روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی

روایتی از تشرف امام خمینی به کربلا در ایام زیارتی

محتشمی‌پور درباره تشرف امام به کربلا در ایام زیارتی می‌گوید: «امام [خمینی] در تمام مناسبت‌هایی که زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) وارد شده بود، مثل زیارت رجبیه، شعبانیه، عید فطر، عرفه و اربعین، به کربلا مشرف شده و سعی می‌کردند در مدت اقامتشان حداقل یک شب جمعه را در کربلا باشند.»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در طول سال چند مناسبت مهم مذهبی وجود دارد که زیارت حضرت اباعبدالله(ع) در آن روزها مستحب مؤکد است و روایات معتبر فراوانی راجع به فضیلت زیارت امام حسین(ع) در آن روزها وارد شده که یکی از این روزها، اربعین است. مردم از سال‌های دور به منظور زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) در روز اربعین با پای پیاده به طرف کربلا رهسپار می‌شدند که این پیاده‌روی‌ها خالق صحنه‌هایی بدیع بود.


حجت‌الاسلام علی‌اکبر محتشمی‌پور در خاطرات خود درباره پیاده‌روی کاروان‌ها به سمت کریلا می‌گوید: در عراق حداقل در چهار مناسبت شیعیان و علاقمندان به اهل بیت و سیدالشهدا (ع) به صورت دست‌جمعی و در قالب قافله و یا به صورت شخصی و فردی از گوشه و کنار کشور عراق با پای پیاده به طرف کربلا حرکت می‌کنند. مناسبت‌های معروف عبارت است از: اول رجب، نیمه شعبان، عرفه و روز اربعین که برای زیارت در این مناسبت‌ها از شهرهای دوردست مثل بصره، سماوه، ناصریه ، بغداد ، حله، نجف و ... انبوه جمعیت سر از پای نشناخته، بی‌ریا و بی‌آلایش، با زمزمه‌های عارفانه و عاشقانه در این سفر ملکوتی و نورانی شرکت می‌جویند. از نجف، غیر از مردم عادی و معمولی، علما، فضلا و طلاب و حتی برخی از مراجع مثل آیت‌الله شاهرودی و دیگران نیز دسته دسته و گروه گروه عازم کربلا می‌شدند.


حوزه نجف دارای چند قافله رسمی معروف و بزرگ بود. در این قافله‌ها حدود چهل تا پنجاه نفر عضو ثابت بودند و تعدادی هم در هر مرتبه به آنان اضافه می‌شد؛ برخی از کاروان‌ها مخصوص و مربوط به بیوت مراجع و یا مدارس نجف بود، مثل کاروان بیت آیت‌الله شاهرودی و یا کاروان مدرسه قزوینی‌ها که در چنین کاروان‌هایی نوعا افراد غریبه وجود نداشت، ولی یکی دو قافله بسیار معتبر بود که طلاب علاقمند اکثرا با آن‌ها سفر می‌کردند:


۱) قافله منسوب به شهید محراب حضرت آیت‌الله مدنی(ره) که باتوجه به روحیات عارفانه و خصوصیات اخلاقی ایشان، بسیاری از طلاب وارسته سعی می‌کردند در محضر او باشند.


۲) قافله آقای حلیمی که از مدرسه مرحوم آیت‌الله بروجردی(ره) حرکت می‌کرد. مرحوم آیت‌الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره) با این قافله به کربلا مشرف می‌شدند.


فاصله بین نجف و کربلا از راه اصلی و آسفالته حدود هشتاد کیلومتر و از جاده فرعی و کنار شط فرات و مسیر نخلستان متجاوز از یکصد کیلومتر است. معمولا کاروان‌های نجف اشرف مسیر فرعی و راه کنار آب را انتخاب می‌کردند.


من به جز دو سه مرتبه که به صورت شخصی سفر کردم، بقیه اوقات همراه کاروان آقای حلیمی به کربلا می‌رفتم. حرکت و سیر انفرادی و یا همراه با کاروان، هر یک ویژگی خاصی دارد. خوبی حرکت با کاروان خدمات جانبی بود که از حیث آذوقه و خوراک و حمل بار انجام می‌شد. کسانی که به صورت فردی حرکت می‌کردند مجبور بودند راحله و توشه سفر را همراه خود بردارند و در هوای گرم و سوزان عراق راه رفتن با یک کوله پشتی و بار بسیار دشوار بود، ولی کاروا‌ن‌ها معمولا اسب، گاری و یا وانت‌بار بزرگی اجاره می‌کردند و بار و اثاث کاروان را به محل اطراق بعدی منتقل می‌نمودند و در آن جا خیمه می‌زدند. اگر هم کسی در وسط راه از راه رفتن باز می‌ماند، با همین وسیله نقلیه به محل اطراق برده می‌شد.


این کاروان‌ها به صورت دو مرحله‌ای حرکت می‌کردند؛ مرحله اول، نجف تا شهرک «چفل» بود، این مسیر حدود ۳۵ کیلومتر بود که از نجف در کنار جاده اصلی بغداد پیش می‌رفت؛ این فاصله یکروزه طی می‌شد. محل اولین اطراق در حسینیه چفل بود، بخشی از کاروانیان افراد چابک و جوان بودند که به عنوان طلایه‌دار از همان نجف حرکت می‌کردند ولی عده‌ای بودند که مرحله اول آنان را از پای می‌انداخت و لذا در چفل ملحق می‌شدند و سفر خود را از آنجا که مرحله دوم بود شروع می‌کردند. از چفل به بعد جاده منحرف می‌شد و در کنار رود فرات و از میان نخلستان‌ها در مسیر کربلا پیش می‌رفت. مرحوم حاج‌آقا مصطفی خمینی (ره) و آقای اشکوری و آقای سید محمد بجنوردی و برخی از افراد مسن معمولا در چفل ملحق می‌شدند.


در طول مسیر، روستاهای کوچک و بزرگی بود که مردمش به زراعت، باغداری، پرورش نخل خرما و دامداری اشتغال داشتند. نخلستان‌ها، باغ‌ها و مزارع به وسیله نهر فرات مشروب می‌گردیدند. بهره‌برداری از آب نهر فرات به وسیله ناعوره انجام می‌شد. هر روستا یک مضیف (میهمان‌سرا) داشت که در طول سال، بخصوص موسم زیارتی، هرکس از آنجا عبور می‌کرد در آن مضیف پذیرایی می‌شد. مضیف‌ها محوطه بزرگی به صورت مربع مستطیلی هستند که دیواره و سقف آن کاملا از چوب و حصیر نخل خرما ساخته شده است. وسط آن محوطه یک اجاق است که در زمستان‌ها با هیزم می‌سوزد و چای و قهوه را نیز در کنار آن اجاق تهیه می‌کنند. اطراف این مضیف، فرش‌ها و مخده‌های عربی پهن شده است. روستاییان عراقی بسیار میهمان‌دوست هستند؛ آنان زائرین امام حسین (ع) را میان روز با چای، قهوه، شیر و دوغ پذیرایی می‌کردند و به هنگام ظهر و شام نیز با ذبح گوسفند و طبخ غذا از آنان به گرمی استقبال می‌کردند. البته آقای حلیمی سعی می‌کرد در وسط راه خود خیمه برپا کند و به سبک ایرانی غذا تهیه نماید. ولی در طول مسیر، بالاخره مواردی اتفاق می‌افتاد که در اثر اصرار فوق‌العاده روستاییان مجبور به پذیرش دعوت و اقامت در آن میهمانسرا شویم.


قافله‌ها معمولا این مسیر را طی پنج الى شش روز می‌پیمودند ولی افرادی که منفردا حرکت می‌کردند، در مدتی کمتر از سه روز به کربلا می‌رسیدند. در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) اقامه می‌شد و شب هنگام پس از نماز مغرب و عشا، دعای توسل و زیارت عاشورا خوانده می‌شد. اگر شب جمعه در راه بودیم دعای کمیل و ذکر مصیبت توسط دوستان انجام می‌گرفت. از خصوصیات مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) این بود که هر شب قبل از اذان صبح برمی‌خواست و به نماز شب می‌پرداخت. او بسیار خوش مشرب و خوش مسافرت بود؛ در سفرها با همراهان دوست و رفیق بود و همواره سعی می‌کرد به کسی سخت نگذرد. مواظب بود کسی عقب نیفتد و جا نماند. در جلسات گفت و شنودی که عمدتا شب‌ها، رفقای همسفر دور هم جمع می‌شدند، از هر دری سخنی به میان می‌آمد. حاج آقا مصطفی پیوسته متذکر بود و زیر لب اذکاری را ترنم می‌کرد.


در تابستان‌ها به جهت گرمی طاقت‌فرسای هوا، بعد از اذان صبح حرکت می‌کردیم و تا دو سه ساعت بعد از طلوع آفتاب راه می‌رفتیم، سپس در محلی اطراق می‌کردیم و صبحانه و نهار در همان‌جا صرف می‌شد. عصر که مقداری از گرمای هوا کاسته می‌شد، باز حرکت از سر گرفته می‌شد. در وسط روز برخی از دوستان در نهر فرات شنا می‌کردند، بعضی به قرائت قرآن و دعا می‌پرداختند و بعضی استراحت و یا مطالعه می‌کردند. حدود ۲۵ کیلومتری کربلا، راه فرعی به جاده اصلی بغداد-کربلا می‌رسید و می‌بایستی از کنار راه آسفالته ادامه مسیر بدهیم.


در نزدیکی کربلا روستای بزرگی به نام «طویریج» واقع است. هر سال ظهر عاشورا، دسته بسیار عظیمی از آن روستا به صورت عزاداری به سر و سینه خود می‌زنند و به سوی کربلا می روند. چون مکررا از بزرگان نقل شده است که حضرت امام زمان(عج) را در میان این دسته مشاهده کرده‌اند، جمعیت عظیمی از راه‌های دور و نزدیک برای شرکت در این مراسم می‌آیند و همواره بسیاری از علما و مراجع بزرگ نیز در میان جمعیت دیده می‌شوند. در طویریج اکثر کسانی که با پای پیاده و تاول زده و بدنی از آفتاب سوخته آمده‌اند، در آب فرات خود را شستشو داده و غسل زیارت امام حسین(ع) می‌کنند و با طهارت وارد شهر کربلا می‌شوند و در حالی که خستگی راه بر بدن و گرد و غبار سفر را بر چهره و لباس خود دارند مستقیما به پابوس و زیارت مرقد مطهر حضرت اباعبدالله الحسین سیدالشهدا(ع) و اصحاب و اولاد و برادران آن حضرت می‌شتابند و برخی ترجیح می‌دهند مقداری استراحت کرده و هنگامی که سر حال آمدند به زیارت مشرف گردند.


 


تشرف امام به زیارت امام حسین(ع)


محتشمی‌پور درباره تشرف امام به کربلا در ایام زیارتی می‌گوید: امام [خمینی] در تمام مناسبت‌هایی که زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) وارد شده بود، مثل زیارت رجبیه، شعبانیه، عید فطر، عرفه و اربعین، به کربلا مشرف شده و سعی می‌کردند در مدت اقامتشان حداقل یک شب جمعه را در کربلا باشند. درس‌های حوزه نجف در مناسبت‌هایی که برشمردم یک هفته تعطیل می‌شد. امام دو سه روز قبل از فرارسیدن روز مخصوص زیارتی در حالی که آقایان شیخ عبدالعلی قرهی و فرقانی - از فضلای افغانستان - ایشان را همراهی می‌کردند با اتومبیل سواری که دربست اجاره می‌شد، از نجف به کربلا می‌رفتند. خانواده حضرت امام نیز در حالی که خانم حاج‌آقا مصطفی و در سال‌های آخر، خانم حاج احمد آقا و بعضی دیگر ایشان را همراهی می‌نمودند، مستقلا به کربلا مشرف و در آنجا به امام ملحق می‌شدند.


در کربلا یکی از تجار کویتی به نام «حاجی غلام رئیس» که اصالتا ایرانی و اهل «اشکناس» فارس بود، سکونت داشت. وی نماینده و وکیل آیت‌الله شاهرودی برای دریافت وجوهات و ارسال آن به نجف و پاسخگویی به مسائل شرعی بود و بعدها از امام هم اجازه‌ای دریافت کرد. او فردی متدین و امانتدار بود. وقتی امام را در عراق ملاقات کرد به شدت شیفته ایشان گردید و علی‌رغم تمام مشکلات و خطراتی که در پیش روی داشت ارتباط و رفت‌وآمد با معظم له برقرار و آن ارتباط را با امام تا آخر حفظ کرد. وی در کربلا یک خانه شخصی داشت؛ از حضرت امام خواهش کرده بود که هر وقت به کربلا مشرف می‌شوند، در آن خانه اقامت نمایند و کلید آن خانه را هم در اختیار امام قرار داده بود. این منزل در خیابان حضرت علی‌اکبر(ع) بین حرم امام حسین (ع) و اباالفضل العباس(ع) قرار داشت و لذا امام در مدت سیزده سال اقامتشان در عراق، به هنگام مسافرت به کربلا در این منزل سکونت می‌کردند. مدت زمان توقف ایشان در کربلا چهار روز و حداکثر یک هفته بود.


امام نماز ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا را در محوطه کوچک حیاط این منزل اقامه جماعت می‌کردند و دوستان و علاقمندان حضرت در این میعادگاه الهی حاضر می‌شدند. امام نیم ساعت قبل از نماز ظهر و نیم ساعت هم شب‌ها در همان منزل جلوس می‌کردند و هر روز صبح و شام به زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) و سایر شهیدان کربلا مشرف می‌شدند.


بسیاری از افرادی که در رابطه با مسائل ایران، عراق و یا جهان اسلام می‌خواستند با امام ملاقات و گفتگو کنند و از دیدار ایشان در نجف اشرف واهمه و هراس داشتند - چون شایع بود که منزل امام و رفت و آمدهای افراد در آن جا تحت مراقبت و کنترل عوامل سفارت ایران و رژیم بعث عراق قرار دارد - با استفاده از ازدحام و شلوغی کربلا و سهل‌الوصول بودن ملاقات با ایشان، ترجیح می‌دادند در کربلا با امام دیدار و گفتگو داشته باشند. مثلا اولین ملاقات و گفتگوی آیت‌الله شهید مطهری با معظم له در کربلا بود. البته مرحوم مطهری در نجف اشرف مکررا با امام به گفتگو نشست و حتی جلوس و دید و بازدید خود را با موافقت حضرت امام در بیرونی ایشان گذاشت؛ مساله‌ای که صرفا در مورد شهید مطهری اتفاق افتاد، و نشان‌دهنده عمق علاقمندی و احترامی بود که امام نسبت به مرحوم مطهری ابراز می‌داشتند.




نظرات کاربران