حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان

حضرت علی‌اکبر، الگویی کامل برای جوانان

امام حسین(ع) خیرخواه همه بود، حتی دشمنانش و از خدا سعادت آن‌ها را می‌طلبید. این امام رئوف، تنها یک بار لب به نفرین گشود و آن، هنگامی بود که دشمنان، پسرش حضرت علی‌اکبر(ع) را از او گرفتند و فرمود: «قَتَلَ الله قَوماً قَتَلُوکَ؛ خدا بکشد قومی را که تو را کشتند.» و دورنمایی از این انس و الفت ژرف با فرزند، در نفرین پدر در حق قاتلان پسر بازتاب یافته است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، حضرت علی‌اکبر(ع)، فرزند امام حسین (ع)، شجاع‌ترین جوانان بنی‌هاشم بوده است. مادرش لیلا دختر ابی مُرَّة بن مسعود ثقفی است. ایشان در حدود سال ۳۴ه.ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شد. آن حضرت از جدش امیرالمؤمنین علی‌(ع) نقل حدیث کرده است. بنابر گزارش تاریخ‌نویسان، پسران امام حسین(ع) ۶ نفر بوده‌اند، به نام‌های عبدالله، جعفر، محمد، علی‌اکبر، علی‌اوسط و علی‌اصغر.


 


علی‌اکبر(ع) جوانی حق‌مدار بود که هیچ‌گاه گِرد باطل نگشت و در مقام اهتمام به حق‌گرایی تا آنجا پیش رفت که تنها «حق‌مداری» و «حق‌گرایی» را عامل رهایی از ترس از مرگ می‌دانست. جوان شجاع را همگان می‌ستایند و هیچ کس جوان ترسو را جوانی برازنده نمی‌داند. شجاعت، یکی از مؤلفه‌های اصلی شخصیت هر جوانی است که اوج این فضیلت را در شخصیت والای علی‌اکبر(ع) مشاهده می‌شود و آن حضرت، نمونه آشکار جوانی شجاع بوده است. پرورش در خاندانی که همه در شجاعت، شهره بودند، از او جوانی بی‌باک و شجاع در برابر دشمن ساخته بود. رجزخوانی استوار حضرت علی‌اکبر(ع) در برابر دشمنانش در روز عاشورا، دورنمایی از شجاعت این جوان بی‌باک را به تصویر می‌کشد.


 


آنگاه که علی‌اکبر(ع) به شهادت رسید، امام حسین(ع) خطاب به او فرمود: «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ همِّ الدُّنْیا وَ غَمِّها؛ علی جان! از غم و اندوه دنیا آسوده شدی». باری، مرگ برای انسان‌های بزرگ و آزاد، رهایی از غم و اندوه و آغاز آسایش و راحتی ابدی است. این سخن امام حسین (ع) خطاب به فرزند جوانش، حکایت از آن دارد که مرگ برای علی‌اکبر، نه پدیده‌ای نامأنوس و وحشت‌آور، بلکه به مثابه پلی برای رسیدن به خانه آسایش جاودانه و سرای استراحت همیشگی بوده است.


 


این روزها، روابط عاطفی بسیاری از پدران و فرزندان، کم رنگ شده و کوتاهی‌های برخی پدران در تربیت فرزندان، به بروز ناهنجاری‌های اخلاقی و رفتاری در فرزندان و رعایت نکردن حرمت پدری از سوی آنان انجامیده است. پیامد آشکار این مسئله نیز آن شد که بودن پدر و فرزند در کنار یکدیگر، با تحمل کردن همدیگر و نوعی تکلف همراه گردیده و این دو را به دو آشنا بیشتر شبیه کرده تا پدر و فرزند. اما وقتی روابط پدری چون امام حسین (ع) را با فرزند جوانی چون علی‌اکبر بررسی می‌کنیم، رابطه‌ای همراه با عواطف، عشق و دل‌دادگی می‌بینیم، در این روابط، هم پدر وظیفه پدری‌اش را خوب ادا می‌کند و هم فرزند، با وظایف خویش، کاملا آشناست.


 


امام حسین(ع) خیرخواه همه بود، حتی دشمنانش و از خدا سعادت آن‌ها را نیز می‌طلبید. این امام رئوف، تنها یک بار لب به نفرین گشود و آن، هنگامی بود که دشمنان، پسرش را از او گرفتند، آنجا بود که فرمود: «قَتَلَ الله قَوماً قَتَلُوکَ؛ خدا بکشد قومی را که تو را کشتند» و این درسی بزرگ است برای همه پدران که برای فرزند جوان‌شان حرمت قائل شوند و عواطف را در روابط پدر و فرزندی جدی بگیرند، همان‌گونه که حسین(ع) با فرزند جوانش، علی‌اکبر چنین روابط دوستانه و عاشقانه‌ای داشت و دورنمایی از این انس و الفت ژرف با فرزند، در نفرین پدر در حق قاتلان پسر بازتاب یافته است.


 


گرچه در اسلام درباره مهر و محبت پدر به فرزند، سفارش فراوانی شده است، ‌باید مراقب بود که این محبت، انسان را از یاد خدا باز ندارد و در مقام انتخاب، میان عشق به فرزند و عشق به خداوند، دل‌بستگی به فرزند بر عشق به آفریدگار پیشی نگیرد چنان‌که امام حسین (ع) با وجود عشق شدید به جوانش، علی‌اکبر، آنگاه که می‌بایست در عروجی ملکوتی به دیدار خدایش بشتابد. نگذاشت که چهره دلربای جوانش، او را از این دیدار باز دارد.


 


یکی از مؤلفه‌های اصلی شخصیت هر جوانی است که اوج این فضیلت را در شخصیت والای علی‌اکبر (ع) مشاهده می‌شود و آن حضرت، نمونه آشکار جوانی شجاع بوده است.


علی‌اکبر(ع) «ناز» جوانی را با «نیاز» به پروردگار همراه کرد و بدین‌گونه صورت زیبا را با سیرت دل‌ربا در آمیخت. او خداوندگار ادب بود. شور و طراوت جوانی، هرگز وی را از دایره ادب، به ویژه در برابر پدر، خارج نکرد. این آموزگار جوان، رمز مانایی و جاودانگی را به جوانان آموخت، حق محوری، ادب و فروتنی.


ادبش در برابر پدر، تنها به دلیل روابط عاطفی نبود، بلکه پدر را امام و مقتدای خویش می‌دانست. پدر نیز فقط بدان سبب که علی فرزند او بود، بدو عشق نمی‌ورزید، بلکه او را جوانی نجیب، پاک‌دامن و پرهیزکار می‌دید و ازاین‌رو، او را گرامی می‌داشت. گرچه هیچ پدری نمی‌تواند حسین (ع) باشد و هیچ جوانی علی‌اکبر (ع) راه حسینی بودن و علی‌اکبر گونه بودن، به روی همه پدران و پسران باز است.


 


منابع:
سید بن طاوس ، لهوف ، ص ۱۳۰
عمان سامانی ، گنجینه اسرار و قصائد ، ص ۶۲
جمعی از نویسندگان ، دائره المعارف تشیع ، ج ۱۱، ص ۴۱۸
سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج ۴، ص ۲۳۳، ۳۱۹
دائره‌المعارف تشیع ، ج ۱۱، ص ۴۱۹
محمد تقی جعفری ، امام حسین (علیه السلام) شهید فرهنگ پیشرو و انسانیت ، صص ۳۹۸ و ۳۹۹
علی نظری منفرد، قصه کربلا، صص ۳۳۲ و ۳۳۳
همان، ص ۳۳۴
لهوف، ص ۱۳۲
نغمه حسینی، ص ۱۶۱
لهوف، ص ۱۳۲
نغمه حسینی، ص ۱۶۰




نظرات کاربران