روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع

روایتی از حوادث و اعتراضات تاریخی پس از تخریب بقیع

هشتم شوال 1344ق. وهابیون به فتوای سران خود مبنی بر ‌اهانت و تحقیر مقدسات شیعه، قبرستان بقیع را تخریب کردند که موجب تأثر شدید و اعتراض مسلمانان به‌خصوص شیعیان و بعدها به «یوم‌الهدم» و ‌‌‌سند جنایت وهابیون علیه اسلام تبدیل شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، هشتم شوال، سالروز غم‌انگیز تخریب حرم شریف ائمه بقیع (ع) به دست وهابیون آل‌سعود است.


واقعه دردناک‌ تاریخی- اسلامی معاصر به هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری و پس از روی‌ کار آمدن سومین حکومت وهابی عربستان مربوط ‌می‌شود؛ روز‌سیاهی که بعدها به «یوم‌الهدم» و‌ ‌‌‌سند جنایت وهابیان علیه اسلام تبدیل شد.


 


نخستین تخریب بقیع به دست وهابیون سعودی در سال ۱۲۲۰ هجری یعنی زمان سقوط دولت اول سعودی‌‌ها توسط حکومت عثمانی روی‌ داد؛ پس از این با سرمایه‌گذاری مسلمانان ‌مراقد تخریب‌ شده بازسازی شد و به مکان زیارتی، سیاحتی مسلمانان تبدیل‌ شد.


وهابیون به فتوای سران خود مبنی بر ‌اهانت و تحقیر مقدسات شیعه، مراقد مطهر ائمه و اهل‌بیت ‌پیامبر(ص) را مورد دومین هجوم وحشیانه‌ خود قرار دادند و بقیع را به مقبره‌‌ای ویران‌ شده و در واقع مهجور و ناشناخته تبدیل‌ کردند که موجب تأثر شدید و اعتراض مسلمانان به خصوص شیعیان شد. آنگونه که اکنون که نزدیک به ۱۰۰ سال از این واقعه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌گذرد هر شیفته‌ای که دل به مدینه روانه می‌کند، بر غربت قبرستان بقیع ناله می‌کند.


 


به همین مناسبت برآن شدیم بخش‌هایی از کتاب «تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد» تألیف حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی قاضی‌عسکر به همراه بخش‌های از مقاله مسعود کوهستانی‌نژاد را در اینجا مرور کنیم.


فتح مکه توسط وهابیون و اقدامات آنان در آنجا و بلافاصله محاصره (از دهم محرم ۱۳۴۴ قمرى به بعد) توسط آنها  اعتراضات گسترده مسلمانان را به همراه داشت.


در ایران براى نخستین‌بار در شهریور ۱۳۰۴ (هفتم صفر ۱۳۴۴ قمرى) دو خبر تلگرافى از دو آژانس ژودزالم (آلمانى) و رویتر (انگلیسى) در روزنامه‌هاى ایران به چاپ رسید که بر اساس آن و به نقل از بیت‌المقدس اعلام شد: از منابع موثقه اطلاع حاصل شده است که وهابی‌ها به سمت مدینه حمله‌ور شده‌اند.


دو روز قبل بمباران شروع شده و در نتیجه خرابی‌های بسیاری وارد آمد. گنبد مسجد بزرگی که مدفن حضرت رسول (ص) است آسیب دیده و مسجد حمزه(ع) حضرت پیغمبر خراب شده است.


روز بعد از انتشار خبر فوق، نمایندگان مجلس شوراى ملى واکنش جدى از خود شکل دادند. در جلسه ۱۹۲ مجلس ( پنجم شهریور) پس از سخنان شوشترى، سـیدحسن مدرس سخنان مهمى را در برخورد با مسببان واقعه بیان کرد. او همچنین از همراهى و همسویى رئیس الوزرا (سـردار سـپه) با مجلس یاد کرد. رئیس الوزراء نیز بلا فاصله پشـت تریبون مجلس رفته و ضمن بازخوانى مجدد متن تلگرافات رویتر و بى‌سیم برلن، پیشنهاد تشکیل کمیسیونى از سوى نمایندگان مجلس براى رسیدگى به واقعه را داد.


نمایندگان ضمن استقبال از این موضوع، جلسه مجلس را به دلیل توهین به اماکن مشرفه مدینه تعطیل کردند. در جلسه مجلس که روز ششم شهریور تشکیل شد، سیدحسن مدرس نطق جامعى در اهمیت واقعه بیان کرد او در فراز آخر سخنان خود گفت: «البته وظیفه شان همین بود که پیشنهاد تقاضاى کمیسیـون بفرمایند البته مجلس هم مساعدت خواهند نمود. به عقیده بنده تمام فکر را بایــد صرف این کار کرد و باید یک قدم‌هایى که مقتضاى حفظ دیانت و حفظ قومیت و حفظ ملیت خودمان است در این مورد برداریم وهیچ کارى وهیچ چیزى مقدم بر این کار قرار ندهیم و نگذاریم که این مسأله زیادتر از این اسـباب خرابى جامعه شود». بدین ترتیب موضوع تشکیل کمیسیون وارد مراحل جدى‌ترى شد.


همزمان در همان روز تعداد زیادى از علما و طلاب در مدرسه مروى جمع شده و در این مورد گردهمایى را برگزار کردند. یک روز بعد در عصر روز نهم شهریور نیز اجتماع مشابه دیگرى در مسجد جامع تهران برگزار شد. جلسه روز دهم شهریور مجلس شوراى ملى به بحث راجع چگونگى انتخاب اعضاى کمیسیون گذشـت. در این جلسه انتخاب اعضاى کمیسیون انجام شده و نتیجه آن دو روز بعد در جلسه دیگرى از مجلس اعلام شد. 
همزمان با انتخاب کمیسیون در نقاط مختلف کشور نیز اعتراضات زیادى به اقدامات وهابى‌ها شد و اخبار و تحلیل هاى گوناگونى از واقعه انتشار مى‌یافت. رییس‌الوزراى وقت، مجبور شد روز شانزدهم صفر را عزاى عمومى اعلام کند. متن بخش‌نامه به شرح زیر است:
متحدالمآل تلگرافى و فورى است. عموم حکّام ایالات و ولایات و مأمورین دولتى: به موجب اخبار تلگرافى، از طرف طایفۀ وهابى‌ها، اسائۀ ادب به مدینۀ منوّره شده و مسجد اعظمِ اسلامى را هدف تیرِ توپ قرار داده‌اند. دولت از استماع این فاجعۀ عظیمه، بى‌نهایت مشوّش و مشغول تحقیق و تهیۀ اقدامات مؤثره مى‌باشد.‌ عجالتاً، با توافق نظر آقایان حجج اسلامِ مرکز، تصمیم گرفته شده که براى ابراز احساسات و عمل به سوگوارى و تعزیه‌دارى، یک روز تمام مملکت تعطیل عمومى شود، لهذا مقرر مى‌دارم، عموم حکام و مأمورین دولتى، در قلمرو مأموریت خود به اطلاع آقایان علماى اعلام هر نقطه، به تمام ادارات دولتى و عموم مردم، این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل و عزادارى اعلام نمایند.


به‌دنبال این بخش‌نامه، روز شنبه شانزدهم صفر (١۵ شهریور)، تعطیل عمومى شد و از طرف دسته‌جات مختلف تهران، مراسم سوگوارى و عزادارى به‌عمل آمد و طبق دعوتى که به‌عمل آمده بود، در همان روز، علما در مسجد سلطانى اجتماع نمودند و دسته‌جات عزادار، با حال سوگوارى، از کلیۀ نقاط تهران به طرف مسجد سلطانى عزیمت کرده، در آنجا اظهار تأسف و تأثر به‌عمل آمد.


عصر همین روز نیز یک اجتماع چندین ده‌هزار نفرى، در خارج دروازه دولت تشکیل گردید و در آنجا خطبا و ناطقین، نطق‌هاى مهیّجى ایراد کرده و نسبت به قضایاى مدینه و اهانتى که از طرف وهابى‌ها به گنبد مطهر حضرت رسول صلى الله علیه و آله به عمل آمده بود، اظهار انزجار و تنفّر شد.


 


خبرنگار دیلى تلگراف، که آن روز در مراسم حضور داشته، چنین گزارش داده است: در وسط چهار راه، یک برج چوبى شش‌گوش، به ارتفاع ٣٠ پا، که با فرش پوشیده شده و بالاى آن پرچم سیاهى در اهتزاز بود، برپا گردید... حدود ٢۵ هزار نفر از مردان سالخورده تا کودکان خردسال، پشت سر هم رج بسته، چهار زانو، در حال انتظار نشسته بودند... ورود مدرّس... با کف زدن و فریاد مسرّت مردم اعلام شد... مشارالیه از جمعیت تشکّر نمود و در میان علما و نمایندگان مجلس قرار گرفت... میرزا عبدالله، واعظِ معروف، کلام خود را با نعت پیغمبر و درود بر ائمه شروع کرد، ولى ناگهان صداى آرام و آهسته‌اش، صورت جدى به خود گرفت... و گفت: اگر شما اعلام جهاد کنید [ مردم ] با سر و پاى برهنه و بدون سلاح، به مرقد پیغمبر اکرم شتافته، با دندان و ناخن‌هاى خود،دشمنان خدا را قطعه‌قطعه مى‌کنند. بیشترِ جملات حماسى او با گریه و زارى توأم بود.


 


در این میان نکته جالب اقدام دولت ایران در برگزارى مراسم‌هاى عزادارى در برخى از سفارت خانه‌ها و کنسولگرى‌هاى ایران بود. در مسکو در ۵ سپتامبر ( ۱۵ شهریور ) سفیر ایران و ترکیه در مراسمى شرکت کردند که از سوى ایرانیان مقیم مسکو براى انزجار از اقوام وهابى‌ها برگزار شد.


هندوستان از سوى میرزا تقى خان نبوى نماینده دولت علیه ایران اعلامیه‌اى در خصوص اقدامات ایران و ایرانیان در اعتراض به هتک حرمت اماکن مقدسه خطاب به عموم مسلمین هندوستان صادر شد.


در همان سرزمین هنگامى که نمایندگان انجمن انصارالحرمین بمبئى نـزد کنسول ایران در آن شهر رفته و زبان به شکایت از وهابیون مى‌گشایند کنسول در جوابشان اظهارات پرطمطراقى کرده و گفت: در ایران حالیه در این خصوص گفتگو و هیجانى عمومى است و دولت ایران به فکر بوده و متحمل ، قشون بزرگى را طرف حجاز روانه بدارد و وهابى‌ها را از کلیه حجاز و یثرب بیرون کند  و در مصر میرزا غفارخان جلال السلطنه کسى که مورد اعتماد دو طرف وثوق ملک على سلطان حجاز و وزیر خارجه اش بود نیز طى مراسمى در محل سفارت ایران در قاهره سخنان شدید الحنى را علیه وهابیون ایراد کرد.




نظرات کاربران