پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین

پیاده‌روی اربعین در قاب جامعه‌شناسی دین

در شرایطی که در توصیف و تشریح پیاده‌روی اربعین غلبه با ترویج و تهییج و تبلیغ و مصادره‌ و تغافل و حیرت و ضدیت است، گروهی از جامعه‌شناسان ایرانیِ دین به کوشش «محسن‌حسام مظاهری» در کتاب «پیاده‌روی اربعین» بر آن شده‌اند با روش‌های علمی و جامعه‎شناختی به فهم و هضم این رویداد مبادرت ورزند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، زمان گاهی در پدیده‌ها تکانه‌های شدید و خون بیشتر می‌دمد و سرعت تحول و تغییر رویدادها را چند برابر می‌کند. گویی آغوش اتفاقات را تنگ‌تر و سریع‌تر می‌فشارد. اینقدر که رویدادی واحد در چند سال به اندازه چند قرن می‌چرخد و پوست می‌اندازد. آیین زیارتی پیاده‌روی اربعین با یاد اباعبدالله‌حسین (ع) یکی از این موارد است. تا ده دوازده سال پیش خصوصا در ایران واژه پیاده‌روی زیارتی، موکب، اربعین و مواردی از این دست غریبه بود.


عزاداری دو دهه‌ای محرم و صفر به طور معمول منحصر به دهه اول و مناسبت‌های آخر صفر بود. در این بین اربعین یک روز بود و نه بیشتر. اما طی ده سال اخیر در تقویم مناسبت‌های شیعه و در ذهن و ضمیر دوستداران ایرانی و غیرایرانیِ امام‌حسین (ع) هر چه پیشتر آمده‌ایم پیاده‌روی سنتی اربعین بیشتر جا باز کرده و آشناتر شده است. آنقدر که می‌توان در تحلیل این سیر رو به رشد و توسعه شدید از غافلگیری و حیرت ناظرین سخن گفت و  پیاده‌روی اربعین را آیینی همردیف مناسک دهه محرم، شب‌های قدر، ایام فاطمیه، جشن نیمه شعبان و دیگر آیین‌ها برشمرد.


این رویداد مذهبیِ به سرعت رو به فراگیری و مشارکت، امروزه وجوه مختلفی پیدا کرده است. هر گروه در آیینۀ این آیین، خط و صورتِ تماشای خود را می‌بینند. دیندار و دوستداران عام امام حسین(ع) معمولا عشق و دلدادگی و دلنوشته‌های ادبی و هنری و سفرنامه‌های مذهبی و پُست‌های مجازی را از این رویداد سوغات می‌برند. سازمان‌ها و ساختارها و مروجان و مبلغان هم بیشتر اهداف عقیدتیِ شیعی و سازمانی خود را در اینجا دنبال می‌کنند. اما این تمام ماجرا نیست.


آیین پیاده‌روی اربعین سویه‌ای علمی، تحلیلی، مردم‌شناسانه و دین‌شناسانه هم دارد. سویه‌ای که تلاش می‌شود فارغ از تعلق یا عدم تعلق پیشینیِ پژوهشگر، پدیدارشناسانه و تحلیلی این رویداد را فهم کنیم. فهمی که ابایی ندارد که نگاه‌های انتقادی را هم به کار گیرد و نتایج آن را با شهامت گوشزد کند. وجود این وجه علمی در حالی است که سرعت رشد و توسعه آیین اجتماعی/ مذهبی پیاده‌روی اربعین در این یک دهه به نحوی بوده که از سرعت فهم و تحلیل عالمان علوم اجتماعی و پژوهشگران دینی، جلوتر افتاده است. نتیجه آنکه در بُعد علمی، انتقادی و پژوهشی که کمترین سهم را در روایت پیاده‌روی اربعین داشته است، ما با ادبیات غنی، تراشخورده و مفصلی طرف نیستیم. یا عده‌ای هنوز پیاده‌روی اربعین را دور از شأن تحلیلی آکادمیک خود می‌دانند و یا عالمانِ معدودِ مانده که چشم بر این پدیده چند میلیونی نمی‌بندند، هنوز به آن گروه گسترده و با تولیدات انبوه و همه‌جانبه پژوهشی تبدیل نشده‌اند که حضورِ جریان ساز داشته باشند.


 


پیاده‌روی اربعین؛ تاملات جامعه‌شناختی


در چنین وضعی و در بُرهه‌ای که در نسبت با پیاده‌روی اربعین غلبه صرفاً با ترویج و تهییج و تبلیغ و مصادره‌ و تغافل و حیرت و ضدیت است، گروهی از جامعه‌شناسان ایرانیِ دین به کوشش محسن‌حسام مظاهری (پژوهشگر مطالعات اجتماعی تشیع) در کتابی با عنوان پیاده‌روی اربعین؛ تاملات جامعه‌شناختی کوشیده‌اند با روش‌های علمی و جامعه‎شناسانه به فهم و هضم این پدیده مبادرت ورزند.


کتاب پیاده‌روی اربعین در سال ۹۷ (چاپ اول) و با هفت مقاله از جامعه‌شناسان عموماً جوان، صاحب‌عنوان و دانشگاهی منتشر شده است. در سالی که میزان جمعیت شرکت‎‌کنندگان ایرانی در پیاده‌روی اربعین از حدود ۵۰ هزار نفر در سال ۹۲ به دومیلیون و ۳۲۰ هزار نفر در سال ۹۶ و بیش از سه میلیون نفر در سال ۹۷ رسیده بود.


یادداشت اول با عنوان تشیع پساصدام و پایان سندرم حسرت جغرافیای مقدس در تشیع نوشته جبار رحمانی است. در این مقاله نویسنده ضمن اشاره به محرومیت، رنج و اقلیت‌بودگی تاریخی تشیع از مفهومی به نام حسرت ارض مقدس نام می‌برد. ارض مقدسی که مصداق تام و تمام آن در فرهنگ شیعی، کربلاست. سرزمینی که از دوران عباسی تا صدام، زیارت حسرتمند آن با سختیِ تاریخی برای شیفتگان و شیعیان همراه بوده است. تا حدی که رحمانی از آن با تعبیر سندرم حسرت یاد می‌کند.


وضعیتی که عموم شیعیان در دور و نزدیک، معمولا با مرزهای بسته برای رسیدن به کربلا برخورد می‌کرده‌اند و همین محرومیت به عنوان مثال همواره در اشعار نوحه‌ها بازتاب می‌یافته است. این وضعیت هست تا سقوط صدام و باز شدن مرزها و سهولت زیارت و دست‌یافتنی شدنِ کربلای همیشه دور و محصور. به نظرِ نویسنده باز شدن راه کربلا و آسان‌یاب شدن دسترسی به آن، به از میان رفتن سندرم حسرت و در نهایت صورت‌بندی جدیدی در هویت شیعی منجر خواهد شد. همانی که رحمانی آن را تشیع پساصدام نامیده است.


مقاله دوم با عنوان دانسته‌ها و نادانسته‌ها از منظری اجتماعی با نویسندگی مهدی سلیمانیه کوشش می‌کند به شناخت چندجانبه و علمی از پیاده‌روی اربعین دست یابد. از این روی به نادانسته‌های اربعین، واکنش‌ها به اربعین، تحلیل پیچیدگی‌های روند رو به رشد اربعین و در نهایت چرایی افزایش تصاعدی مشارکت کنندگان می‌پردازد.


از نظر سلیمانیه از جمله علل این افزایش تصاعدی، عطش انباشتی تاریخی زیارت عتبات در شیعه ایرانی (همان سندرم حسرت)، هم‌پوشانی دین عامه و دین رسمی، فرم متمایز، هزینه اقتصادی اندک (که البته با کاهش ارزش پول ملی در دوره امروزین چندان دیگر برقرار نیست)، مناسک فراجنسیتی و فراسِنی، نزدیکی فرهنگی، هم‌افزایی ترویج رسانه‌های رسمی‌ای مثل صداوسیما و رسانه‌های غیررسمی‌ اجتماعی نظیر شبکه‌های اجتماعی، بازنمایی هویت شیعی و... است.


مقاله سوم به موضوع میزبانان اربعین می‌پردازد. نویسنده این سطور احمد شکرچی است. نویسنده در این مقاله با تقسیم‌بندی فرهنگی میزبانان به دو بخش شهری و روستایی به حساسیت‌ها، فرصت‌ها و چالش‌های ناشی از تفاوت فرهنگی میزبانان عراقی و میهمان ایرانی می‌پردازد. از این روی برای تصور دقیق‌تر از این وضعیت نویسنده در بخش دوم مقاله به انتشار جزئیات نتایج یک نظرسنجی پیرامون احساس و ارزیابی میزبانان عراقی از حضور زائران خارجی (خصوصا ایرانیان) دست می‌زند.


نتایج این پژوهش میدانی جالب توجه است. عراقیان به عنوان مثال؛ از جمله موارد پسندیده زائران ایرانی را نظم و انضباط، رعایت نظافت و از جمله موارد ناپسند را تبلیغ برای علما، پاره کردن برخی تصاویر علما، آرایش غلیظ و برخی رفتارهای سیاسی عنوان می‌کنند.


عنوان مقاله چهارم از نهادی شدن آیین اربعین تا عُرفی شدن امر قدسی نوشته محمدرضا پویافر است. نویسنده ابتدا ضمن برشمردن مبانی نظری تحلیل خود برای عُرفی (سکولار)شدن امور قدسی، عرفی شدن را در علم جامعه‌شناسی به نقل از لاری شاینر (جامعه‌شناس دین آمریکایی) با شش مولفه افول دین، هم‌نوایی با این دنیا، رهایی جامعه از قید دین، جابه‌جایی باورها و نهادهای دینی، تقدس زدایی (Desacralization) از عالم و حرکت از جامعه ای مقدس به جامعه‌ای عرفی و سوداندیش معرفی می‌کند.


سپس با آوردن شواهد و آمارهایی از گستردگی وسیع تلاش‌های نهادی و دولتی، ابتدا به علت‌یابی این حجم از نهادی شدن ایرانی آیین پیاده‌روی می‌پردازد و سپس در بخش پیامدها، آنها را در دو بخش به پیامدهای عام و خاص تقسیم بندی می‌کند.


از نظر پویافر بخش مهمتر و ذکرشده در عنوان مقاله، پیامدهای خاص است. در اینجا به نظر این جامعه‌شناس پیامد خاص نهادی‌سازی آیین اربعین اولاً تمایز بین امر دینی و امر غیردینی و ثانیاً تعریف امر خیر قدسی و امر خیر عُرفی است. نتیجه این امر که با برجسته‌سازی مصادیق خاص برای امر خیر دینی از سوی نهادها همراه است، عُرفی شدن در سطح فردی در جامعه ایران است. چیزی که به گمان نویسنده راه توقفش، تجدیدنظر در دخالت وسیع حاکمیتی در جزء و کلان این آیین  و واسپاری امور خیر به خود مردم است. چیزیکه پویافر احتمال آن را با توجه به واهمه بزرگ حاکمیت در امکان انحراف فعالیت های مردمی و همچنین از دست دادن منافع و فرصت‌های رسانه‌ای کم می‌داند.


مقاله پنجم حادّ واقعیت ژان بودربار و نوشته محسن امین است. نظریه حادّ واقعیت (hyper-reality) ژان بودربار فیلسوف و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه نانت فرانسه بیان می‌کند ما اینک در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به مدد تصویرسازی رسانه‌ها در خیال و تصورهای غیرواقعی‌ای به سرمی‌برد که هیچ نسبتی با واقعیت خارجی ندارند. دنیای فوقِ ‌واقعیتی که نسخه واقعیتِ بدلی آن که ساخته‌پرداخته رسانه‌هاست، جای واقعیت حقیقی خارجی را گرفته است. پس چیزی که وجود دارد، تنها فوقِ ‌واقعیتِ ساختۀ رسانه‌هاست و بس. به بیان دیگر دست ما در غبار رسانه‌ها، هیچ‌گاه به واقعیت خارجیِ حقیقی نمی‌رسد. محسن امین با بهره‌گیری از این نظریه با ذکر مصادیق به بررسی انتقادی برخی تولیدات رسانه‌ای درباره پیاده‌روی اربعین می‌پردازد که رنگ و بوی شایعه به خود گرفته‌اند. از جمله شایعۀ رخداد معجزات غیبی یا حملات تروریستی و ناکامی آنها را بیان می‌کند.


دعوت شده‌ام به زیارت رنج‌آلود نوشته ندا رضوی‌زاده عنوان مقالۀ بعدی است. رضوی زاده پس از سیر و بررسی جامعه‌شناسی زیارت، به تحلیل محتوایی مصاحبه‌های کیفی‌ای می‌پردازد که پژوهشگری دیگر در طی مسیر سه روزۀ نجف به کربلا انجامشان داده است. در این مصاحبه‌ها مجموعاً ۳۶ گفت وگو با زائران ایرانی در پرسش از شناسایی قصد و نیت اصلی آنان برای زیارت انجام گرفته است. نتایج تحلیل محتوای مصاحبه‌ها جالب توجه است. پژوهشگر در نهایت سه مقوله کلان و اصلی تجربه تعلیق امر مادی و روزمره، تجربه رنج مقدس به عنوان مولد معنا و برانگیزانندگی عاطفی مناسک جمعی زیارت را به همراه زیرگروه‌های جزئی‌ترِ هر یک، به عنوان نیت شرکت در راهپیمایی اربعین از محتوای مصاحبه‌ها استخراج و عرضه می‌کند.


محسن‌حسام مظاهری به عنوان سرپرست مجموعه، مقاله آخر کتاب را با عنوان اربعین ایرانی در تشریح رشد تصاعدی آمار ایرانی‌ها در پیاده‌روی اربعین (حدود ۵۵ برابر در طی شش سال) نوشته است. مظاهری ابتدا به نقش حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در سالهای اولیه در ترویج این آیین در فضای مذهبی ایرانی اشاره می‌کند و سپس همچون مقاله سلیمانیه در دومین مقاله کتاب، به زمینه‌ها و دلایل این رشد می‌پردازد.


از نظر مظاهری مواردی نظیر جاذبه گردشگری مذهبی، جاذبۀ تفریحی، جاذبۀ گفتمانی، جاذبۀ سیاسی برای نوعی مانور قدرت شیعه، جاذبه بین‌المللی از جمله علل این رشد است. او در نهایت در ذکر پیامدهای این رشد هم به مواردی نظیر تغییر الگوی فرهنگ مذهبی با ظهور نمونه مناسک کُپی‌شدۀ داخلی پیاده‌روی اربعین با عنوان جاماندگان، حساسیت‌زایی سیاسی در بین دیگر قدرت‌ها و ملت‌ها، تنازع گفتمانی درونی شیعه، تعمیق شکاف سُنی-شیعه و ایرانیزه شدن اربعین اشاره می‌کند. پیامدهایی که همگی در دنباله ایده و انذار اصلی مظاهری در مطالعات اجتماعی تشیع با عنوان فربه شدن مناسک شیعی و در اینجا به طور خاص فربهی و ایرانیزه شدن پیاده‌روی اربعین است.


کتاب پیاده‌روی اربعین از مجموعه مطالعات فرهنگ شیعیِ نشر آرما کتابی در نوع خود کم‌بدیل و خواندنی است. همانطور که اشاره شد ادبیات پژوهشی، علمی و بومی دربارۀ آیین روبه‌گسترش پیاده‌روی اربعین در ابتدای راه است. کتاب هم برای مخاطب عام نکته دارد و هم برای مخاطب خاص. رویکرد انتقادی و علمی کتاب، در عین دلبستگی و تعلق به اصلِ آیین از سوی نویسندگان، نگاه را به زوایای مغفول و به حاشیه‌رفته در تبلیغات رسمی متوجه می‌کند. چیزی که خصوصا برای سیاستگذارانی که دلسوز دین و معنویت برای انسانند، بسیار قیمتی است. تعدد و تنوع نویسندگان هم موجب شده است که مدام منظر تحلیل و تماشای موضوع بچرخد و ما از فاصله‌ و مناظر متفاوتی پیاده‌روی اربعین را فهم و هضم کنیم.


نکات انتقادی را از همین نکته مثبت اخیر پی بگیریم. تنوع مولفان مقالات، از همان نظر که ذکر شد نکته مثبت است و از نظری دیگر منفی. در این قبیل جمع‌آوری‌ها خود این تنوعِ خوب، گاهی کتاب را از انسجام و یکدستی می‌اندازد. یعنی گاهی با ماندن خط اشتراک مقالات صرفا در موضوع بحث، شاهد خواهیم بود که در هر کدام از تحلیل‌ها مبانی و روش‌ها متفاوت است. به گونه‌ای که حس می‌شود هر کدام از یادداشت‌ها شبیه گردآوری کتابی برخی کنگره‌های علمی، بدون ربط و عنایت به دیگری صرفا در شیرازه یک کتاب کنار هم چیده شده‌اند. 


اگر هم در کتابی اینگونه است (همچنانکه تقریبا کتاب پیاده‌روی اربعین به عنوان مجموعه مقالات اینگونه است) مناسب بود سرپرست نویسندگان در مقدمه ابتدایی، ضمن شرحی خلاصه از یکایک مقالات، به تفاوت و اشتراکات آنها در رویکردها، مبانی و روش‌ها می‌پرداخت. چنین کاری به یکپارچه‌تر کردن کلی کتاب به عنوان مجموعه مقالات می‌افزود. در عین اینکه متوجهیم  که وقتی سخن از «مجموعه مقالات» می‌شود اقتضایش حدی از تنوع و تکثر است.


دیگر نکته اینکه وزن کتاب بیشتر معطوف به مقالات تحلیلی و نه کمّی و میدانی است. تحلیل‌هایی که با مبنا گرفتن قیاسی یک نظریه، آنهم با احتمال جامع و جوابگو نبودن آن نظریه برای تبیین پدیدۀ خاصی چون پیاده‌روی اربعین، تاملات خود را از سر می‌گیرد و از دور و با فاصله این آیین را حلاجی می‌کند. در حالیکه به نظر می‌آید نیاز امروز ما در شناخت علمی پیاده‌روی اربعین، حضور در میدان، پژوهش مستقیم و استقرای نتایج واقعی‌ و عینی‌تر است. این چیزی است که هرچند زحمتش بیشتر است، اما کمبودش حس می‌شود. از این رو بهتر بود در کتاب سهم مقالات مصاحبه‌محور و استقرایی چون مقاله دوم و پنجم، بیشتر می‌بود. چنین امری بر قوت و آیینه‌گی تحلیل ها در بازنمایی واقعیت می‌افزود.


همچنین گرچه در مقدمه کتاب هم به صراحت به برگزیدن رویکرد انتقادی تاکید شده است، مناسب بود مقالات دیگری هم در کتاب بودند که با بارِ کمتر منتقدانه، ما را به سمت فهم پدیداری و کم‌پیشفرض این رویداد نزدیکتر می‌کردند. چیزی شبیه کاری که در مقاله تحلیلی دوم کتاب با عنوان نادانسته‌ها ذکر شده است. چنین کاری به جامعیت بیشتر کتاب کمک می‌کرد. ما هنوز در مرحله مشاهده و فهم این رویداد میلیونی هستیم که با حضور هر چه بیشتر غیرعراقی‌ها اعم از مردم و نهادها، مداوم و شتابان در حال پوست‌اندازی و تحول است.


بدیهی است یکی از این راه های تحقق این مورد همان نکته پیشین در بیشتر کردن سهم مقالات توصیفی، میدانی و مصاحبه‌محور بود. آنهم حضور در میدان و تحلیل پدیده‌ای که با تداوم این روند به توسعه با رویت‌پذیر کردن هرچه بیشترِ جامعه شیعی، احتمالا به یکی از هویت‌سازترین پدیده‌های معاصر شیعه تبدیل شده است. چیزیکه برای فهم و تحلیل، نسخه‌های بعدی کتاب‌های علمی‌ای نظیر پیاده‌روی اربعین را خواهد طلبید.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران