حج مظهر تواضع انسان در مقابل خداوند است

اهمیت حج، وجوب و فلسفه آن در آیات متعددی از قرآن کریم برای مسلمین تبیین شده است و روایات فراوانی از پیشوایان معصوم(ع) در تثبیت این اندیشه قرآنی وارد شده است؛ به فلسفه حج در پرتو برخی از آیات قرآنی نگاهی انداخته بودیم و اکنون سیری در فلسفه آن در کلام معصومین(ع) می‌اندازیم.

پایگاه اطلاع رسانی حج: دین به عنوان یک اصل ثابت و غیرقابل انکار در زندگی بشر نقش مهمی را بر عهده دارد و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. اما این‌که چه مفاهیمی در قالب یک شریعت عهده‌دار هدایت انسان است و از زبان چه کسی و با چه مضمونی ارایه شده، سؤالی است که انسان همواره در پی کشف آن بوده است.
در این راستا «حج» به عنوان سند گویا و جنبش حرکت‌آفرین اسلام مایه دوام دین و ایجاد روحیه جمعی بین مسلمانانی است که به لحاظ پراکندگی جمعیتی در نقاط مختلف و گستردگی جغرافیایی کشور اسلامی از یکدیگر فاصله گرفته‌اند. 
اهمیت این عبادت الهی در آن‌جا است که آیات متعددی از قرآن کریم وجوب و فلسفه حج را برای مسلمین تبیین کرده و روایات فراوانی از پیشوایان معصوم(ع) در تثبیت این اندیشه قرآنی وارد شده است. پیش از این به فلسفه حج در پرتو برخی از آیات قرآنی نگاهی انداخته بودیم و اکنون سیری در فلسفه در کلام معصومین(ع) می‌اندازیم. 
در بیان جایگاه حج در اسلام اشاره به بیان امام باقر(ع) کافی است که فرمودند: اسلام بر پنج چیز استوار شده است: بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت. امام صادق(ع) نیز در پاسخ به این سؤال که آیا حج بر توانگر و فقیر واجب است؟ فرمودند: حج بر عهده همه است، چه بزرگ و چه کوچک؛ پس هر که عذرى داشته باشد، خداوند او را معذور داشته است.
از امام صادق(ع) درباره آیه شریفه ۱۹۶ سوره مبارکه بقره «وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ؛ حج و عمره را براى خدا تمام کنید»، پرسیدند و حضرت فرمودند: مقصود او از تمامیت این دو، انجام آن‌ها و پرهیز از چیزى است که محرم در این دو، از آن پرهیز مى‌کند.
امام صادق(ع) در بیانی دیگر فرمودند: حج خانه خدا، بر هرکس که استطاعت داشته باشد واجب است و (استطاعت) همان زاد و توشه، وسیله سفر و تندرستى است و این که انسان چیزى داشته باشد که براى خانواده اش بگذارد و نیز پس از بازگشت از حج هم، چیزى داشته باشد. هر کس حجة الاسلام (حج واجب) را انجام دهد، گرهى از آتش را از گردن خویش گشوده است.
پیامبر خدا(ص) در بیان فلسفه حج به یک سر کلی از اسرار عبادات اشاره کردند و فرمودند: به طواف پیرامون خانه خدا و بین صفا و مروه و رمى جمرات فرمان داده شد فقط براى برپایى یاد خدا. امام علی(ع) ضرورت توجه به ارزش حج را در نهج‌البلاغه مورد تأکید قرار می‌دهند و حج را دلیل اصلی وجود زندگی انسان‌ها می‌دانند و در نامه ۴۷ در همین راستا آمده است که حضرت فرمودند: خدا را! خدا را! درباره خانه‌ خدا، تا هستید آن را خالی مگذارید، زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی‌شوید. 
حضرت علی(ع) در رابطه با فلسفه و ره‌آورد حج کلام زیبایی دارند و حج را مظهر تواضع انسان در مقابل خداوند می‌دانند و در خطبه اول نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «خدا، حج خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه‌ای که آن را قبله‌گاه انسان‌ها قرار داده‌اند که چونان تشنگان به سوی آن روزی می‌آورند و همانند کبوتران به آن پناه می‌برند. خدای سبحان کعبه را مظهر تواضع بندگان در برابر عظمت خویش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در میان انسان‌ها، شنوندگانی را برگزید که دعوت او را برای حج، اجابت کنند و سخن او را تصدیق کنند.
پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند، همانند فرشتگانی که برگرد عرش الهی طواف می‌کنند و سودهای فراوان در این عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعده‌گاه آمرزش الهی بشتابند. خدای سبحان، کعبه را برای اسلام، نشانه گویا و برای پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد. ادای حق آن را واجب کرد و حج بیت‌الله را واجب شمرد و بر همه شما انسان‌ها مقرر کرد که به زیارت آن بروید.
امام صادق(ع) فرمودند: خداوند هرکس را گمراه و کوردل سازد، حق را برایش ناخوش مى‌دارد و به کامش گوارا نمى‌آید و شیطان سررشته‌دار و همنشین او مى‌شود و او را به وادى هلاکت مى‌کشاند و از آن بیرونش نمى‌آورد. این خانه‌اى است، که خداوند به‌وسیله آن بندگانش را به پرستش خود فراخوانده است، تا در انجام آن، میزان طاعت‌شان را بیازماید، از این روبندگان را به بزرگداشت و زیارت آن تشویق کرده و آن‌را جایگاه پیامبران و قبله‌گاه نمازگزاران قرار داده است. پس آن، شعبه از رضاى الهى و راهى به سوى آمرزش خدایى است که بر راستاى کمال و کانون عظمت و جلال استوار شده است.»
ابان بن عثمان با یک واسطه از امام باقر(ع) روایت مى‌کند که به آن حضرت عرض کردم‌، چرا به حج‌، حج گفته شده است؟ حضرت فرمود: فلانى حج کرد، یعنى رستگار شد. فرمایش امام باقر(ع) به نظر تعریف لغوی حج نیست، بلکه تفسیر نتیجه‌ای حج است. ایشان همچنین در بیانی دیگر منظور از منافع در آیه «لیشهدوا منافع لهم؛ تا شاهد منافعى براى خودشان باشند»، عفو و مغفرت می‌خواند که ناظر به مهم‌ترین و باارزش‌ترین منفعت حج است و نافی سایر منافع حج نیست. 
سلمة بن محرز نقل می‌کند که نزد امام صادق(ع) بودم که مردى به نام «ابوالورد» خدمت آن حضرت آمد و به امام صادق(ع) عرض کرد: رحمت خدا بر تو باد، کاش بدن خویش را از کجاوه (و رنج سفر) آسوده مى ساختى! امام صادق(ع) در پاسخ وی فرمودند: اى ابوالورد! من دوست دارم شاهد منافعى باشم که خداى متعال فرموده است: «لیشهدوا منافع لهم ؛تا شاهد منافعى براى خود باشند». همانا هیچ کس در حج حضور نمى‌یابد، مگر آن‌که خداوند، او را سود بخشد. اما شما، آمرزیده بر‌مى‌گردید ولى دیگران، خانواده و ثروت‌شان حفظ مى‌شود.
ربیع بن خیثم نیز نقل می‌کند که امام صادق(ع) را در حالى دیدم که به‌شدت بیمار بود و داخل تخت روان او را دور کعبه طواف مى‌دادند. پس هرگاه به رکن یمانى مى‌رسید، دستور مى‌داد تا او را بر زمین بگذارند، پس دستش را از دریچه آن تخت روان بیرون مى‌آورد و بر زمین مى‌کشید. سپس مى‌فرمود: بلندم کنید. چون این کار را چندبار، در هر دور انجام داد، به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم اى پسر پیامبر! این کار برایتان دشوار است.
امام صادق(ع) فرمودند: از خداوند شنیده‌ام که مى‌فرماید: «لیشهدوا منافع لهم ؛تا شاهد منافعى براى خودشان باشند» پرسیدم: منافع دنیا یا منافع آخرت؟ فرمود: همه. امام رضا(ع) در پاسخ سؤال‌هاى محمدبن‌سنان نوشت: علت حج، ورود به (میهمان‌سراى) خداى متعال و طلب افزایش و بیرون آمدن از گناهان است و براى آن‌که از گذشته توبه کند و عمل از سر گیرد. 
نیز در حج، خرج کردن ثروت‌ها، رنج، خستگى و بازداشتن بدن‌ها از خواسته‌ها، لذایذ و در عبادت، به خدا نزدیک شدن، خضوع، فروتنى، کرنش و مذلت (در پیشگاه حق) و بیرون آمدن در گرما و سرما و ایمنى و ترس است، به‌صورت حرکتى پیوسته. به‌علاوه در حج، براى همه مردم منافعى است و شوق و کشش و بیم به سوى پروردگار سبحان و نیز رها کردن سنگ‌دلى، خست، غفلت و ناامیدى است و تجدید حقوق، بازداشتن جان‌ها از فساد و سود بردن هرکه در شرق، غرب، خشکى و دریاست ؛ چه حج‌گزار و چه تاجر و وارد‌کننده کالا و فروشنده و خریدار و کاسب و بینوا که حج نمى‌گزارند و همچنین رفع نیازهاى مردم اطراف و جاهایى که مى‌توانند در آن جا گرد آیند، تا منافع خویش را شاهد باشند.
هشام بن حکم می‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم: به چه علت، خداوند بندگان را مکلف ساخته که حج گزارند و کعبه را طواف کنند؟ حضرت فرمایشی کردند تا آن‌که فرمودند: «و آنان‌را فرمان داد به آن‌چه که فرمانبردارى در دین باشد و مصلحت‌شان در کار دنیایشان. پس در حج، گرد آمدن از شرق و غرب را قرارداد، تا یکدیگر را بشناسند و هر کدامشان کالاهاى تجارتى را از شهرى به شهرى ببرند، تا از این رهگذر، کرایه دهنده و شتربان سود ببرد و تا آن‌که نشانه‌هاى رسول‌خدا(ص) و اخبار او شناخته و یاد شود و فراموش نشود.
اگر هرقومى به شهرهاى خودشان و آن‌چه در آن هاست اتکا مى‌کردند، هلاک مى‌شدند و شهرها ویران مى‌شد و جذب کالا و سود بردن‌ها از بین مى‌رفت و از خبرها آگاه نمى‌شدند. این‌ است علت حج!». امام صادق(ع) در بیانی دیگر فرمودند: «تا وقتى کعبه برپاست، دین هم برپا و استوار است.»
حضرت فاطمه زهرا(س) در فرمایشی متین و طولانی برخی از حکمت‌های وجوب دستورات الهی را بیان فرمودند و حج را نمایشگاه و جلوگاه حضور و بدنه دین اسلام معرفی کردند و فرمودند: خداوند، ایمان را براى پاک شدن از شرک... و حج را به خاطر جلوه بخشى دین، واجب ساخته است.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران