شبهه دهم: وجود غیر قرآن در قرآن امام علی ع
نویسنده وهابی مینویسد؛ شیعیان مدعیاند که بر اساس روایت سلیم بن قیس، علی ع در قرآن خود، شأن نزول، تأویل، و ناسخ و منسوخ آیات را نیز نگاشته است. این، خلاف دستور نبی مکرم اسلام ص است که فرمود: «لا تَکْتُبُوا عَنِّی شَیئاً غَیرَ الْقُرآنِ»؛ «غیر از قرآن چیز دیگر را از (زبان) من ننویسید». رسول خدا ص از ترس مخلوط شدن، از نوشتن غیر قرآن با آن نهی کرده است.
شبهه دهم: وجود غیر قرآن در قرآن امام علی ع
نویسنده وهابی مینویسد؛ شیعیان مدعیاند که بر اساس روایت سلیم بن قیس، علی ع در قرآن خود، شأن نزول، تأویل، و ناسخ و منسوخ آیات را نیز نگاشته است. این، خلاف دستور نبی مکرم اسلام ص است که فرمود: «لا تَکْتُبُوا عَنِّی شَیئاً غَیرَ الْقُرآنِ»؛ «غیر از قرآن چیز دیگر را از (زبان) من ننویسید». رسول خدا ص از ترس مخلوط شدن، از نوشتن غیر قرآن با آن نهی کرده است.[1]
پاسخ شبهه سوم
گویا نویسنده وهابی فقط کتاب سلیم بن قیس را در این موضوع دیده و از منابع دیگر اطلاع لازم و کافی نداشته؛ درحالیکه ویژگیهای مصحف امام علی ع در بسیاری از متون روایی و تفسیری و تاریخی اهل سنت آمده است و این منابع به تأویل، تنزیل، و ناسخ و منسوخ در مصحف امام علی ع اشاره کردهاند.[2]
ثانیاً ادعای نویسنده وهابی، مخالف سیره بزرگان صحابه است؛ زیرا خود نویسنده اقرار دارد که ابن مسعود، ابی بن کعب، عایشه و سالم غلام حذیفه، هر یک قرآن مخصوص خود را داشتهاند که تفسیر بعض آیات و احیاناً نسخ تلاوت بعض آیات را در قرآن خود مینوشتند.[3]
بر این اساس، هیچ خردمندی نمیپذیرد که همه افراد یاد شده، دستور پیامبر ص را نادیده گرفته و خلاف آن عمل کرده باشند. ازاینرو روایت (لا تَکْتُبُوا عَنِّی شَیئاً غَیرَ الْقُرآنِ) یا در موارد خاص وارد شده یا اینکه اساساً ساختگی است، که دومی قویتر است[4]؛ زیرا ممانعت از نوشتن حدیث، به هیچ وجه با هدف بعثت و روش نبی اکرم ص سازگاری ندارد؛ چون معقول نیست که خدای متعال پیامبرش را مأمور تبیین و تعلیم آیات قرآن در تمام ابعاد آن کند، ولی نبی اکرم ص که معلم قرآن[5] و مبین[6] آن است، از نوشتن سخنان خود منع نماید، درحالیکه دین مقدس اسلام دینی جهانی است و صدای آن باید به تمام نقاط عالم تا روز قیامت برسد و عهدهدار این مسئولیت قرآن و سنت است.[7]
از سوی دیگر، مسئله ممانعت از نوشتن حدیث، امر کوچکی نیست؛ زیرا سخنان هدایتگر رسول اکرم ص شب و روز مورد ابتلای آنان بوده و برای آنان اهمیت خاص و جایگاه ویژه داشته است. بنابراین معقول نیست درباره مسئلهای به این بزرگی، فقط یک یا دو روایت که متعارض با روایات فراوان است، وارد شده باشد. اتفاقاً ورود روایات اندک و متعارض با روایات فراوان، خود دلیل بر ساختگی بودن روایت یا اشتباه راوی آنهاست.[8]