کامل بودن حج، به لقاء امام زمان(عج) است

عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی گفت: حقیقت طواف خانه کعبه به این است که وارد حصن الهی شویم و شرط ورود به حصن الهی پیوند با امام (ع) است. در واقع، کامل و تمام بودن حج، به لقاء امام زمان(عج) است.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی در گفتگویی درباره ظرفیت حج اظهار داشت: ظرفیت حج یک حداقل و یک حداکثر دارد، ما باید تلاشمان را برای بهره بردن از ظرفیت حداکثری حج به کار گیریم. انسان در بعد فردی رشد و تکامل پیدا می‌کند و در بُعد اجتماعی نیز شکل‌گیری جبهۀ متحدی از مسلمانان را شاهد هستیم.


در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:


 


به نظر شما چرا اینقدر برای انجام حج ـ حداقل برای هر فرد یکبار در طول عمر ـ تأکید شده است؟


یکی از جنبه‌هایی که حج را مثال زدنی و برجسته می‌کند، اثرات فردی و اجتماعی آن است. در بُعد فردی، آن چیزی که برجسته است و به عنوان انگیزۀ اصلی مسلمانان برای تشرف به حج محسوب می‌شود، بحث استطاعات افراد است که اگر این امر فراهم باشد، انجام یکبار حج در طول عمر برای آنان واجب است و اگر این استطاعات وجود نداشته باشد، دیگر انجام حج واجب نخواهد بود. در همین راستا، باید به احکامی که در مناسک حج ذکر شده که بسیار نیز حائز اهمیت است، به عنوان مقدمات مهم و اساسی قبل از سفر توسط دست‌اندرکاران این حوزه مورد توجه قرار گیرد و آگاهی‌های لازم به حجاج داده شود.


بُعد دیگر حج، بعد معنوی آن است، اگرچه از این بُعد به عنوان یک امر واجب یاد نشده است، اما اهمیت آن به قدری است که باید توجه و همت‌مان را نسبت به آن افزایش دهیم و حتی آن را بر خودمان واجب بدانیم، چراکه حج صرفاً رفتن به سرزمین مکه و انجام یک سری اعمال ظاهری نیست، بلکه بعد دیگری دارد که آن، بعد معنوی آن است و اگر می‌خواهیم از این سفر بهترین توشه‌ها برگیریم، لازم است توجه ویژه‌ای به این بُعد دوم حج داشته باشیم. حج یکی از موقعیت‌های زمانی و مکانی الهی است که شاید بسیاری از بهره‌هایی که انسان در این سفر به دست می‌آورد، در زمان‌ها و مکان‌های دیگر نتواند کسب کند، لذا باید قدر ایام حج را بدانیم و برای بهرۀ هرچه بیشتر از نورانیت این فضا استفاده کرد.


حج فرصتی استثنایی برای حجاج است تا به وسیلۀ آن به معرفت الله برسند. حج مقوله‌ای است که تک تک انسان‌ها می‌توانند از طریق آن، در حصن الهی قرار بگیرند. طواف خانۀ کعبه باید واسطه‌ای باشد تا خدا انسان را در حصن الهی قرار دهد، حصنی که انسان با قرار گرفتن در آن، می‌تواند مسیر حرکت به سوی آینده را سهل‌تر و با آرامش بیشتری طی کند.


همه ما در طول زندگی ممکن است با آلودگی‌هایی مواجه شویم، خدا در جریان حج ما را از روال طبیعی زندگی دنیایی خارج می‌کند و در یک قرارگاه الهی و نورانی، معارف را به ما تزریق می‌کند. اینکه در سفر حج برخی مقولات که حق طبیعی هر فردی است بر انسان حرام می‌شود، مانند اینکه نباید به آینه نگاه کند، نباید با همسرش ارتباط داشته باشد، نباید عطر استفاده کند، نباید زیر سایه قرار بگیرد و ... شاید یکی از دلایلش این باشد که خدا با قراردادن این موقعیت می‌خواهد انسان‌ها ـ ولو در یک زمان کوتاه ـ کنار گذاشتن مظاهر و تعلقات مادی و دنیوی را تمرین کنند و جسم و روح خود را به مرکز نور نزدیک نزدیک‌تر کنند.


 


با توجه به مناسک و اعمال حج، آیا می‌توان گفت خدا درصدد انتقال پیام به مسلمین جهان است؟


یکی از ابعاد دیگر حج که به برکت نور انقلاب اسلامی است و در رهنمودهای امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی بسیار بر آن تأکید شده، مسألۀ «برائت از مشرکان» است. خدا در سورۀ مبارکۀ توبه می‌فرماید: «وَ أَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ»، خدا در روز حج، این پیام مهم را به همۀ مسلمین اعلام می‌کند، پیامی که سال‌ها پیش توسط رسول خدا (ص) و امیر‏المؤمنین(ع) اعلام شد و آن چیزی نبود جز اینکه خدا و رسولش از مشرکان برائت می‌ورزند، پس شایسته است مؤمنان و شیعیان نیز چنین باشند. بر این اساس، در می‌یابیم علاوه اینکه باید به شدت مقید به ظاهر حج باشیم، به بُعد معنوی آن و همچنین برائت از مشرکان نیز باید توجه ویژه‌ای داشته باشیم، طوری که نتیجۀ حج، قرب بیشتر به خدا و خلفای او و همچنین برائت بیشتر نسبت به مشرکان باشد. برائت از مشرکان چیزی است که خداوند در قرآن آن را مطرح کرده و ما را نسبت به آن متذکر شده است و از طرف دیگر، «وحدت، همدلی و همزبانی» که در ایام حج شکل می‌گیرد، باید تقویت شود تا این همبستگی و انسجام، دشمن را روز به روز متزلزل و رعب و وحشت بیشتری در آنان ایجاد کند.


برای بهره از ابعاد مختلف حج، یک چیز نیاز است و آن اقتدا و توجه به امام عالم است و اینکه خود را در محضریت ایشان بدانیم. این باور میان ما شیعیان وجود دارد که امام زمان(عج) هر ساله در این ایام جهت برگزاری مراسم حج به سرزمین وحی قدم می‌گذارند. به عبارت دیگر، حجِ تمام حجاج با امضای امام (ع) است که پذیرفته می‌شود؛ رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرماید: «امام خود را در آن سرزمین سراغ بگیرید و خود را با کانون معنویت مرتبط کنید». اینکه بدانیم امام زمان(عج) در آن ایام در سرزمین مکه حاضر هستند، ادب حضور بیشتری را اقتضا می‌کند و آمادگی بیشتری را می‌طلبد. در روز عرفه و در صحرای عرفات، حجاج وقوف خواهند داشت و امام(ع) نیز مبادی به آداب حج هستند و در این موقعیت زمانی و مکانی حضور دارند و حجاج در کنار امام(ع) تنفس می‌کنند که این بسیار ارزشمند است، اما چه خوب است سعی‏‌مان را بیشتر کنیم تا پیوسته در حریم امام (ع) تنفس کنیم؛ نه فقط در یک بازۀ زمانی خاص و کوتاه.


 


وقتی روایات مرتبط با حج را مورد بررسی قرار می‌دهیم، به نظر می‌رسد برخی از آنها به این موضوع اشاره دارند که کامل و تمام بودن حجِ حجاج به این است که به واسطۀ مناسک و اعمال حج، به لقاء امام زمان (عج) برسند، نظر شما در این رابطه چیست و آیا این موضوع را تأیید می‌کنید؟


حقیقت طواف خانه کعبه به این است که وارد حصن الهی شویم و شرط ورود به حصن الهی پیوند با امام(ع) است. در واقع، کامل و تمام بودن حج، به لقاء امام زمان(عج) است. نکتۀ جالبی که وجود دارد این است که وقتی حجاج می‌خواهند وارد مسجد الحرام بشوند، مستحب دعایی را بخوانند که اولین جملۀ آن دعا، «السلام علیک یا رسول‌الله» است، لذا شاید بتوان گفت که پیامبر(ص) کلیددار کعبه هستند و باید با سلام به پیامبر(ص) به درگاه الهی وارد شویم و این نشان دهندۀ مقام رسالت و امامت در معرفت پیدا کردن به ذات الهی است.


اگر خانۀ کعبه به همه این شرافت‌‌ها مزیّن است، روح عمل و مناسکش، ولایت و امامت، شناخت و خضوع در برابر امام(ع) است. امام باقر(ع) می‌فرماید: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام»، تمام بودن حج به لقاء امام(ع) است‏ (صدوق، محمد، عیون‌اخبار الرضا‌(ع)، ج2، ص262). بنابراین می‌توان گفت لقاء امام(ع) و معرفت به ایشان، نشانۀ حج کامل است، چنین شخصی را می‌توان حاجی واقعی نامید.


برخی می‌‌گویند منظور از این حدیث این است که انسان بعد از اعمال حج، به زیارت امام (ع) برود، امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرماید: «إِذَا حَجَّ أَحَدُکُمْ فَلْیَخْتِمْ حَجَّهُ بِزِیَارَتِنَا لِأَنَّ ذَلِکَ مِنْ تَمَامِ الْحَج» هرگاه کسی از شما به حج برود و مناسک خود را بجاى ‏آورد، به مدینه آید و ما اهل بیت را زیارت کند، زیرا این کار از تمامیّت حج است؛ یعنى جزء آخر حج و مناسک آن است، اما می‌توان معنای بهتر و کامل‌تری برای آن نیز درنظر گرفت و آن اینکه، باید پس از حج، به معرفت و لقاء امام (ع) برسیم، اگر چنین نشود، حج ناقص است و کامل نیست.


 


به نظر شما چرا خداوند حج را (البته در صورت استطاعت) بر انسان‌ واجب کرده است؟


این موضوع را می‌توان دربارۀ بسیاری از واجبات اعم از نماز، روزه، خمس و ... درنظر گرفت. آنچه دربارۀ علت واجب شدن این موضوعات گفته می‌شود، در حد تفکر و تعقل دنیایی ما انسان‌هاست و شاید نتوان حکمت اصلی آنها را یافت. با مشاهدۀ آثار و ثمرات حج می‌توانیم تا حدودی به چرایی وجوب آن پی ببریم. حج، شکل‌گیری یک مانور عظیم از مسلمانان است که تأثیرات فردی و جمعی بسیاری بر آحاد مسلمانان خواهد داشت، خدا حج را بابی قرار داد تا انسان در این موقعیت به معرفت بپردازند. ظرفیت حج یک حداقل و یک حداکثر دارد، ما باید تلاشمان را برای بهره از ظرفیت حداکثری به کار گیریم. انسان در بعد فردی رشد و تکامل پیدا می‌کند و در بعد اجتماعی نیز شکل‌گیری جبهۀ متحدی از مسلمانان را شاهد هستیم.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران