ابوفاضل چگونه بابالحوائج شد
حضرت ابوالفضلالعباس(ع) آنچنان پلههای یقین و معنویت و بندگی حق را طی کرد تا به جایگاه بابالحوائجی رسید اما این جایگاه به دلیل قطع شدن دستان مبارکش در حماسه کربلا و شهادت در تاسوعا نبود بلکه به دلیل آن بود که آزمایشهای الهی بزرگی در آن بحبوحه طی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، در طول تاریخ بشری، انسانهای تحولساز و حماسهآفرین فراوانی بودند که با دلاورمردیهای خود سرنوشت یک قوم یا سرزمین را رقم زدند، اما تعداد اندکی هستند که حماسهآفرینی آنان به حدی است که یادشان تا ابد برای جهانیان ماندگار مانده است.
وقتی که سخن از آموزههای اخلاقی، انسانیت، وفاداری، شرافت، راستگویی و صداقت، سخاوت، مردانگی، شجاعت و غیره به میان میآید، هر فردی با هر دین و مسلک و مذهبی در مقابل این آموزهها سر تعظیم فرود میآورد و حال آنکه اگر فردی دارای تمام این خصایص باشد، مسلماً محبوبیت او ماندگار خواهد بود.
در آموزههای الهی میخوانیم که تنها اشخاص خاص و برگزیده خداوند که در ادبیات شیعیان به آنان معصومین میگوییم، میتوانند دارای این ویژگیها که همان ویژگی یک انسان کامل است، باشند اما در همین مسئله نیز استثناییهایی وجود دارد و انسانهایی از تبار معصومین زاده شدند که چونان اجداد پاکشان، پاک و منزه زیستهاند و در رکاب حضرت حق مسیر بندگی را طی کردند تا در نهایت به رستگاری رسیدند.
بزرگمردی که قمر بنی هاشم شد
حضرت ابوالفضلالعباس(ع)، فرزند ابالائمه امام علی(ع) و برادر ناتنی سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبداللهالحسین(ع) یکی از این اشخاص است که آنقدر محبوبیت به خاطر ویژگیهای برجسته و پاکش دارد، که به او قمر بنی هاشم میگویند.
در نگاه به قلههای رفیع ایمان و شجاعت و وفا، چشم ما به مردی بزرگ و بیبدیلی به نام عباس(ع) میافتد که در فتوت و رادمردی، الگویی برجسته است. اگر در امتداد اسوهها به عباسبن علی(ع) میرسیم، برای روشنی چراغی است که پیش پای انسانها افروخته است.
تکرار دوباره حملههای حیدری در میدانها
لقب «اَسَدُالله الْغالِبْ» را چون حضرت علی(ع) بر او نهادند تا دوباره حملههای حیدری در میدانها تکرار شوند و هنوز بعد از این همه سال، زیر نور مهتاب، چهرهاش در زلالی آب میلرزد؛ گویی تنها بعد از خدا از آب میترسد، مردی که افسانه نیست.
او الگو و سرمشق است، نه تنها در شجاعت و رزمآوری، بلکه در ایمان و معنویت، مقاومت و استواری، عبادت و شب زندهداری، حماسه و سلحشوری، اخلاص و آگاهی و معرفت و وفا هم.
چگونه به جایگاه بابالحوائجی رسید
آنچنان پلههای یقین و معنویت و بندگی حق را طی کرد تا به جایگاه بابالحوائجی رسید اما این جایگاه به دلیل قطع شدن دستان مبارکش در حماسه کربلا و شهادت در تاسوعا نبود بلکه به دلیل آن بود که آزمایشهای الهی بزرگی در آن بحبوحه طی کرد که شاید سایر شهدای کربلا آن را طی نکرده بودند؛ آن هنگام که بعد از ۳ روز تشنگی به کنار آب میرسد اما جرعهای از این آب نمینوشد و تنها به فکر وفاداری به امام زمانش و یارانش است که همگی برای احیای دین خدا قیام کردهاند.
ما پیوسته دینباوری و باطلستیزی و جانبازی را از او آموختهایم و نسل الله اکبرِ امروز، وامدار مکتب جهاد و شهادتی است که اباالفضل(ع) در آن مکتب، علمدار است و درخشان.
چه بسیار سالکان طریق حق و بندگی که در طول تاریخ به او تأسی جستند و در راه احیای دین خدا، جانبازیهای فراوانی را متحمل شدند تا راه راستی و بندگی برای طالبان حق و حقیقت نمایان شود و در نهایت چنان سیل خروشانی برای یاری منجی عالم بشریت حرکت کنند.
تاریخ انقلاب اسلامی نیز مملو از حضور سالکانی است که در طی طریق به ابوالفضلالعباس(ع) تأسی جسته و برای احیای دین خدا به ندای «هل من ناصر ینصرنی» ولی زمان خویش، لبیک گفتند و آنچنان حماسهسازی و جانبازی کردند که داستان حماسهسراییهای آنان میتواند بهترین درس برای نسلهای آینده این انقلاب باشد.
در دوران ۸ ساله دفاع مقدس ایران که به حق حماسهسازترین دوران تاریخ ملت ایران است، عباسهای زیادی در رکاب ولی زمان جنگیدند و چونان او جانباز شدند و در نهایت راه آسمان را طی کرده و به افلاکیان پیوستند.
تأسی شهدای زنده به ابوفاضل در وفاداری و جانبازی
جانبازان، این دلاوران عرصه حماسه و ایثار و روایتگران زنده دوران حماسهسازی ملت ایران، یکی از بهترین کسانی هستند که میتوانند به خوبی زوایای پنهان دوران دفاع مقدس را برای ما بازگو کنند. آنان انسانهای فرشتهگونی هستند که همانند ابوالفضل(ع) برای رهبر و ملت وفادار بودند و هستند و برای حفظ امنیت مردم و خاک پاک وطن و در این مسیر عشق جویی دو دست دادهاند و از خدا دو بال گرفتهاند، دو پا دادهاند و ویلچر هدیه گرفتهاند، خاک جبههها خوردند و خاکی شدند و مطمئناً کسی که این ویژگیها را دارد ارزش کارش کمتر از شهادت نیست و اینان شهیدان زندهاند.
بزرگمردانى که افتخارشان همیشه در متمایز بودنشان بوده است، آنقدر که در بین ٣٦٥ روز سال روز ولادت ایثارگرترین و فداکارترین دلیرمرد تاریخ اسلام، به نام روز جانباز مىدرخشد، هنوز هم با دیدنشان معنى واقعى ایثار را حس مىکنیم چرا که ایثار عضو جدا نشدنى روح بزرگشان هست و آلام فراق شهدا فقط با وجود ذیجود این عزیزان آرام میگیرد.
تلنگری که کرونا به روزمرگیهای انسانها زد
این روزها که به خاطر شیوع ویروس کرونا، مجبور به قرنطینه خانگی شدهایم و امکان بیرون رفتن از خانه و انجام فعالیتهای روزمره را نداریم که همین مسئله موجب کسالت روحی بسیاری از افراد شده است، شاید کمی بیشتر بتوانیم احوالات برخی از جانبازان و یادگاران دوران حماسه عشق و ایثار را بفهمیم.
آنان که بیش از ۳۰ سال است رنج و درد و آلام فراوانی را از آن دوران به همراه دارند و برخی از آنان به خاطر تن رنجورشان محکوم به ماندن در خانه تا آخر عمر شریفشان هستند. به راستی کدام یک از ما میتوانیم خود را دقایقی جای آنان بگذاریم؟
آری! گاهی اوقات خداوند به شیوههای مختلف به بندگان خود تلنگر میزند تا قدر داشتهها و نعمتهای خدادادی را بدانند که البته این قدردانی تنها به خاطر داشتن نعمت سلامتی نیست بلکه به خاطر داشتن بزرگمردانی هم هست که برای آسایش امروز ما، از سلامتی و آسایش و آرامش خویش گذشتند و سرنوشتشان همین شد که امروز آن را میبینیم و اکنون نوبت ماست که احوال آنان را دریابیم.