شبهه پنجم: اختلاف حضرت فاطمه س با امام علی ع بر سر انفاق در راه خدا
در برخی روایات چنین نقل شده که حضرت فاطمه س نزد پیامبر ص، به دلیل کثرت انفاقهای امیرالمؤمنین ع شکایت کرده و در مقابل، پیامبر ص حضرت فاطمه س را از شکایت نهی فرموده است. همچنین پیامبر ص به حضرت فاطمه س سفارش کرد که خلاف نظر همسرش کاری نکند و او را نافرمانی نکند و او را به خشم نیاورد. حال چگونه ممکن است با این وصف، حضرت فاطمه س معصوم باشد؟
شبهه پنجم: اختلاف حضرت فاطمه س با امام علی ع بر سر انفاق در راه خدا
در برخی روایات چنین نقل شده که حضرت فاطمه س نزد پیامبر ص، به دلیل کثرت انفاقهای امیرالمؤمنین ع شکایت کرده و در مقابل، پیامبر ص حضرت فاطمه س را از شکایت نهی فرموده است. همچنین پیامبر ص به حضرت فاطمه س سفارش کرد که خلاف نظر همسرش کاری نکند و او را نافرمانی نکند و او را به خشم نیاورد. حال چگونه ممکن است با این وصف، حضرت فاطمه س معصوم باشد؟
برای نمونه، به دو مورد از این روایات اشاره میشود:
1. حضرت فاطمه س شکایت از امام علی ع را نزد رسول خدا ص برد و فرمود: «ای رسول خدا، علی ع چیزی از غذایش را باقی نمیگذارد و همه را به مساکین میبخشد». پیامبر ص به دخترش فرمود: «ای فاطمه، آیا خشمت را از برادرم و پسرعمویم به من آوردهای که اگر او را خشمگین کنی، مرا خشمگین کردهای و اگر مرا خشمگین کنی، خدا را خشمگین کردهای.[1]
2. خالد بن ربعی میگوید: «حضرت علی ع به منزل آمد. حضرت فاطمه س به او فرمود: پسرعمو، بوستانی را که پدرم برایت کاشته بود، فروختی؟ فرمود: بله؛ با قیمتی خوب. حضرت فاطمه س فرمود: پس پولش کجاست؟ فرمود: آن را به دیدههایی دادم که نخواستم دچار خواری سؤال شوند. حضرت فاطمه س فرمود: من و فرزندانم گرسنهایم و بدون شک، تو نیز مانند ما هستی و درهمی از آن برای ما نمانده است؟ و گوشهای از لباس امام علی ع را گرفت. امام عل ع فرمود: ای فاطمه، مرا رها کن. حضرت فاطمه س فرمود: نه به خدا، مگر اینکه پدرم بین من و تو حکم نماید. جبرئیل بر رسول خدا ص نازل شد و فرمود: ای محمد، خدایت بر تو سلام میفرستد و میفرماید سلام مرا به علی برسان و به فاطمه بگو شما حق ندارید که به دستان علی بزنید. پس هنگامی که رسول خدا ص به منزل علی ع آمد و فاطمه را با علی ع یافت، به حضرت فاطمه س فرمود: فرزندم چرا دست از سر علی برنمیداری؟ فرمود: ای پدر، بوستانی را که برایش کاشته بودی، به دوازده هزار درهم فروخته و برای ما حتی درهمی نگذاشته است که با آن غذا بخریم. فرمود: دخترم، جبرئیل از جانب خداوند برایم سلام آورد و میگوید: سلام پروردگارم را به علی برسان و امر فرمود که به تو بگویم شما حق ندارید که به دستان علی بزنید. حضرت فاطمه س فرمود: من از خداوند طلب بخشش دارم و دیگر چنین کاری را نخواهم کرد».[2]
پاسخ شبهه پنجم
1. در ابتدا وقتی سند این دو روایت را بررسی میکنیم، در مییابیم که روایت کشف الغمة، مرسله است؛ زیرا هیچ سندی برای روایت خود نقل نشده و راویان روایت امالی نیز افرادی مجهول و مهمل هستند.[ 3] بنابراین این روایات از حیث سندی ضعیفاند.
2. از بررسی قرآن و روایات شیعه و سنی روشن شده است که
سیره و سنت حضرت فاطمه و حضرت امیرالمؤمنین ع ایثار و بخشش در راه خدا بود؛ طوریکه هر مسکینی میدانست اگر دست نیاز به
این خاندان دراز کند، دست خالی برنمیگردد و این بزرگواران،
همیشه دیگران را بر خود و خانواده خود مقدم میداشتند؛ حتی در دعا کردن.[4] حضرت فاطمه و حضرت علی ع در مسئله انفاق در راه خدا کاملاً با هم هماهنگ بودند و هیچ اختلافی نداشتند و حضرت فاطمه س مطیع همسر خود بود. برای اثبات این مدعا، برای نمونه، به مواردی اشاره میکنیم:
الف) مفسران شیعه و سنی تقریباً اتفاق دارند که آیات سوره انسان[5] در شأن حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین ع نازل شده است.[6]
ماجرا به این صورت است که حضرت امام حسن و امام حسین ع مریض شدند. امام علی و حضرت فاطمه س نذر کردند که اگر فرزندان آنها بهبود یافتند، سه روز روزه بگیرند. فرزندان صحت پیدا کردند و آنها سه روز روزه گرفتند. حضرت فاطمه س برای روز اول پنج قرص نان درست کرد. منتظر افطار بودند که مسکین آمد و آنها قرصهای نان را به او دادند و خود با آب افطار کردند و روز دوم و سوم نیز یتیم و اسیر آمدند و آنها طعام خود را به آنها دادند. روز چهارم امیرالمؤمنین ع دست امام حسن و امام حسین ع را گرفتند و نزد پیامبر ص بردند و پیامبر ص دیدند فرزندان از شدت گرسنگی همچون جوجه به خود میلرزند. با هم به خانه حضرت فاطمه س میروند و میبینند که فاطمه س در محراب عبادت است و از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمان مبارکش گود افتاده است. در این هنگام، جبرئیل آیات {یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیرا وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُریدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکورا إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَریرا}[ 7]، را نازل کرد. آیات قرآن، به صیغه مضارع و با ادات حصر بیان شده است؛ یعنی شیوه و سبک زندگی این بزرگواران چنین بود که اهل وفا به نذر، اهل ترس از روز جزا، و اهل بخشش در راه خدا بودند و هیچ توقعی از کسی به خاطر بخشش خود نداشتند؛ ازاینرو حضرت فاطمه س و امیرالمؤمنین ع در زندگی خود، هماهنگ با هم، اهل بخشش و سخاوت بودند.
در همین ماجرا اشعاری از حضرت فاطمه س وارد شده است که نشان میدهد حضرت فاطمه س به خصلت بخشش امیرالمؤمنین ع افتخار میکند:
ابوهما للخیر ذو اصطناع عبل الذراعین طویل الباع[ 8]
پدرشان، علی، در سخاوت و خوبیها بینظیر است و آنچه دارد و به دست میآورد، با دستان بخشندهاش به دیگران میبخشد.
ب) روزی پیامبر ص داخل مسجد نشسته بودند. فقیری وارد شد و از گرسنگی شکایت کرد. پیامبر ص کسی را به خانههای همسرانش فرستاد و آنان گفتند: جز آب چیزی نداریم. پیامبر ص فرمود: چه کسی این مرد را امشب میهمان میکند؟ امام علی٧ فرمود: من یا رسولاللّه. پس نزد فاطمه س آمد و او را باخبر کرد. او گفت: نزد ما جز غذای بچهها چیزی نیست؛ ولی ما آن را به میهمانمان میدهیم. امام علی ع فرمود: بچهها را بخوابان و من چراغ را برای میهمان خاموش میکنم. حضرت فاطمه س چنین کرد و به میهمان غذا دادند. چون صبح شد، خداوند درباره آنان این آیه را نازل کرد: {وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ[ 9].}[10]
ج) جابر بن عبداللَّه انصاری گوید که روزی رسول خدا ص پس از خواندن نماز عصر در محراب مسجد نشسته، و مردم نیز اطراف او را گرفته بودند. در این حال، پیرمردی فقیر نزد ایشان آمد، گفت: ای محمّد، گرسنهام، غذایی به من بده. برهنهام، لباسی در اختیارم بگذار. فقیرم، بینیازم کن. پیامبر ص فرمود: من چیزی ندارم که به تو بدهم؛ ولی برخیز و به سوی خانه فاطمه برو. آن پیرمرد همراه بلال رفت تا به در خانه حضرت فاطمه س رسیدند. پیرمرد گفت: ای دختر محمّد، من برهنه و گرسنهام، مرا یاری کن. راوی گوید: آن زمان، هنگامی بود که پیامبر ص و علی و فاطمه ع سه روز بود که غذا نخورده بودند و رسول خدا ص هم از حال علی و زهرا ع آگاهی داشت. فاطمه س گردنبند خود را که فاطمه بنت حمزه ـ دخترعمویش ـ به وی هدیه داده بود، از گردن خویش باز کرد و به پیرمرد داد و فرمود: این گردنبند را بفروش، شاید خداوند مهربان بهتر از این را به تو عطا فرماید. پیرمرد پس از آنکه گردنبند را گرفت، به سوی مسجد بازگشت و خطاب به رسول خدا ص گفت: ای رسول خدا، این گردنبند را دخترت فاطمه به من بخشید و فرمود آن را بفروش، شاید خداوند بهتر از آن را نصیب تو فرماید. پیامبر ص با دیدن گردنبند گریهاش گرفت و گفت: چگونه خداوند به تو بهتر از آن نصیب نفرماید؛ درحالیکه فاطمه، دختر بزرگترین پیامبر خدا، آن را به تو عطا کرده است... .[11]
د) روزی مردی اعرابی نزد پیامبر ص آمد و پیامبر ص رو به اصحاب کرد و فرمود: چه کسی به این مرد توشه راه میدهد تا خداوند توشه تقوا به او عطا کند؟ راوی میگوید: سلمان رفت و خانههای پیامبر ص را جستوجو کرد و نزد زنان پیامبر ص غذایی نبود تا به او بدهند. لذا متوجه خانه فاطمه س شد و با خود گفت: اگر خیری باشد، در منزل فاطمه، دختر رسول خدا ص، خواهد بود. پس درِ خانه فاطمه س را زد و داستان را برای حضرت تعریف کرد. حضرت فاطمه س فرمود: ای سلمان، سوگند به خداوندی که محمد را به حق مبعوث فرموده، ما مدت سه روز است که غذایی نخوردهایم. حسن و حسین از شدت گرسنگی بهانهجویی میکنند و اکنون نیز به خواب رفتهاند؛ با وجود این، اگر خیری بر در خانه من بیاید، آن را رد نخواهم کرد. ای سلمان، این پیراهن را بگیر و نزد شمعون یهودی ببر و به او بگو فاطمه، دختر محمّد، میگوید این پیراهن را رهن بردار و در مقابل آن، یک من خرما و یک من جو بده تا به زودی به خواست خدا پول آن را بپردازم. هنگامی که شمعون یهودی آن پیراهن را در دست گرفت، به آن مینگریست و اشک میریخت و میگفت: ای سلمان، این همان زهد و تقوای واقعی در دنیاست که حضرت موسی در تورات به ما وعده کرده است و من اکنون شهادت میدهم که خدا یکی است و محمد ص بنده و فرستاده اوست. بدین وسیله، آن یهودیِ سرشناس، اسلام آورد و آنچه را که فاطمه س خواسته بود، به سلمان داد و سلمان آنها را نزد فاطمه س آورد و تحویل وی داد. فاطمه س بلافاصله جو را آسیاب کرد و خمیری ساخت و نان پخت. آنگاه همه آنها را به سلمان داد و به او فرمود: اینها را بگیر و به حضور پیامبر ص ببر. سلمان گفت: ای فاطمه، یکی از این نانها را برای حسن و حسین بردار که آرام شوند. فاطمه س فرمود: ای سلمان، این چیزی بود که برای خدا بخشیدیم؛ برای همین چیزی از آن را برای خود نمیگیریم. سلمان نانها را گرفت و نزد پیامبر ص آورد. وقتی چشم رسول خدا ص به سلمان افتاد، پرسید: ای سلمان، این نانها را از کجا آوردهای؟ سلمان گفت: از منزل دخترتان فاطمه س. پیامبر خدا ص که خود نیز سه روز غذایی نخورده بود، برخاست و به سوی منزل فاطمه رفت و چون در را به صدا درآورد، فاطمه س در را باز کرد و هنگامی که پیامبر ص چهره زرد فاطمه س و چشمان فرورفته او را دید، فرمود: دخترم، چرا رنگ چهرهات زرد شده است و چشمانت در حدقه به گودی رفته است؟ فاطمه س گفت: ای پدر، مدت سه روز است که طعامی نخوردهایم و حسن و حسین از شدت گرسنگی بهانهگیری کردند و اکنون به خواب رفتهاند.[12]
ه) فقیری نزد امیرالمؤمنین 7 آمد. حضرت به یکی از فرزندانش فرمود: برو به مادرت بگو یک درهم از آن شش درهم را بده. حضرت فاطمه س فرمود: آن پولها برای خرید آرد است. حضرت امیر ع فرمود: «لایصدق إیمان عبد حتى یکون ما فی یدالله أوثق مما فی یده»، «راست نیست ایمان بنده تا اطمینانش به آنچه در دست خداوند سبحان است بیشتر باشد به آنچه در دست خویش دارد». حضرت فاطمه س نیز بدون هیچ سخنی تمام آن شش درهم را صدقه داد. پس از آن، حضرت امیر شتری به قیمت 140 دینار خرید و به دویست دینار فروخت و پول را نزد حضرت فاطمه س آورد. حضرت فاطمه س پرسید: این پول از کجاست؟ امیرالمؤمنین س فرمود: این همان وعده خداوند است که (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها). [13]، [14]
و) در دوران حیات پیامبر ص حضرت فاطمه س هر سال درآمد فدک را که به 24000 دینار، و بنا بر نقلی به هفتاد هزار دینار[15] میرسید، میان فقرای بنیهاشم و مهاجران و انصار تقسیم میکرد و برای خود فقط به اندازه قوت برمیداشت.[16]
ز) حافظ ابینعیم احمد بن عبدالله الاصفهانی در مدح حضرت زهرا س میگوید: «فاطمه از دنیا و لذات دنیایی دور بود و به پیچیدگیهای عیوب و آفات دنیا آگاه بود».[17]
ح) عبدالرحمان بن عبدالسلام صفوری در نزهة المجالس از ابن جوزی نقل میکند: «شب عروسی فاطمه س فقیری درِ خانه حضرت فاطمه س آمد و نیاز به لباس داشت که حضرت فاطمه س لباس نو و عروسی خود را به آن فقیر داد و خود لباس قدیمی را پوشید».[18]
ط) شیوه و سیره حضرت فاطمه س چنین بود که هیچگاه ابتدا سخن به شکایت از مشکلات و فقر نمیکرد؛ بلکه وقتی پیامبر ص از اوضاع زندگی میپرسید، حضرت فاطمه س وضعیت زندگی خود را بیان میکرد یا وقتی پیامبر ص ظاهر و رخسار حضرت فاطمه س را میدید که رنگپریده است، میپرسید که چرا چنین است و حضرت فاطمه س پاسخ میداد؛ در غیر این صورت این خاندان راضی به رضای الهی بودند؛ مثلاً پیامبر ص روزی بر دختر خود وارد شد، دید لباسی از پشم شتر پوشیده و مشغول آسیاب کردن است و فرزندش را شیر میدهد. پیامبر ص فرمود: تلخی دنیا را برای نیل به شیرینی آخرت تحمل کن. حضرت فاطمه س فرمود: «یا رسول الله، الحمد لله على نعمائه، و الشکر لله على آلائه، فأنزل الله سبحانه {وَ لَسَوْفَ یُعْطِیک رَبُّک فَتَرْضى}[19]».[20]
با این آیات و روایات روشن میشود که سیره حضرت فاطمه س بخشش و ایثار در راه خدا بود و ایشان کاملاً با همسر خود هماهنگ بود.
احتمال دارد کسی اِشکال کند که سند این روایات ممکن است اِشکال داشته باشد؛ ازاینرو قابل استناد نیستند. جواب ما این است که اولاً ما با آیات و روایات متواتره، عصمت حضرت فاطمه س را به اثبات رساندیم. پس روایات ضعیف السند، توان مقابله با این آیات و روایات را ندارند؛ ثانیاً این روایات از حیث دلالت مشکلی ندارند و به دلیل مستفیض بودنِ آنها ضعف سندشان قابل جبران است؛ به عبارت دیگر، از مستفیض بودن این روایات، برای ما اطمینان حاصل میشود که حضرت فاطمه س خود اهل بخشش در راه خدا بوده است.
بنابراین با استناد به روایاتی که ضعف سندی و دلالی دارند، نمیتوان نتیجه گرفت که حضرت فاطمه س مخالف بخشش و انفاق در راه خدا بوده باشد؛ بلکه روایات، خلاف این نکته را اثبات میکنند.
[1]. فیصل نور، الامامة و النص، ص317؛ اربلی، کشف الغمة، ج1، ص473.
[2]. فیصل نور، الامامه و النص، ص316-317؛ شیخ صدوق، الامالی، ص469.
[3]. اسمی از «عمر بن سهل بن اسماعیل الدینوری» در کتب رجالی ذکر نشده است. توصیفی از «زید بن اسماعیل الصائغ» در کتب رجالی نشده است. (مامقانی، تنقیح المقال، ج29، ص124) توصیفی از «معاویة بن هشام» در کتب رجالی نشده است. «سفیان بن سعید الثوری» از ائمه ضلال و از معاندین و دروغپردازان بر ائمه: بوده است. (همان، ج32، ص26) اسم «عبدالملک بن عمیر» در کتب رجالی ذکر نشده است. از «خالد بن ربعی» نیز اسمی در کتب رجال نبامده است. بنابراین روایتی که راویان آنْ همه مجهول و مهمل باشند، سندی ضعیف دارد و از اعتبار روایت میکاهد.
[4]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص181.
[5]. انسان: 7-9.
[6]. ابوحیان نحوی، البحر المحیط، ج10، ص362؛ سیوطی، الدر المنثور، ج6، ص299؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج30، ص746؛ آلوسی، روح المعانی، ج15، ص173؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج10، ص98؛ ابن اثیر جزری، اسد الغابة، ج3، ص403؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج19، ص130؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج2، ص553. مفسران شیعه در این مسئله اتفاق دارند.
[7]. «آنها به نذز خود وفا میکنند و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است میترسند. و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر میدهند و میگویند: ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی را از شما نمیخواهیم. ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزی که عبوس و سخت است». (انسان: 7-10).
[8]. شیخ صدوق، الامالی، ص260؛ ثعلبی، الکشف والبیان، ج10، ص101؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج19، ص133.
[9]. «و آنها را بر خود مقدم میدارند؛ هرچند شدیداً فقیر باشند». (حشر: 9)
[10]. طوسی، الامالی، ص185؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص331؛ ابن شهرآشوب،
مناقب آل ابیطالب، ج2، ص74؛ طبری، جامع البیان، ج28، ص29.
[11]. عمادالدین طبری آملی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج2، ص138.
[12]. اخطب خوارزم، المناقب آل ابیطالب، ص268-271؛ مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص73.
[13]. «هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت». (انعام: 160)
[14]. زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج2، ص5؛ متقی هندی، کنز العمال، ج6، ص874.
[15]. ابن طاووس، کشف المحجة لثمرة المهجة، ص182.
[16]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص142.
[17]. «کانت عن الدنیا و متعتها عازفة و بغوامض عیوب الدنیا و آفاتها عارفه». (ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج2، ص44)
[18]. صفوری، نزهة المجالس، ج2، ص439.
[19]. ضحی: 5.
[20]. اسکافی، التمحیص، ص6؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص342.