نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...» نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...»

نقد سند حدیث «مَن مات ولم یعرف إمام زمانه ...»

شبهه دوم: نقد سند حدیث ابن تیمیه در نقد سند گفته است: «من روى هذا الحدیث بهذا اللفظ؟ و أین اسناده؟»؛ «ناقل این حدیث کیست؟ و اسناد آن کدام است؟»

شبهه دوم: نقد سند حدیث


ابن تیمیه در نقد سند گفته است: «من روى هذا الحدیث بهذا اللفظ؟ و أین اسناده؟»؛ «ناقل این حدیث کیست؟ و اسناد آن کدام است؟»[1]


پاسخ شبهه دوم


شبهه ابن تیمه نسبت به سند این حدیث، مردود است؛ زیرا این حدیث نبوی در متون حدیثی اهل سنت، دست‌کم با سه سند، به پیامبر ص رسیده است، عبدالله بن عمر، ابوهریره و معاویه. این سه طریق عبارت‌اند از:


1. ابوداوود در «مسند» از خارجة بن مصعب از زید بن اسلم از ابن عمر از رسول خدا ص نقل کرده است.[2]


2. دارقطنی بغدادی با سلسله سند از ابن عیاش از ابی‌هریره از نبی اکرم ص نقل کرده است.[3]


3. احمد ابن حنبل با سند متصل از معاویه.[4]


طبق بررسی و تحقیق از دیدگاه حدیث‌شناسان، سلسله سند این حدیث، ثقه و مورد اعتماد است. برای رعایت اختصار، فقط به بررسی سند سوم می‌پردازیم.


یکی از روایان این حدیث، اسود بن عامر است. محمد ناصر الالبانی در مورد او بر این باور است که اسود بن عامر، ثقه و در صحاح سته به سخنان او احتجاج شده است. ابن قدامه، به صراحت ثقه بودن او را تصدیق می‌کند.[5] احمد بن حنبل در مسند، از اسود بن عامر، احادیث بسیاری نقل کرده است. همچنین ابن کثیر و علمای دیگر که سخن آنها نزد همه اهل سنت معتبر است، از اسود بن عامر، روایت نقل کرده و پذیرفته‌اند. از جمله ابن بهرام الدارمی در سنن الدارمی، بخاری و مسلم در صحیحین، ابن یزید القزوینی در سنن، ابن حجر در فتح الباری و... .


از دیگر راویان این حدیث، ابوبکر است که او مورد مدح قرار گرفته و تعابیری مانند صدوق، صاحب قرآن، خیر، ثقه، از قراء اهل کوفه و در روایات او بأسی نیست، درباره او به کار رفته و از ثقات و دارای عدالت قطعی معرفی شده است.[6]


عاصم که در سلسله سند او قرار گرفته، به ویژگی‌هایی مانند ثقة، صاحب سنة و قراءة، مرد صالح و بأسی به او نیست، توصیف شده است. ابن حبان و ابن شاهین او را از ثقات شمرده‌اند.[7]


در مورد حمزة بن عمرو ابوصالح، صحابی (61ه‍ .ق) که در سند این حدیث قرار دارد، تعابیری مانند صحابی جلیل، راوی حدیث از پیامبر ص و ابابکر صدیق، عمر بن خطاب و عایشه به کار رفته است. ابوحاتم، نسائی و ابن حبان او را از ثقات شمرده‌اند.[8] با توجه به این گفته‌ها، ثقه و مورد اطمنان بودن وی بدون اشکال است. کسی که از ابابکر، عمر و عایشه حدیث نقل کند، سخنش حتماً مورد قبول آنهاست. علاوه بر اینکه اینها بر ثقه بودن او چنان‌که دیدیم تصریح کرده‌اند.[9]


 

[1]. منهاج السنه، ج1 و 2، صص26 ـ 31.


[2]. مسند أبی‌داوود، ص259.


[3]. العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج7، صص63 و 64.


[4]. مسند، احمد بن حنبل، ج4، ص96.


[5]. إرواء الغلیل، ج2، صص269 و 270؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج2، ص11.


[6]. تهذیب الکمال، ج33، صص129 ـ 133؛ تهذیب التهذیب، ج12، صص37 ـ 39.


[7]. تهذیب التهذیب، ج5، ص35.


[8]. تهذیب الکمال، ج7، ص333؛ تهذیب التهذیب، ج3، ص28؛ تقریب التهذیب، ج1، ص180.


[9]. نمونه‌های دیگر از تأیید صحت این حدیث عبارت‌اند از:


هیتمی گفته است: «همه رجال این حدیث صحیح است» و یک مورد آن را هم رد نمی‌کند. (مجمع الزوائد، ج5، ص225).


در کتاب السنة ابی‌عاصم آمده است: «همه رجال این حدیث ثقه و اسناد آن صحیح است و در صحیح مسلم هم آمده است». ( ص489).


اسکافی این حدیث را ذکر نموده، بدون اینکه به آن خدشه‌ای کند.


محقق المعیار و الموازنة، ذیل این حدیث گوید: «این حدیث از حقایق ثابته و متفق‌علیه بین شیعه و سنی است». (المعیار والموازنة، ص74).


محققین مسند احمد بن حنبل که معاصر هستند نیز صحت طرق این حدیث را تأیید کرده‌اند. (مسند احمد، ج4، ص291 و مجلدات دیگر).


| شناسه مطلب: 111601







نظرات کاربران