شبهه چهارم: نهی از پوشاندن امام حسن ع با پارچه زرد
در برخی کتب روایی نقل شده است که فاطمه س وقتی امام حسن ع را به دنیا آورد، خلاف امر رسولالله ص، او را در پارچهای زردرنگ پیچید. رسولالله ص فرمود: «مگر تو را از پیچیدنش در پارچه زردرنگ نهی نکردم؟» در لفظی دیگر آمده است: «آیا از شما عهد نگرفتم که بچه را در پارچه زردرنگ نپیچید!» سپس پیامبر ص اکرم ص آن را دور انداخت و او را در پارچه سفیدی پیچانید. از این رو مخالفت دستور رسول خدا ص با عصمت منافات دارد.
شبهه چهارم: نهی از پوشاندن امام حسن ع با پارچه زرد
در برخی کتب روایی نقل شده است که فاطمه س وقتی امام حسن ع را به دنیا آورد، خلاف امر رسولالله ص، او را در پارچهای زردرنگ پیچید. رسولالله ص فرمود: «مگر تو را از پیچیدنش در پارچه زردرنگ نهی نکردم؟» در لفظی دیگر آمده است: «آیا از شما عهد نگرفتم که بچه را در پارچه زردرنگ نپیچید!» سپس پیامبر ص اکرم ص آن را دور انداخت و او را در پارچه سفیدی پیچانید.[1]
ازاینرو مخالفت دستور رسول خدا ص با عصمت منافات دارد.
پاسخ شبهه چهارم
1. با بررسی روایات، پی میبریم که در این باره، سه دسته روایات مطرح است: دسته اول، روایاتی که مخاطب پیامبر ص قابله و زنان دیگر است.[2] دسته دوم، روایاتی که پیامبر ص کسی را خطاب قرار نمیدهد؛ بلکه فقط نوزاد را میگیرد و پارچه زرد را از او جدا میکند و در گوش او اذان میگوید[ 3] و دسته سوم، روایاتی که مشخصاً خطاب به حضرت فاطمه و حضرت امیر ع نیست؛ بلکه به صورت کلی و به صورت جمع مذکر آمده است.[4]
طبیعی است که خطابِ پیامبر ص به قابله، ارتباطی به حضرت فاطمه س ندارد یا وقتی خطاب پیامبر ص به صورت کلی به زنان است، دیگر نمیتوان این خطاب را شامل حضرت فاطمه س دانست؛ زیرا خطاب، کلی است و تعیین مصداق نکرده است؛ از اینرو نمیتوان به حضرت فاطمه س نسبت داد. همچنین در جایی که پیامبر ص سخنی یا نهیای ندارند، مشکلی نیست.
با این توصیف، با بررسی بیشترِ روایات پی میبریم که مخاطب پیامبر ص در برخی از این روایات، جمع «مذکر»[5] است و در برخی روایات، خطاب آن به «اسما» است.[6] همچنین در روایت امالی طوسی چنین آمده است: «فلما ولدت الحسن جاء النبی فقال یا اسماء هاتی ابنی، قالت: فدفعته الیه فی خرقة صفرا فرمى بها وقال ألم أعهد الیکنّ ألّاتلفوا المولود فی خرقةٍ صفراء...»، «زمانی که حضرت فاطمه حسن را به دنیا آورد، پیامبر تشریف آورد و فرمود: ای اسما فرزندم را بیاور، اسما میگوید: من کودک را در پارچه ای زرد به پیامبر دادم، پیامبر آن پارچه زرد را دور انداخت و فرمود: مگر من از شما عهد نگرفتم که نوزاد را در پارچه زرد نپوشانید». بر اساس این روایت، مخاطب پیامبر ص اسماست؛ اما یک مشکل دارد و آن اینکه فعل «تلفوا»، به صورت جمع مذکر آمده است؛ درحالیکه باید به صورت جمع مؤنث یعنی «ألم أعهد الیکنّ ألّاتلفّنّ» میآمد. همچنین در صحیفة الرضا ع چنین آمده است: «یا أسماء ألم اعهد الیکم ألاتلفوا...». اینجا نیز ضمیر، به صورت جمع مذکر آمده است؛ درحالیکه باید جمع مؤنث میآمد. پس فقط روایت مسندِ زید بن علی صحیح است که در آن چنین آمده است: «یا أسماء ألم أعهد الیکِ انّکِ لا تلفی المولود...».[ 7]
بنابراین متن روایات اضطراب زیادی دارد. در نتیجه روایتی پذیرفته است که با عصمت حضرت فاطمه س مشکلی نداشته باشد.
2. البته شواهدی هست که نشان میدهد خطاب پیامبر ص به اسماء و زنان است، نه امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه س : اول اینکه قابله، اسماء بوده است: «قال حدثنی اسماء بنت عمیس قالت: قبلت جدّتک فاطمه بالحسن و الحسین...». دوم، معمولاً قابله همه کارهای مادر را انجام میدهد؛ مثل آماده کردن پارچه و وسایل موردِ نیاز؛ ازاینرو مادر در آن لحظه، توجهی به اطراف ندارد. سوم اینکه معمولاً در لحظه تولد بچه، اطراف مادر زنان هستند و نه مردان؛ حتی شوهرِ زن نیز آنجا نیست و این مسئله در روایات تأیید میشود:
سوده دختر مشرح میگوید: وقتی که فاطمه س درد زایمان گرفت و زمان به دنیا آمدن فرزندش رسید، من محضر ایشان بودم. پیامبر ص مرا خواند و فرمود: حال فاطمه چطور است؟ گفتم: در مشقّت و سختی به سر میبرد. رسول خدا ص فرمود: هر زمان وضع حمل تمام شد، کسی جلوتر از من کاری نکند. وقتی وضع حمل تمام شد، فرزند را حفظ کردم و فرزند را در پارچهای زرد پوشاندم. وقتی رسول خدا ص آمد، نوزاد را در پارچه زرد پوشاندم. رسول خدا ص، فرمود: من را نافرمانی کردی؟! گفتم: از معصیت خدا و غضب رسول خدا ص به خدا پناه میبرم. بعد فرمود: نوزاد را به من بده. من نوزاد را به ایشان دادم و ایشان آن پارچه زرد را دور انداخت و نوزاد را در پارچه سفید پیچاند و آب دهان خود را در دهان نوزاد ریخت. بعد امام علی ع وارد شد. پیامبر ص پرسید: اسم نوزاد چیست؟ امام علی ع فرمود: جعفر. رسول خدا ص فرمود: نه؛ اسم ایشان را حسن بگذار و فرزند بعدی را حسین نام بگذار و تو ابوالحسن هستی. [ 8]
یا در برخی روایاتِ منابع اهل سنت، خطاب حضرت ص به اسماست:
اسما میگوید: من قابلة فاطمه بودم که حسن را به دنیا آورد. پس از به دنیا آمدن، رسول خدا ص آمد و فرمود: اسما فرزندم را بیاور. من نوزاد را با پارچه زرد پوشاندم و به ایشان دادم. رسول خدا ص فرمود: مگر من با شما عهد نبسته بودم که نوزاد را در پارچه زرد نپوشانید؟! سپس رسول خدا ص پارچه زرد را دور انداخت و نوزاد را با پارچه سفید پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت... . [ 9]
بنابراین اولاً مستشکل از این روایات نمیتواند مخالفت حضرت فاطمه س با امر پیامبر ص را اثبات کند تا پس از آن، عدم عصمت حضرت فاطمه س را نتیجه بگیرد؛ ثانیاً روایات اضطراب زیادی دارند و اگر بخواهیم از بین روایات، روایاتی را بپسندیم، روایاتی پذیرفته است که از حیث دلالت با اصل مسلّم عصمت مخالفت نداشته باشد؛ ثالثاً پوشاندن فرزند در پارچه زرد، حرام نیست؛ بلکه ممکن است کراهت داشته باشد و اگر به فرض، بپذیریم حضرت فاطمه و امام علی ع در این مسئله نقشی داشتهاند، ترک اولی صورت گرفته است که این، با عصمت منافات ندارد.
[1]. فیصل نور، الامامة و النص، ص320؛ طوسی، الامالی، ص367؛ شیخ صدوق، الامالی، ص134؛ خزاز رازی، کفایة الاثر، ص194.
[2]. طوسی، الامالی، ص367؛ علی بن موسی، امام هشتم، صحیفة الامام الرضا٧، ص73؛ زید بن علی، مسند زید بن علی، ج1، ص391.
[3]. خزاز رازی، کفایة الاثر، ص194؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص25.
[4]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص57.
[5]. همان؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص137-138.
[6]. زید بن علی، مسند زید بن علی، ج1، ص391.
[7]. زید بن علی، مسند زید بن علی، ج1، ص391.
[8]. طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص23؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص144؛ متقی هندی، کنز العمال، ج13، ص651؛ ابن اثیر جزری، اسد الغابة، ج3، ص371؛ حافظ المزی، تهذیب الکمال، ج6، ص222 (در این روایت تصریح دارد که سوده میگوید من او را در پارچه زرد پوشاندم)؛ ابونعیم، معرفة الصحابة، ج6، ص3359 (در اینجا نیز پیامبر9 پیش از ولادت امام حسن٧ به سوده خطاب میکند که پس از ولادت کاری نکنید؛ امّا او پس از ولادتْ نوزاد را در پارچه پیچاند).
[9]. محبالدین طبری، ذخائر العقبی، ج1، ص120.