در گفتگو با استاد حوزه مطرح شد؛

روحانیون کاروان ها با قواعد فقهی حج بیشتر آشنا شوند

حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده در گفت و گو با پایگاه حج ضمن تاکید به لزوم استخراج قواعد فقهی و موضوعات عام فقهی حج از سوی مراکز پژوهشی حج تأکید کرد که این مسأله می تواند در کوتاه مدت روحانیونی تراز اول برای کاروان های حج تربیت کند.

سفر بزرگ حج، آهنگ زیارت کعبه و انجام مناسکى است که در درازنای تاریخ به شکل‌هاى گوناگون جلوهگر مى‏شده است. کعبه، نخستین خانه‏اى است که براى عبادت مردمان بنا شده است «ان اول بیت وضع للناس.» و حج در روایات اسلامی ما از پنج‏ رکن اساسى اسلام شمرده شده است.


یکی از مسائل بسیار مهم در ارتباط با حج یادگیری مباحث فقهی آن از سوی روحانیون کاروان های حج تمتع و پاسخ به سؤالات متعدد حج گزاران گرامی است، سؤالاتی که تنها محدود به حوزه فقهی حج نمی شود و از عقاید و اخلاق تا ریزترین مسائل شرعی در ارتباط با حج و غیر آن را شامل می شود.


از این رو خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج با حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک زاده یکی از اساتید جوان حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه موضوع بحث را در میان گذاشته است که در ادامه متن این گفتگوی تفصیلی تقدیم خوانندگان محترم می شود.


 


پایگاه حج – با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر از این که وقت خود را در اختیار پایگاه اطلاع رسانی حج قرار دادید، ابتدائا بفرمایید که روحانی حج چه جایگاهی دارد و چگونه می تواند پاسخ گوی سؤالات زائران بیت الله الحرام باشد؟


بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ


بنده هم خدمت شما و همه عزیزان فعال در عرصه حج و زیارت عرض سلام و ادب و احترام دارم و امیدوارم بحث امروز خارج از مسائل کلیشه ای و شعاری بتواند ثمره ای در مقام عمل داشته باشد.


موضوع سخن به شکل خاص در باره حج و مخاطب بحث یا معظم مخاطبین و جامعه هدفی که برای چنین بحثی می‌ توان تصور کرد روحانیونی هستند که به نوعی در برگزاری مراسم شکوهمند و عبادی سیاسی حج مشارکت دارند و به شکل خاص مشغول راهنمایی دینی و مذهبی زائران بیت الله الحرام هستند، عزیزانی که به عنوان روحانی یا معین یا سایر عناوین در این سفر زائران را هدایت می کنند.


اما، مطلبی که می‌ خواهم بگویم اعم از این بزرگواران است و مخاطب می‌ تواند هر روحانی و شخصیتی باشد که می‌ خواهد به راهنمایی فقهی و بیان احکام برای مردم بپردازد چون همه ما می‌ دانیم در تمامی ابعاد زندگی و سطوح پنجگانه فردی، خانوادگی، اجتماعی، حکومی و تمدنی احکام فراوانی در همه جوانب و زوایا وجود دارد.


 


هر مسلمانی وظیفه دارد احکام شرعیه را بلد باشد


انسان مسلمان به حکم مسلمان بودن و عبد خدا بودن موظف است با احکام شرعیه آشنا شود تا زندگی خود را بر اساس زندگی اسلامی و زیست مسلمانی سامان بدهد و در چارچوب ما امر الله به و ما انزل الله زندگی کند. از سوی دیگر وقتی از یک روحانی مسأله فقهی سؤال می‌ شود هیچ محدودیتی برای پرسش ها وجود ندارد، یعنی وقتی در کوچه و خیابان و مرکزی از روحانی سؤال و مسأله شرعی می‌ پرسند امکان دارد از کتاب خمس، کتاب صوم، کتاب دیات، کتاب حج، کتاب نکاح و سایر کتب باشد و بعد هم در درون هریک از این کتب ابوابی وجود دارد که محدودیتی ندارد.


گفته می‌ شود که مسائل فقهی رایج و متداول که معمولا مورد پرسش قرار می‌ گیرد بالغ بر 200 هزار مسأله است و این که روحانی بتواند نسبت به این تعداد حضور ذهن داشته باشد امری خارق العاده است و هیچ کس نباید چنین انتظاری از یک روحانی داشته باشد.


یک روحانی حج به حسب ظاهر شاید تنها پاسخگوی مسائل حج باشد ولی این طور نیست همه روحانیون کاروان می‌ دانند که افراد در این سفر معنوی بسیاری از مسائل دینی خودشان را می‌ خواهند حل کنند گذشته از مسائل اعتقادی و اخلاقی و خانوادگی در محدوده سؤالات شرعی در هر بابی از ابواب از یک روحانی کاروان سؤال می‌ شود گرچه مهمترین پرسش ها مربوط به حج است.


 


پایگاه حج – روحانی کاروان حج چگونه می‌ تواند به یک جامعیت فقهی رسیده و پاسخگوی نیازهای کاروان باشد؟


اتفاقا سؤال خوبی پرسیدید که روی صحبت من هم با همین بحث است، سؤال این است که روحانی چطور می تواند مجموعه احکامی که در ذهن خود دارد را این قدر توسعه بدهد و گسترش بدهد که هرگاه سؤالی از او مطرح می‌ شود بتواند پاسخ بدهد، بدون شک این مسأله نیازمند حافظه بسیار قوی و کاری مستمر در طول سالیان سال بر روی احکام شرعی است امری که هرکسی موفق به انجام آن نمی شود پس باید دنبال راه حل باشیم که بر اساس آن بتوانیم این مشکل را حل کنیم.


 


پایگاه حج –افراد لایق برای روحانی شدن کاروان های حج


به نظر می‌ رسد یکی از راه حل ها این است ما از طلاب و فضلایی استفاده کنیم به عنوان روحانی کاروان که عمری را در دروس خارج فقه حج سپری کرده باشند و به شکل طبیعی در طی سالیان سال و از رهگذر شرکت در دروس خارج و مباحثات و تقریرات احاطه گسترده ای به مسائل و احکام فقهی داشته باشند.


شکل بهتر این است که همین فضلا از مدرسین حوزه هم باشند، از کسانی که همین بحث ها را مشغول تدریس باشند و از آن بهتر این است که این فرد در طول سال مشغول پاسخگویی به سؤالات شرعی مردم نیز باشند؛ اما همانطور که ملاحظه می کنید اگر بخواهیم به چنین اشخاصی اکتفاء کنیم با مشکل کمبود نیرو در امر روحانی کاروان حج مواجه می‌ شویم.


شاید به نظر برسد که در جامعه فعلی این چنین روحانیونی هستند ولی باید بدانیم که تعداد این افراد خیلی کم است و اگر هم باشند از جهات دیگر ممکن است توان انجام روحانیت کاروان را نداشته باشند، مدیریت معنوی کاروان احیانا به یک جوانی و نشاط نیاز دارد که شاید در وجود چنین کسانی که برشمردیم کمتر از 50 سال نباشد و به همین جهت با مشکل مواجه می‌ شویم.


از یک طرف افراد جوان دارای آن ویژگی ها زیاد نیستند و این تعداد اندک پاسخگوی نیاز نیست بنابراین باید فکر اساسی برای این کار صورت بگیرد.


 


پایگاه حج – چطور می توانیم از روحانیونی جوان و با نشاط و در عین حال با ویژ"گی هایی که برشمردید در حج استفاده کنیم، آیا شما راه حلی برای این مسأله می دانید؟


بله به نظر من یک راه حل وجود دارد که تا حدودی این مشکل را حل کند؛ جواب این است که به جای این که دنبال این باشیم که مسائل را به شکل آحادی و یک به یک فرابگیریم و به ذهن بسپاریم که ناچار باشیم ده ها هزار مسأله را حفظ کنیم بیاییم مسائل شرعی در ذیل «قواعد فقهیه» فرابگیریم.


قاعده فقهی حد فاصل بین «مسأله فقهی» و «مسأله اصولی» است؛ مسأله فقهی یکایک مسائلی است که در حوزه فقه مطرح است و احکام آن مطرح می‌ شود و رساله های علمیه مملو از این مسائل است، مسأله اصولی هم در طریق استنباط احکام به کار می‌ رود و از مسأله اصولی به عنوان یک قاعده استفاده می‌ کنیم به تعبیر برخی از بزرگان، قاعده اصولی عبارت است کبرای قیاس استنباط یا کبرای قیاس اخیر استنباط که بعد از آن به حکم شرعی می‌ رسید.


 


قاعده فقهی در مرز قاعده اصولی و مسأله فقهی است


در حقیقت قاعده فقهی در این میانه ایستاده است یعنی از یک سویی قاعده و مسأله اصولی نیست چون در کبرای استنباط حکم شرعی قرار نمی گیرد و از یک سو مسأله جزئی و فرعی فقهی هم نیست؛ بله قاعده فقهیه مسأله فقهی هست ولی دارای موضوع عام و شاملی است که موارد و مصادیق فراوانی را دربرمی گیرد و با تطبیق آن می‌ توانیم حکم موارد مصادیق بسیاری را به دست بیاوریم.


از همین جا می‌ خواهم فرق بین قاعده فقهیه و قاعده اصولیه را بیان کنم؛ اصطلاحا قاعده اصولیه قاعده ای توسیطی است یعنی وسط قرار می‌ گیرد و به استنباط حکم شرعی کمک می‌ کند ولی قاعده فقهیه تطبیقی است یعنی با تطبیق آن بر موارد، احکام و مصادیق فراوانی استنباط می‌ شود.


پایگاه حج – در ارتباط با کاربرد قاعده فقهیه برای روحانیونی که می خواهند پاسخگوی سؤالات زیاد مردم باشند بیشتر توضیح می دهید؟


در حقیقت شما با تطبیق قاعده فقهیه بر موضوعات و مسائل گوناگون می‌ توانید حکم ده ها و بلکه صدها مسأله فقهی را به دست بیاورید، خب در این صورت ما اگر به جای این که فقط برای مسائل تمرکز کنیم به سمت فراگیری قواعد فقهیه برویم از جهات مختلفی بهتر است، اولا موجب صرفه جویی در وقت می شود، ثانیا آسان شدن از حیث حفظ کردن را در پی دارد و ثالثا یک طلبه نمی تواند همه مسائل را به همراه ادله در ذهن بسپارد ولی اگر قرار شد یک قاعده فقهی را فرابگیرد به دلیل محدودیت می‌ تواند آنها را به همراه استدلال هایی که دارند به ذهن بسپارد و این به دید فقهی و فقاهتی او نیز کمک می‌ کند.


 


انواع قواعد فقهیه


در این صورت یک روحانی با فراگیری یک قاعده فقهی 200 مسأله جلو می‌ رود در حالی که حفظ یکایک آن مسائل کار دشواری است؛ قواعد فقهی محدود هستند و در یک تقسیم بندی به قواعد مصتاده و منصوصه تقسیم بندی می شوند، نوع اول آن است که قاعده فقهی را از مسائل مختلف و احکام مختلف آن استخراج و اصتیاد می‌ کنیم، نوع دوم هم قاعده ای است که مضمون آن در نص خاصی وارد شده باشد و یکی از خطابات شرعیه بیانگر آن قاعده باشد.


در نتیجه قاعده فقهی یک عنوان و عبارت یا حکم شرعی مستقل و کلی و دارای موضوع عام و گسترده است که با تطبیق بر مصادیق خود احکام جزئی را در اختیار انسان قرار می‌ دهد و برخلاف قاعده اصولیه که صرفا برای فقیهان و مجتهدان کاربرد دارد قواعد فقهیه چون جنبه تطبیقی و نه استنباطی دارد برای همه فضلا و روحانیونی که به نحوی با مردم در ارتباط هستند به کار می‌ آید.


به تعبیر دیگر قواعد فقهیه به عنوان فرمول های کلان فقه قوانین کلی و عام غالبا مورد تسالمی هستند که شامل مصادیق فراوانی می‌ شود که می‌ تواند به ارجاع اصول به فروع بپردازد.


از میان قواعد فقهی می توان به قاعده طهارت، قاعده لاضرر، قاعده ید، قاعده المیسور، قاعده تجاوز، قاعده فراغ، قاعده صحت، قاعده لزوم در عقود، قاعده الزام، قاعده اعتدال، قاعده الاسلام یجب ما قبله، قاعده نفی سبیل، قاعده تسامح در ادله سنن، قاعده کل عقد یضمن بصحیحه یضمن بفاسده، قاعده البینه علی المدعی والیمین علی من انکر، قاعده اقرار، قاعده غرور، قاعده العقود تابعه للقصود، قاعده المؤمنون عند شروطهم، قاعده سوق؛ قاعده لاتعد و قاعده الضرورات تتقدر بقدرها اشاره کنیم.


 


پایگاه حج – ارزش اصلی و ذاتی آموزش قواعد فقهیه به روحانیون کاروان ها چیست؟


ما در حقیقت با آموزش قواعد فقهیه به طلاب و فضلا، آنها را از سطح یک مسأله گوی معمولی بالاتر می‌ آوریم و آنها را به مجتهدان نزدیک می‌ کنیم چون در مسأله گویی معمولی نیاز به دانستن استدلال پشت مسائل نیست و از آن طرف مجتهد کسی است که احکام را به نحو استدلالی بلد است هرچند احکام زیادی در ذهن نداشته باشد.


کسانی که قواعد فقهیه فرا می‌ گیرند در میانه هستند و از مزایای هر دو طرف بهره می‌ گیرند، از یک سو احکام را با استدلال فرا گرفته و با نحو استدلالی آشنا می‌ شوند و از سوی دیگر چون این قواعد بر موارد فراوانی تطبیق می‌ شود این روحانی مسائل زیادی را فرا خواهد گرفت.


ما چند قاعده فقهی داریم که با آموزش آنها می‌ توانیم مشکل راهنمایی فقهی و شرعی مردم را حل کنیم و روحانیون بتوانند با زحمت کمتر بازدهی بیشتری داشته باشند، قواعد فقهیه محدوداند ولی دارای حصر عقلی نیستند و هر فقیه و پژوهشگری همین امروز هم می‌ تواند قاعده فقهی جدیدی را مطرح کند که منعی در این زمینه وجود ندارد ولکن درعین حال 50 یا 60 یا نهایتا 100 قاعده فقهی به دست آمده است ولی بازهم آیا این تعداد می تواند پوشش دهنده معظم احکام باشد؟ مسلما چنین نیست پس چه کنیم؟


به عبارت دیگر قواعد فقهی همه ابواب فقه را پوشش نمی دهد و باز مقداری می ماند، پس شاید سؤال شود که قواعد فقهیه به کار نیامد، در پاسخ به این مطلب باید بگوییم، اولا به هرحال همان مقدار از مسائلی که تحت قواعد فقهی قرار می گیرد اگر بتوانیم پاسخ بدهیم گام بلندی برداشته شده است هرچند مشکل را کامل حل نمی کند.


 


حل مشکل محدودیت قواعد فقهی با راهکاری دیگر


پیشنهاد دیگر این که همین احکام موجود در غیر قواعد فقهیه موضوعات آنها می تواند به عنوان مصادیقی برای موضوعات عامی مطرح بشود به طور مثال شما می گویید حکم خرید وفروش خون چیست؟ یا بیع الدم چه حکمی دارد؟ در زمان گذشته می گفتند حرام است چون عین نجاست است ولی الان می گویند که جایز است؛ چرا در گذشته می گفتند حرام است؟ چون در زمان گذشته منفعتی برای آن کشف نشده بود و خون بدون منفعت بود ولی الان دارای منفعت شده است و لذا می گوییم خرید و فروش آن جایز است. حال آیا بهتر نیست به جای این که بگوییم خرید و فروش خون حرام است یا نیست، بگوییم بیع چیزی که دارای «منفعت محلله مقصوده عندالعقلاء» دارد جایز است و بیع غیر آن جایز نیست.


به این بیان کار آسان می شود، چراکه احکام الهی تغییر نمی کند و «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه» حتی موضوع هم تغییر نمی کند بلکه این مصادیق هستند که با تغییر شرایط و دانش بشر مصداق موضوع دیگری می شوند؛ در محل بحث گفته می شود هرچیزی که دارای منفعت حلال نزد عقلا باشد بیعش جایز و غیر آن بیعش جایز نیست، بنابراین حکم خرید وفروش خون عوض نشد بلکه مصداق این مسأله با توجه به تغییر شرایط، عوض شده و منفعت حلال پیدا کرده است یعنی همین چیزی که تا صد سال پیش هیچ ارزشی نداشت با پیشرفت دانش بشری معلوم شد که دارای منفعت است.


حال اگر آمدیم همین مسائلی که داریم موضوعاتشان را به عنوان مصادیق موضوعات عام تری در نظر گرفتیم در حقیقت آمده ایم قاعده سازی کرده ایم یعنی ممکن است شما علاوه بر خون ده ها مورد دیگر هم داشته باشید؛ به محض این که از شما سؤال کردند که خرید و فروش آن چیز جایز است یا نه؟ اگر سریع با همان قاعده بسنجید کار آسان می شود در حالی که اگر بخواهید ده ها مورد را یکایک حفظ کنید مشکل می شود و زمان زیادی می برد. بنابراین یک بخش قواعد فقهیه ای است که وجود دارد و بخش دیگر این است که برخی احکام، موضوعاتشان را مصادیقی برای موضوعات عام تر قرار بدهیم.


 


پایگاه حج – چطور می توانیم این بحث ها را در سطح عمومی وخصوصی گسترش بدهیم؟ چه پیشنهادی برای پژوهشگران و مراکز پژوهشی حج دارید؟


توجه دارید که ما در این جا فقط به دنبال تسهیل امر فراگیری و یا به ذهن سپردن احکام شرعی توسط روحانی نیستیم بلکه همانطور که ملاحظه می کنید در این صورت یک طلبه مسأله گو ذهنیت فقهی و استدلالی پیدا می کند و خودآگاه یا ناخودآگاه جنبه ارتکازی برای او پیدا می شود که وقتی سؤال می کنند فلان چیز خرید و فروشش حلال است یا حرام، سریع از طریق این بحث به جواب می رسد.


از اینرو گمان می کنم باید به این سمت حرکت کنیم که قواعد فقهیه هم در آموزش عمومی حوزه های علمیه لحاظ شود، چون خود قواعد فقه خیلی کاربرد دارد و هم ذهن را قاعده مند می کند و موجب می شود که طلاب به احکام پراکنده در چارچوب قواعد بنگرند.


به شکل خاص مرکز و مراکزی که به تربیت طلاب در زمینه بیان احکام و مسائل شرعی می پردازند باید چنین روشی را اتخاذ کنند و هم به شکل اخص نهادی که متکفل امر روحانیون حج است می تواند این را در برنامه خود قرار بدهد.


 


پایگاه حج – آیا تجربه عملی در زمینه تدریس قواعد فقهی داشته اید؟


بله اتفاقا ما همین مسأله را در بحث فقه بین الملل اجرا کردیم؛ چند سال پیش از سوی مرکز جامعه المرتضی از بنده دعوت شد که فقه بین الملل تدریس کنم که دو گونه تجربه وجود داشت، یکی این که درس خارج فقهی برگزار شود با موضوع مسائل بین المللی و یک تجربه این بود که درسی برگزار شود که احکام شرعی که در عرصه بین المللی کاربرد دارد آموزش داده شود.


تجربه نخست به جهاتی موفق نبود چون طلابی که برای تقویت زبان به این مرکز  آمده بودند می گفتند ما در دروس خارج فقه و اصول حوزه شرکت می کنیم و فرصتی نداریم که در درس خارج دیگر شرکت کنیم از آن سو درسی که برای بیان احکام بین الملل تشکیل می شد نیز محدود بود و به عبارت دیگر  در یک درس دو واحدی چقدر می توان احکام را آموزش داد به علاوه این که طلاب احساس ملال می کردند.


طلاب قائل بودند شما می خواهید احکام بگویید درحالی که ما این مسائل را در رساله های عملیه می خوانیم چرا وقت خود را برای کلاس بگذاریم؟ به همین جهت ما از ابتدا آمدیم طریق قواعدی را پیش گرفتیم یعنی قواعد فقهیه ای که درعرصه بین الملل راه گشا هستند و می تواند احکام فراوانی را به دست آورد مطرح کردیم که این تجربه موفق بوده و چند سال است که ادامه پیدا کرده است.


به همین جهت ابتدا ما اول قاعده را توضیح می دادیم، مدرک واستدلال ها و ابعاد بحث را روشن می کردیم و در ادامه و به عنوان نمونه تعدادی از مسائل فقهی که با وجود این قاعده پاسخ شان روشن می شد مطرح می گردید که تدریس به این شکل زمین تا آسمان تفاوت کرد  و طلاب احساس می کردند دنیایی به روی آنها باز شده است.


 


پایگاه حج – آیا در ارتباط با فقه الحج قواعدی به صورت خاص استخراج شده است؟


ممکن است تا الان به شکل خاص قواعد فقهیه ای زیادی ناظر به حج استخراج نشده باشد، که این به دلیل نبودن قواعد فقهیه نیست و با تلاش و پیگیری مراکز پژوهشی همانند پژوهشکده حج و زیارت باید به سامان برسد و یا آنکه از افراد متخصص و فقها بخواهند که در این زمینه کار کنند.


حالا برای این که بحث شکل بهتری پیدا کند می توانیم برای نمونه به آیه شریفه «لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا» اشاره کنیم که گذشته از وجوب حج، شرط استطاعت را نیز بیان کرده است که می تواند درقالب قاعده فقهیه مطرح شود و بر اساس لحاظ استطاعت، مسائل فراوانی را پاسخ داد.


شما بر اساس همین قاعده فقهی استطاعت بدنی، مالی و طریقی در حج می توانید مسائل فراوانی که در این حوزه مطرح است را پاسخ بدهید ولی قاعده فقهی در عرصه حج بیش از این ها قابل استخراج است و اگر فقیهی روی بحث تمرکز کند می تواند این کار را انجام بدهد یا حتی گروه و لجنه ای شکل بگیرد و این کار را انجام بدهد که به نظرم خدمت بزرگی است که می تواند صورت بگیرد.


 


پایگاه حج – بسیار ممنون و متشکریم که وقت خود را در اختیار پایگاه اطلاع رسانی حج قرار دادید.




نظرات کاربران