در دیدار استادجعفرالهادی با بن باز چه گذشت؟

حجت الاسلام و المسلمین استاد جعفر الهادی(ره) روز پنجشنبه به لقاءالله شتافت. در اینجا خاطره ای زیبا از گفتگوی ایشان با رئیس هیات علمای وهابیت عربستان را می خوانیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، عبدالعزیز بن باز(۱۴۲۰-۱۳۳۰ ق) بیش از ۱۶ سال از سالهای پایانی عمرشِ، به عنوان مفتی بزرگ عربستان مطرح بود؛ او در سال ۱۳۷۱ هجری، ریاست مؤسسه علوم شریعت ریاض را بر عهده گرفت و در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی، به مجلس علما معرفی گردید و ریاست هیئت بزرگ علماء را تا زمان مرگش به عهده گرفت. در ۱۴۰۲، ملک فیصل و درسال ۱۴۱۲، ملک فهد از او به خاطر خدماتش به اسلام قدردانی کردند. از بن باز، افراطی ترین فتواها علیه مسلمانان وبه ویژه شیعیان، به جای مانده است واو را می توان یکی ازبانیان حرکت های تکویری دهه نخست در جهان اسلام دانست؛ حرکتی که به راحتی، مسلمانان را به دلیل علاقه مندی به توسل و زیارت پیامبر(ص) وخاندان پاک او، تکفیر کرده، ریختن خونشان را روا بلکه واجب می شمارد . گفت وگوی زیر، گزارشی از مناظره جمعی از اساتید حوزه علمیه قم با عبدالعزیزبن باز است که درنگ درآن، رهنمون بخش است.


حدود چهار سال پیش از مرگ بن باز، به همراه تعدادی از اعضای بعثه مقام معظم رهبری، از جمله، آقایان واعظ زاده خراسانی، حسن زمانی و رهبری(از روحانیان اهل سنت گلستان)، از بن باز خواستیم که با او جلسه ای داشته باشیم و با او با قضایای وهابیت و اتهام شرک به شیعیان، بحث کنیم. او جواب مثبت داد و با توجه به عادی شدن مسائل سیاسی بین ایران و عربستان، از ما استقبال کرد. ماهم شرایط را مناسب برای بحث یافتیم.


روز موعود در دفترش با او ملاقات کردیم. در حدود ۹۰ سال داشت و نابینا بود. ما خود دیدیم برخی از افراد که می خواستند، با او ملاقات کنند، مانند بنده ذلیل، در برابر او می نشستند و او در مقابل آنها می نشست. در آغاز، مقداری با او صحبت کردیم که چرا شما شیعیان را مشرک می دانید؛ در حالیکه شیعیان از جمله مردم ایران-که با آنها معاصر هستیم-پای بند به اسلام هستند؛ فرائض اسلامی را به خوبی انجام می دهند و از اسلام دفاع می کنند و شما هرجا تشخیص دهید که اسلام نیاز به دفاع دارد، حاضرند بروند و جانفشانی کنند؟ مردم ایران وسایر شیعیان بلاد اسلامی، به اسلام علاقه مند هستند و انسان هایی موحد و پرستش گر خدایند. برای او نمونه ای از انس و ارادت شیعیان به ارتباط با خدا یادآور شدیم و به طور نمونه، به حضور پرشور آنها در شبهای قدر و ایام اعتکاف، اشاره کردیم.


بن باز این مطالب را می شنید و سری تکان می داد و به ظاهر اظهار تعجب می کرد. ما چند عنوان از کتابهای آیت الله سبحانی که در معرفی شیعه و نقش آنها در تاریخ بود، به بن باز اهدا کردیم و او نیز در مقابل، ۹ جلد از فتاوا و پاسخ به سوالات خود را به ما اهدا کرد و از ما خواست که ناهار را مهمان او باشیم، ولی عذر خواستیم و او پیشنهاد کرد که فردا بیایید و ما چون شنیده بودیم که از غذای او تبرک می کنند، قبول کردیم که فردا ناهار نزدش باشیم.


فردای آن روز، بعد از نماز ظهر، به منزل او در خیابان عزیزیه رفتیم. وارد حیاط که شدیم دیدیم یک طرف سقفی زده اند و در حدود صد نفر، به شیوه ی عربی، مشغول غذا خوردن هستند؛ تعدادی سینی بزرگ که در آنها غذا بود و پنج نفر به دور هر سینی نشسته بودند و با دست غذا می خورند.


استقبال کنندگان به ما گفتند که به اتاق مخصوص برویم. وارد که شدیم، در حدود ۲۰ نفر از شخصیت های کشور های مختلف نشسته بودند و غذا می خوردند. مجدداً به ما اشاره کردند که شما به سر سفره خود شیخ بن باز بروید. ما قبلاً قرار گذاشته بودیم که سر غذا با او صحبت کنیم؛ چون عرب ها رسم ندارند که در هنگام غذا خوردن، به مهمانشان طعنه ای بزنند یا چیزی بگویند که مهمان ناراحت شود، بلکه مهمان را تحمل می کنند. ما هم دیدیم فرصت مناسبی برای بحث در باره عقاید شیعه است. من سر صحبت را باز کردم و گفتم: ما شیعیان حداقل هر  روز در نماز، ۵ مرتبه می گوییم: اشهد ان محمد عبده و رسوله؛ پس چگونه ممکن است پیامبر را خدا بدانیم و با این اعتقاد، از او درخواست حاجت کنیم؟


بن باز در جواب گفت: منظور من شما روحانیون نیستید و  شما را نمی گویم؛ چون شما علما می دانید آنچه را که می گویید؛ بلکه عوام شیعه، این عقاید باطل را دارند.


من گفتم: عامه شیعه نیز مانند ما فکر می کنند؛ چون اکثراً در مجالس ما و پای منبر ما بوده اند و با فرهنگ توحیدی اسلام آشنا هستند و کار شرکی انجام نمی دهند. در ضمن بین عوام شیعه و مراجع تقلید، رابطه تقلید وجود دارد و کاری بدون موافقت علما انجام نمی دهند.


آقای واعظ زاده خراسانی اضافه کرد: از این بالاتر اصلاً علمای شیعه مواظب کار عوام هستند و داستانی از آیت الله بروجردی نقل کرد.


پس از اینکه آقای واعظ زاده از بن باز سوال کرد که آقای بروجردی را می شناسید؟ بن باز گفت: بله شیخ بروجردی را می شناسم.


آقای واعظ زاده داستان را چنین نقل کرد که: به گوش آیت الله بروجردی رسید که در اطراف یکی از شهرها، مردم در شبی از هفته، به دور درختی جمع می شوند و گریه می کنند و تضرع می نمایند و بنابر ادعای شخصی که از این در خت نوری در آمده آن درخت را مقدس می دانند. اساساً این مطلب صحت نداشته؛ ولی این جریان روز به روز گسترش پیدا می کند و معتقدین به آن دچار توهم شده بودند. مرحوم آیت الله بروجردی، نامه ای نوشته، چند تن از اهل علم و متدینین را به آن منطقه فرستادند و دستور دادند که درخت را بکنند و تکه تکه کنند و مردم را از این امر موهوم برهانند.


این اشخاص از طرف آیت الله بروجردی به آن  منطقه عزیمت کردند و امر ایشان را به اجرا درآوردند.


بن باز پس از شنیدن این جریانات آیت الله بروجردی را بسیار تحسین کرد و اظهار تعجب زیادی نمود، ولی سوال دیگری طرح کرد و گفت: ولی شیعیان از افراد مرده چیزی می طلبند.


من گفتم: شما پیامبر را مرده می دانید؟ آیاتی در قرآن هست که پیامبر شاهد اعمال مومنین است؛ مانند آیه ی : «و کذلک جعلناکم امـﺔ وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا: و بدین سان شما را امت میانه ای قرار دادیم(در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است» [۱]


و یا آیه: «و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون: بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مومنان، اعمال شما را میبینند.»[۲]


از این گذشته یکی از علمای اهل سنت، یعنی ابوالحسن اشعری که سال ۳۳۰ قمری وفات کرده، کتابی  دارد به نام «حیاة الانبیاء بعد مفارقـﺔ ارواحهم من اجسادهم»؛ یعنی زندگی پیامبران پس از مفارقت ارواحشان از جسد هایشان؛ بنابراین انبیاء مرده محسوب نمی شوند.


بن باز در جواب گفت: بله انبیاء، حیات برزخی دارند.


در جواب گفتم: حیات برزخی اختصاصی به پیامبران ندارد، کفار هم حیات برزخی دارند. شاهدش این آیه  است: «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعـﺔ؛ عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می شوند و روزی که قیامت برپا شود.»[۳]


این آیه نشان می دهد که عالم برزخ شب و روز دارد؛ ولی بهشت و جهنم شب و روز ندارد.


در قرآن، خدا به عنوان امتیاز برای شهداء و انبیاء امتیاز خاصی قرار داده: «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شده اند مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند» [۴] و این آیه: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون؛ و به آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده نگویید بلکه آنان زنده اند، ولی شما نمی فهمید.»[۵]


این آیات نشان می دهند که انبیاء و شهدا حیاتی بالاتر و والاتر از حیات برزخی دارند و صدای ما را می شنوند و درخواست ما را پاسخ می دهند؛ پس ما افراد زنده ای را می خوانیم که به ظاهر مرده اند.


بن باز در برابر این جوابهایی که به او دادیم انکاری نداشت و فقط با دعا کردن برای حفظ وحدت مسلمانان، از پاسخ گویی فرار می کرد.


ضمنا ما با هم قرار گذاشته بودیم که او را خیلی عصبانی نکنیم و ادب مهمانی و حضور در خانه او را مراعات کنیم.


در این اثناء که بن باز از غذا دست کشید دیدیم یک باره آن تعداد افرادی که در اتاق کناری، نظاره گر ما بودند، هجوم آوردند و هرکدام، مشتی برنج از بشقاب او برداشته، خوردند و این، موجب شگفتی ما شد؛ آنان دست زدن به در و دیوار مسجد النبی و خانه حضرت زهرا(علیهما السلام) را شرک و حرام می دانند؛ ولی به مریدانشان اجازه می دهند که از غذایشان تبرک کنند.


....


[۱] - بقره/۱۴۴


[۲] - توبه/۱۰۵


[۳] -غافر/۴۴


[۴] -آل عمران/۶۹


[۵] -بقره/۱۵۴




مطالب مرتبط

نظرات کاربران