«پیغام صبا»
شاعر آیینی و انقلابی/ هادی سلطان شیرازی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
"پیغـام صبــا"
پیغـامِ صبــا مژده ی فجـرِ دگـری بود
از آتش و از وادیِ ایمن خبـــــری بود
در آن شب یلـدا و پیِ شــامِ سیه فـام
از تیـغِ فَلَق بر دلِ شب پَرده دَری بود
در این رَهِ پُر پیچ و خم و دشمن بسیار
آن روح خـدا رَهبـرِ صاحب نظری بود
هر گوشه در این نهضت گلگون حسینی
در راه هدف لالـه ی خونین جگری بود
بشکافت چو موسای زمان مَعبری از نیل
طاغوت، فنــا گشت و نه از او اثری بود
امـواج خروشــانی از این ملت بیـــدار
بنیـانکن بیـــداد به هر بوم و بری بود
چون سَروِ سهی سَر بِسَر اِستـاده سرافراز
شـکرانه ی این فتـح که نیکو ثمری بود
پر زد چو به رضوانِ خــداوند خمینی
ملت، پیِ یک رَهبـــریِ معتبـری بود
با لطف خـداوند و به ارشــادِ خمینی
شد خامنه ای رهبـر و نورِ بَصَری بود
یک گام چهل سـاله گذشتیم در این راه
راهی که به هر روز و شب آن خطری بود
با رهبــری و ملتِ بیــــدار و وفـــادار
گامِ دگــری آمـد و نیـکو سحـری بود
هادی که جوان گشته دگر بار در این گام
امیــد جوانیش به پیـــرانه سـری بود