کوه «نور» شاهد زمینی بعثت است!
کوه «نور» در شمال مکّه قرار دارد. در نقطه شمالی این کوه، غاری است به قدر قامت یک انسان که با گذر از سنگهای بسیار میتوان به آن رسید. این غار از آشنای صمیمی خود، خاطرات بسیار دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، بیست و هفتم ماه رجب المرجب سالروز بعثت خاتم پیامبران حضرت محمد بن عبدالله(ع) است. در ماجرای بعثت حضرت پیامبر، نقلهای متفاوتی روایت شده است. اعتقاد مشهور علمای شیعه بر این است که بعثت حضرت رسول اکرم در روز 27 رجب اتفاق افتاده است.
باور شیعیان
البته در مورد تاریخ دقیق بعثت پیامبر اکرم، میان شیعه و سنی اختلاف نظر وجود دارد. علمای سنی مذهب تاریخ آن را در ماه رمضان ذکر میکنند. برخی از علمای شیعه نیز معتقدند بعثت پیامبر در ماه رمضان بوده است. ولی قول مشهور در میان علمای شیعه 27 رجب را تاریخ دقیق این رویداد میداند.
بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز ۲۷ رجب عام الفیل، سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن میگیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شدهاست. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیز ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمیشود.
تنها شاهد زمینی
کوه «نور» در شمال مکّه قرار دارد. در نقطه شمالی این کوه، غاری است به قدر قامت یک انسان که با گذر از سنگهای بسیار میتوان به آن رسید. این غار از آشنای صمیمی خود، خاطرات بسیار دارد. امروز هم مردمان به عشق شنیدن این سخنان، با رنج بسیار، خود را به آستان آن میرسانند که از او سرگذشت وحی را بپرسند. غار حرا نیز با زبانِ حال میگوید، این جا، عبادتگاه «عزیز قریش» است. او شبها و روزهای بسیاری را به یاد دارد که محمّد (ص) به این مکان دور از غوغا میآمد تا با خدای خویش خلوت کند او دل گفتهها، حرفها و اشکهای محمّد را دیده و هرگز آن شب رازانگیز را که جبرئیل برای اوّلین بار، پیام وحی خدا را بر محمّد میخواند، از یاد نخواهد برد. او( غار حرا) تنها شاهد زمینی بعثت محمّد است.
جهان قبل از بعثت در نظر امام علی(ع)
خداوند، پیامبر اسلام را هشدار دهنده جهانیان مبعوث فرمود تا امین وحی الهی باشد. آنگاه که شما ملت عرب، بدترین دین را داشتید و در بدترین خانه زندگی میکردید و میان غارها، سنگهای خشن و مارهای سمّی خطرناک و فاقد شنوایی، به سر میبردید. آبهای آلوده مینوشیدید و غذاهای گلوآزار میخوردید. خون یکدیگر را میریختید و پیوند خویشاوندی را میبریدید. بتها میان شما پرستش میشد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود.
خدا، پیامبر اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار شده، رشتههای دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود. ... راه رهایی دشوار مینمود و پناهگاهی وجود نداشت. چراغ هدایت، بی نور شده و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت میشد و شیطان یاری میگردید. ملتها در خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته بود. اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه میکشید و دنیا، بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود.هوا و هوس بر مردم چیره شده بود. ... نادانیهای جاهلیت، پست و خوارشان کرده بود و در امور زندگی سرگردان بودند و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود.
جریان بعثت از زبان معصومین(ع)
حضرت علی(ع) نقل میکند؛ پیامبر اسلام پیش از بعثت در غار حرا به عبادات و اعتکافهای طولانی مشغول بودند. وی گاه و بیگاه و در روزهای مختلف روانه حرا میشد، و در آنجا به خلوت و تفکر و عبادت میپرداخت و پس از فرود از حرا نخست به کنار کعبه میرفت و پس از طواف، رهسپار خانه خویش میشد. با نزدیک شدن پیامبر (ص) به چهل سالگی، دورههای عبادت و اعتکاف ایشان بیشتر و طولانیتر میشد. در یکی از روزهای عبادت در حرا جبرئیل، نازل شد و لوحی را در مقابل دیدگان وی گرفت و گفت بخوان، محمد(ص) که دچار حیرت و شگفتی شده بود پاسخ داد، خواندن نمیدانم. بار دیگر گفت: بخوان، محمد (ص) باز پاسخ داد که خواندن نمیدانم. جبرئیل بار دیگر تکرار نمود که بخوان، این بار محمد (ص) گفت: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات زیر را بر او خواند و او نیز آنها را تکرار کرد:«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ »
امام هادی(ع) نیز در این باره میفرماید: «هنگامی که محمد(ص) تجارت شام را ترک گفت، هر روز به کوه حرا میرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مینگریست و از آن چه میدید، به یاد عظمت خدای آفریننده میافتاد و آن گاه با روشنی خاصی به عبادت خداوند مشغول میشد. چون به چهل سالگی رسید، خداوند، دل او را بهترین، روشنترین و خاضعترین دلها یافت. در آن لحظهها، جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و تکان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: ای محمد! بخوان به نام پروردگارت که آفرید. پس جبرئیل، رسالت خود را به انجام رسانید و به آسمانها بالا رفت و محمد نیز از کوه فرود آمد. در این هنگام، خداوند، کوهها، صخرهها و سنگلاخها را به سخن آورد، به گونهای که به هر کدام میرسید، ادای احترام میکردند و میگفتند: السلام علیک یا حبیبَ اللّه، السلام علیک یا ولی اللّه، السلام علیک یا رسولَ اللّه».
بعثت، سرآغاز انقلاب فرهنگی
سرآغاز بعثت با نام خدا شروع شد و پس از نام خدا، با خواندن و قلم و علم و آموزش آغاز گردید. این واژههای زرین، بیانگر آن است که بعثت، با انقلاب فرهنگی و آگاهی بخشی در همه زمینهها شروع شد و باید همواره برای پیشبرد اهداف بعثت، به زیربنای استوار آن، یعنی انقلاب فرهنگی اهمیت ویژه داد. بعثت، یعنی سرآغاز مبارزه با هرگونه شرک و انحراف فکری، عقیدتی و عملی و هرگونه خرافات. بعثت، یعنی رستاخیز بر پا خاستن برای نجات انسانها از زیر یوغ اسارتهای فکری، اجتماعی و سیاسی؛ بعثت پیامبر اکرم(ص)، یعنی تبیین و تکمیل همه اهداف پیامبران و کتابهای آسمانی و تثبیت و اجرای آن اهداف به طور کامل.
توحید مهمترین پیام بعثت
توحید، اصلیترین و مهمترین پیام بعثت است. فراگیری این اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دین توحید شناخته میشود. در قرآن کریم، اصل توحید، ساختار کلی همه آیات است و نخستین پیام همه پیامبران پیشین نیز اصل توحید بوده است: در آیه 25 سوره انبیاء میفرماید: «پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر آن که به وی وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید». از سوی دیگر، توحید فقط راه حلی برای بحرانهای دوران جاهلیت نبوده است. توحید، شعار محض نیست. توحید؛ یعنی نفرت و دوری و نفی همه طاغوتها. توحید؛ یعنی تکیه نکردن به هیچ قدرتی جز قدرت و عظمت الله. توحید؛ یعنی نپذیرفتن هیچ گونه بی عدالتی. با این وصف، از شخصیترین رفتار انسان تا قانونگذاری برای حکومت جهانی، جایگاه اجرای اصل توحید است. بدون توحید و مبارزه با قدرتهای بیگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشی ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.
منابع:
-تاریخ تحلیلی اسلام، رسولی محلاتی
-آخرین فرستاده خدا، سیدحسن طباطبایی