شبهه هفتم: اختلاف حضرت فاطمه س با امام علی ع و ایجاد صلح توسط پیامبر ص
بنا بر روایاتی، به علل مختلف، بین حضرت فاطمه س و امام علی ع اختلاف و کدورت بود و پیامبر ص بین آنها صلح برقرار کرد.
شبهه هفتم: اختلاف حضرت فاطمه س با امام علی ع و ایجاد صلح توسط پیامبر ص
همچنین پیامبر ص درباره اخلاق حضرت فاطمه س فرمود:
لو کان الحُسن هیئة لکانت فاطمة، بل هی اعظم، أن فاطمة ابنتی خیر أهل الأرض عنصراً و شرفاً و کرماً.[6]
عایشه نیز در وصف حضرت فاطمه س چنین میگوید:
ما رأیت أحداً أشبه سمتاً، و دَلّا، و هدیاً، و حدیثاً، برسول الله فی قیامه و قعوده من فاطمة.[7]
نتیجه جعل این روایات، این شد که مستشرقانی مثل «امیل دورمنگام» در مورد حضرت فاطمه س چنین بگوید:
درحالیکه چنین نبود و پاسخ آن را در ادامه بیان خواهیم کرد.
این روایت از چند نظر مشکل دارد: اولاً در سند آن افرادی هستند که یا مجهولاند و یا مهمل [13]
؛ ازاینرو سند روایت فاقد اعتبار قوی است.
با این اوصاف، مشخص است که اینگونه روایات از جعلیات دشمنان اهل بیت: است.
منشأ کنیه ابوتراب برای امام علی ع
علامه مجلسی ذیل این روایت میگوید:
[1]. فیصل نور، الامامة و النص، ص315؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص155.
[2]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص156.
[3]. فیصل نور، الامامة و النص، ص314ـ 315؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص334.
[4]. «لیس هذا الخبر عندی بمعتمد و لا هو لی بمعتقد فی هذه العلة لأن علیا و فاطمة8 ما کان لیقع بینهما کلام یحتاج رسول الله9 إلى الإصلاح بینهما لأنه7 سید الوصیین و هی سیدة نساء العالمین مقتدیان بنبی الله فی حسن الخلق» (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص156).
[5]. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص36 .
[6]. ابن شاذان، مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین و الأئمة، ص136؛ اخطب خوارزم، مقتل الحسین، ج1، ص60.
[7]. ترمذی، سنن الترمذی، ج5، ص700 ابن حبان، صحیح ابن حبان، ص1857.
[8]. قلم: 4.
[9]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص304.
[10]. امینی، الغدیر، ج3، ص31-32 به نقل از: امیل دورمنگام، حیاة محمد، ترجمه محمد عادل زعیتر.
[11]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص156.
[12]. ر.ک: ص64.
[13]. مرحوم خویی درباره «أَحمد بن الحَسَن القَطَّان» مینویسد: «احمد بن حسن، اگرچه از مشایخ اجازه شیخ صدوق است، این اقتضای وثاقت نمیکند؛ چون برخی مشایخ شیخ صدوق ناصبی هستند؛ چون بر پیامبر فقط صلوات میفرستند بدون آل پیامبر». (خوئی، موسوعة الامام الخوئی، ج12، ص349). در مورد «أَبُو سعید الحسن بن علی بن الْحسین السُّکرِیّ» در کتب رجالی توصیفی نیامده؛ ازاینرو مهمل است. (مامقانی، تنقیح المقال، ج20، ص170) همچنین توصیفی از «عُثْمَانُ بْنُ عِمْرَانَ»، «عُبَیْدُاللهِ بْن مُوسَى بن ابی المختار العبسـی»، «عَبْدِالْعَزِیزِ بن سیاه الاسدی» و «حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ» نشده است.
[14]. حسینی موسوی، تسلیة المُجالس، ج1، ص523.
[15]. «(این چراغ پر فروغ) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) خانههایی که نام خدا در آنها برده میشود و صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند» (نور: 36).
[16]. طبری، جامع البیان، ج18، ص111؛ سیوطی، الدر المنثور، ج5، ص50؛ آلوسی، روح المعانی، ج9، ص367؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج7، ص107؛ قمی، تفسیر القمی، ج2، ص104؛ طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص227.
[17]. مجمع البیان، ج7، ص227.
[18]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص224.
[19]. بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص552؛ بخاری، صحیح البخاری، 1124؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ص1058؛ ابن حنبل، المسند، ج6، ص282.
[20]. بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص103؛ متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص625؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص493.
[21]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص69؛ انساب الاشراف، ج1، ص37 .
[22]. شیخ صدوق، الامالی، ص89، طوسی، الامالی، ص271؛ علی منی و انا منه، ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج1، ص86؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج5، ص632.
[23]. آل عمران: 61.
[24]. شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص573؛ مفید، الامالی، ص260؛ الامالی، ص24؛ ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج2، ص45؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج22، ص404؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص172.
[25]. قلم: 4.
[26]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص155. روایاتی از این دست که فلسفه ابوتراب بودن را اختلاف بین حضرت فاطمه3 و امام علی7 ذکر میکند، در منابع اهل سنت فراوان است.
[27]. خویی، معجم رجال الحدیث، ج11، ص79.
[28]. ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ج4، ص63-64.
[29]. «ما ترکتُ صلاة اللیل منذ سمعت قول النّبی: صلاة اللیل نورٌ، فقال: ابن الکوّا: و لا لیلة الهریر؟ قال: و لا لیلة الهریر». (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص123) «قیل لعلی بن الحسین8: و کان الغایة فی العبادة-: أین عبادتک من عبادة جدِّک؟ قال: عبادتی عند عبادة جدّی کعبادة جدّی عند عبادة رسول الله». (ابن ابیالحدید، ... شرح نهج البلاغة، ج1، ص27) «عایشه : إن کان ما علمت صوّاماً و قوّاماً. (ترمذی، سنن الترمذی، ج5، ص701)
[30]. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج4، ص218-221.
[31]. جاعلان و واضعان حدیث، روشهای مختلفی را در دستبرد به روایات به کار بردهاند و این دستبرد، باعث تناقض در صدر و ذیل روایت شده است. (صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ج1، ص208)؛ یعنی اگر روایتی صدر و ذیل آن با هم تنافی دارد و به هیچگونه نتوانیم آن را درست کنیم، قطعاً در روایت دست برده شده است. همچنین اگر این روایت با روایات صحیح دیگر تناقض داشته باشد، نشان از دستبرد به روایت دارد.
وضع حدیث چند گونه است: الف) وضع کامل حدیث؛ یعنی کل حدیث جعلی است از صدر تا ذیل؛ ب) درج الفاظ جعلی در حدیث که این نیز سه گونه است: یک ـ اضافه لفظ در ابتدای روایت؛ دو ـ اضافه لفظ در وسط حدیث؛ سه ـ درج لفظ در آخر حدیث (رفیعی، دروس فی وضع الحدیث، ص124- 126)
راههای تشخیص وضع حدیث: الف) مخالف نص قرآن یا سنت متواتر باشد؛ ب) مخالف با عقل باشد؛ طوریکه قابل تأویل نباشد؛ ج) سند روایت شامل مجهولان و وضاعان و دارای !
" افرادی باشد که در رجال ذکری از آنها نشده است؛ د) مخالف با سنت قطعی پیامبر9 باشد. (همان، ص149-153)
[32]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص156.
[33]. «لأن شیعته لکثرة تذللهم له و انقیادهم لأوامره سموا ترابا کما فی الآیة الکریمة و لکونه٧ صاحبهم و قائدهم و مالک أمورهم سمی أبا تراب». (مجلسی، بحار الانوار، ج35، ص51)
[34]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص111؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص90؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص10؛ ابن حنبل، المسند، ج6، ص365؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص151؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ص280؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج2، ص249؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص14؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص549؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص247.
[35]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص111؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص89؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج4، ص1874.
[36]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص112.
[37]. همان، ص111؛ مجلسی، بحار الانوار، ج26، ص8؛ صحیح مسلم، ج4، ص1874؛ بخاری، صحیح البخاری، ج3، ص1358.