تشکیک در وجود امام زمان ع
شبهه سوم: تشکیک در وجود امام زمان ع این شبهه، مفهومی است. ابن تیمیه، مهدیباوری را مورد تشکیک قرار داده است و خطاب به شیعیان میگوید: «این امام زمان که شما بدان باور دارید، از کجا به او شناخت پیدا کردید؟ نه شخص او را میشناسید و نه او را به اوصاف شناختید». در ادامه میگوید: «کسی که دیده نشده و درباره او خبری نقل نشده، امام زمان این طایفه است؛ یعنی امام توهمی. چنین امامی چگونه موجب خروج از جاهلیت میشود؟».
شبهه سوم: تشکیک در وجود امام زمان[
این شبهه، مفهومی است. ابن تیمیه، مهدیباوری را مورد تشکیک قرار داده است و خطاب به شیعیان میگوید: «این امام زمان که شما بدان باور دارید، از کجا به او شناخت پیدا کردید؟ نه شخص او را میشناسید و نه او را به اوصاف شناختید». در ادامه میگوید: «کسی که دیده نشده و درباره او خبری نقل نشده، امام زمان این طایفه است؛ یعنی امام توهمی. چنین امامی چگونه موجب خروج از جاهلیت میشود؟».[1]
پاسخ شبهه سوم
به باور شیعه و هر شخص منصف، این حدیث به همراه احادیث دیگری که اشاره شد، دلالت بر حضور و وجود معصوم ع، در هر زمان از جمله زمان ما دارد. ابن تیمیه، صدور این حدیث را با تعبیراتی غیر از عبارت «من مات و لم یعرف امام زمانه» پذیرفته است.[2] ایراد او، فقط به آمدن واژه «زمان» و اضافه شدن امام، بدان است. هدف ابن تیمیه این است که این حدیث دلالت بر وجود و حضور معصوم ع در هر عصری را ندارد. این مناقشه او نیز بیمورد است؛ چون این حدیث با همان عبارت مورد قبول ابن تیمیه باز هم دلالت بر چنین معنایی دارد؛ زیرا تعبیر «من مات بغیر امام...» بیانگر این است که هیچ زمانی زمین خالی از امام نیست. به این دلیل که این حدیث، مرکب از شرط و جزاست و کلمه «من مات» عمومیت دارد؛ زیرا واژه «مَن» متضمن معنای زمان و شامل هر زمانی است. در واقع از نظر ادبی و محتوایی، تفاوتی بین دو تعبیر «من مات ولم یعرف امام زمانه» و «من مات بغیر امام» و غیر این تعبیرها وجود ندارد. تعبیر «من مات بغیر امام» در مسند احمد و کتابهای دیگر که نویسندگان آنها غالباً قبل از ابن تیمیه میزیستند، آمده است. اینکه ابن تیمیه و ابن خلدون میگوید شیعه به امام توهمی معتقد است، چون او را نه به اسم شناخته و نه به اوصاف، سخنی غیر منطقی و به دور از جایگاه یک محقق است؛ زیرا مراد از شناخت امام زمان[ در این حدیث، تنها شناخت اسم و شخصیت ایشان نبوده؛ بلکه مراد، شناخت به این است که امامان: از جمله حضرت مهدی ع، از اهل بیت پیامبر ص، دانا به احکام و مرجع امور دین و دنیای مردم هستند.[3] کلیاتی در قرآن کریم و روایات فریقین نیز هست که بر وجود چنین شخصی دلالت دارند و این عقیده از بدیهیات مکتب تشیع است.
روایات بسیاری به تواتر در منابع فریقین نقل شده است که دلالت بر تولد این امام همام ع، ویژگیهای شخصیتی مانند اسم، اوصاف و صفات آن حضرت دارد. هزاران کتاب و مقاله نه تنها از اهل تشیع، بلکه به قلم دانشمندان اهل تسنن در موضوع مهدویت تدوین گردیده است.
مرحوم علی دوانی، 120 نفر از علمای اهل سنت را با تمام مشخصات و آثار آنان نام برده است که اغلب آنها به تولد حضرت مهدی ع اعتراف کردهاند. بیش از 50 نفر از این دانشمندان، پیش از ابنتیمیه میزیستند.[4] بحث مهدویت در آثار دانشمندان بزرگ اهل سنت، مانند بخاری، مسلم، احمد بن حنبل، ابوداوود طیالسی، حاکم نیشابوری، هیثمی و ابن کثیر به اجمال آمده است.
در آثاری چون «البیان عن اخبار صاحبالزمان» ابن مغازلی شافعی (473ه .ق)، «البیان فی اخبار صاحب الزمان» حافظ گنجی شافعی (658ه .ق)، «احوال صاحبالزمان» سعدالدین حموی (722ه .ق) و «المهدی» ابن جوزیه (751ه .ق)، در موضوع مهدی موعود به تفصیل، سخن گفتهاند. بسیاری از علما و پاکان به محضر آن حضرت شرفیاب شدهاند. با این وجود، توهمی دانستن امام زمان[، جز کینه و لجاجت، دلیلی دیگری ندارد و انکار بدیهات است.