فایده نداشتن منزلت اولیا برای دیگران
شبهه دوم: فایده نداشتن منزلت اولیا برای دیگران ادعای دیگر وهابیت این است که میگویند انبیا و اولیای الهی هر مقام و منزلتی که نزد خدا دارند، این مقام و منزلت فقط برای خود آنان فایده دارد و برای دیگران سودی ندارد. ازاینرو جاه و منزلت انبیا و اولیا مجوز توسل به آنان و سبب استجابت دعا نیست.
شبهه دوم: فایده نداشتن منزلت اولیا برای دیگران
ادعای دیگر وهابیت این است که میگویند انبیا و اولیای الهی هر مقام و منزلتی که نزد خدا دارند، این مقام و منزلت فقط برای خود آنان فایده دارد و برای دیگران سودی ندارد. از اینرو جاه و منزلت انبیا و اولیا مجوز توسل به آنان و سبب استجابت دعا نیست.[1]
پاسخ شبهه دوم
بیتردید چنین ادعایی خلاف آموزههای قرآن و سنت است؛ زیرا خدای متعال پیامبر اکرم ص را انسان برگزیده، رسول، مبلغ، داعی الی الله، رحمت برای عالمیان، سراج منیر و شفیع و واسطه هدایت، مغفرت و رحمت قرار داده است. قطعاً این ویژگیها علاوه بر اینکه نشاندهنده مقام و منزلت پیامبر ص نزد خدای متعال است، مبین این حقیقت است که خدای متعال این شئون و مقامات را برای هدایت و دستگیری دیگر بندگان به آن حضرت عطا نموده است و افراد دیگر در پرتو علم و هدایت و دعا و شفاعت آن حضرت ص، میتوانند راه حق و کمال را بشناسند و به سعادت نایل شوند. بنابراین منزلت و محبوبیت رسول خدا ص نزد خدا، و حق شفاعت و قدرت هدایت آن حضرت و «سراج منیر» و «رحمةً للعالمین» بودن آن حضرت ص برای دیگران فایده و اثر دارد و اینگونه نیست که مقام و منزلت و حق شفاعت آن حضرت فقط برای خود او سودمند باشد.
آیا میتوان گفت «رحمة للعالمین» بودن پیامبر ص یا مقام استجابت دعا و حق شفاعت آن حضرت برای دیگران فایدهای ندارد؟
بیتردید چنین ادعایی به معنای انکار شأن و منزلت و وجاهت آن حضرت نزد خدا، و او را در حد افراد عادی فرض کردن، و خود را بینیاز دانستن از نور هدایت و کرامت و رحمت و وساطت آن حضرت ص است. قطعاً چنین نگرشی نسبت به ذات و شأن پیامبر ص، با آموزههای روشن قرآن کریم ـ که او را مظهر نور و هدایت و خیر و «رحمة للعالمین» و وسیله رحمت و رفع عذاب توصیف نموده و درباره او میفرماید: (وَ ما کانَ الله لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ الله مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)[2] مخالف است. افزون بر این، لازم میآید که توصیه خدای متعال در قرآن ـ که به اهل ایمان امر میکند که در مقام استغفار به دعای پیامبر ص متوسل شوند و از او بخواهند تا برای آنان طلب استغفار نماید ـ لغو باشد[3]؛ زیرا اگر مقام پیامبر ص نزد خدا فقط برای خود او فایده داشته باشد و بین دعای او و دعای دیگران فرقی نباشد، چه دلیلی دارد خدای متعال به اهل ایمان امر کند که برای طلب دعا و استغفار نزد رسول خدا ص بروند.
[1]. بن باز، فتاوی اللجنة الدائمة، ج1، ص499 و500؛ «أنّ یسأل الله بجاه أنبیائه أو ولی من أولیائه بأن یقول: (اللهم إنی أسألک بجاه نبیک أو بجاه الحسین) مثلاً- فهذا لایجوز؛ لأن جاه أولیاء الله وإن کان عظیماً عند الله وخاصة حبیبنا محمد9 غیر أنه لیس سبباً شرعیاً ولاعادیاً لاستجابة الدعاء» (الزاملی، منهج الشیخ عبدالرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیدة والرد علی المخالفین، ص275)؛ «أنّ الذّات لیست سبباً ولا وسیلة لإجابة الدعاء، فتوسلنا بها لاینفع؛ لأنها لیست وسیلة مشروعة لإجابته...» (ابن تیمیة، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة، ص275؛ ابن تیمیة، الفتاوی الکبری، ج4، ص365).
[2]. «تا تو میان آنان هستی خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش میکنند، خدا عذابکننده ایشان نخواهد بود» (انفال: 33).
[3]. (...وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا)؛ «اگر به خود ظلم کردند و پیش تو آمدند، چنانکه از خداوند طلب بخشش نمایند و رسول خدا نیز برایشان طلب بخشش کند، خداوند را توبهپذیر و مهربان خواهند یافت» (نساء: 64).