهت‌گیری انقلابی. طلبه‌ی ما، استاد ما، فاضل ما، عالِم ما، مرجع ما اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است، بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمیخورد، به درد جمهوری اسلامی نمیخورد؛ باید معتقد باشد.



۲۳. معنای حوزه انقلابی شعار دادن نیست بلکه اعتقاد عمیق به تحول است
اینکه بنده می‌گویم حوزه‌ی انقلابی، معنایش این نیست که حالا حتماً در مثلاً فلان جا شعار [بدهد]؛ حالا یک وقت لازم هم باشد، شعار هم باید داد؛ بنده هم گاهی که لازم است، شعار می‌دهم لکن مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتفاق افتاده، باید همچنان ادامه پیدا بکند.



۲۴. تحول نباید متوقف شود
تحوّل یک چیز متوقف‌شدنی نیست. تحوّل یعنی یک دگرگونی‌ای که هر روز کامل‌تر و بهتر و قوی‌تر و عمیق‌تر می‌شود؛ این باید ادامه داشته باشد و ما معتقد باشیم.



۲۵. دشمنان را خوب بشناسیم
دشمنانمان را بشناسیم، دشمنان این نظام را بشناسیم، دشمنان این حرکت تحوّلی را بشناسیم. اگر نه، کشور به رکود خواهد انجامید و مغلوب سیاست‌ها و گرایش‌های دشمنان این ملّت و دشمنان اسلام خواهد شد.



۲۶. افزایش گرایش به احیای اسلام بین مسلمانان
امروز نگاه اسلام به مجموعه‌ی جمهوری اسلامی است؛ من به شما عرض بکنم. الان در دنیای اسلام گرایش به احیای اسلام و به زندگی اسلامی به معنای واقعی خیلی زیاد است. مردمی که، ملّتهایی که سرخورده شده‌اند از این تمدّنهای مادّی غربی و شرقی، به اسلام گرایش دارند منتها ملجأیی، مرجعی، شاخصی، ستونی که به او تکیه کنند، کسی که به او مراجعه کنند ندارند؛ لذا نگاهشان به جمهوری اسلامی یک نگاه واقعی است؛ این وجود دارد. البتّه دشمن‌ها نمیگذارند و نمیخواهند این معلوم بشود، امّا وجود دارد.



۲۷. چشم امید دنیای اسلام به جمهوری اسلامی است
امروز در هر کدام از این کشور‌های اسلامی عربی که سرانش به خون ما‌ها تشنه هستند، اگر چنانچه از جمهوری اسلامی یک نشانی، اثری، برگه‌ای آنجا پیدا بشود، شخصی برود، شخصیّتی برود، افرادی بروند، کتابی برود و مانع از طرف سرانشان نباشد، مردم به او اقبال می‌کنند. الان تقریباً همه‌ی این کشور‌های اسلامی از شرق تا غرب همین جور هستند؛ از اندونزی و مالزی و مانند این‌ها بگیرید تا آفریقا. مردم چشمشان به اینجا است؛ دنیای اسلام امروز نیاز دارد به این حرکت انقلابی ما.



۲۸. ضربه به امید امّت اسلامی خیانت است
این کسانی که در داخل حرف می‌زنند، کار می‌کنند، اظهاراتی می‌کنند که با گرایش انقلابی مغایر است، ولو متضاد هم نباشد، امّا همین قدر که مغایر با گرایش انقلابی است، دارند ضربه‌ی به امید امّت اسلامی می‌زنند، این ضربه‌ی به آن‌ها است و خیانت می‌کنند.



۲۹. بدون توجهات معنوی کار پیش نمی‌رود
حرکتتان حرکت انقلابی باشد و کار انقلابی؛ و توجّهات معنوی؛ یعنی واقعاً بدون توجّهات معنوی نمیشود، بدون توسّل، بدون دعا، بدون نماز شب، بدون مراجعه و خواندن صحیفه‌ی سجادیه نمیشود. اگر چنانچه آدم بخواهد ارتباط قلبی خودش را، ارتباط معنوی خودش را با خدا حفظ نکند و مراقبت نکند از آن، کار پیش نمیرود. خدا رحمت کند، مرحوم حاج احمدآقا می‌گفت نیمه‌ی شب‌ها که امام پا می‌شود گریه می‌کند -حالا امامِ پیرمردی که آن وقتی که ایشان می‌گفت، مثلاً هشتاد و چند سال یا قریب نود سال سنّش بود- دستمال‌های معمولی کفایت نمیکند که اشکهایش را پاک کند، حوله‌ی دست و رو خشک کنی امام دمِ دستش می‌گذارد که اشکهایش را با آن پاک کند؛ خدا هم به او توفیق داد، کمک کرد، به خاطر همین معنویّت، به خاطر همین استغاثه‌ی به خدای متعال و توکّل به خدا و درخواست از خدا.



۳۰. توصیه جوانان به نماز شب و توسلات
شما‌ها جوانید، دلهایتان پاک است، پاکیزه است، گرفتاری‌تان کمتر است و خیلی خوب می‌توانید این دل‌ها را متوجّه خدا کنید، نماز‌ها را خوب بخوانید، با دعا و توسّلات اُنس داشته باشید، با ذکر ائمّه (علیهم السّلام) اُنس داشته باشید؛ و بخصوص من توصیه می‌کنم نماز شب را تا آنجایی که می‌توانید، ولو یک وقتی هم نتوانستید، مثلاً قضایش را [بخوانید]، ترک نشود؛ یعنی دنبال کنید این‌ها را، این‌ها خیلی اثر می‌گذارد، نورانیّت می‌دهد به شما و آن وقت این نورانیّت، به شما کمک می‌کند در پیدا کردن راه. یک چیز‌هایی را انسان از این و آن هم هر چه سؤال کند، به درد نمیخورد؛ یعنی گاهی از یک کسی هم یک چیزی می‌‌شنود، اما در انسان اثری نمیگذارد. اگر آن نورانیّت پیدا شد، دل‌ها را باز می‌کند، انفتاح می‌دهد، بهجت معنوی به انسان می‌دهد؛ و شما‌ها جوانید؛ شما هم از این جهت از ما‌ها جلوترید، بهترید، آسان‌تر است برای شما کار تا برای ما.


 


فایل صوتی این دیدار در پی می آید:


 





مطالب مرتبط

نظرات کاربران