شبهه نهم: نارضایتی حضرت فاطمه س از ازدواج و زندگی با امام علی ع

از ظاهر برخی روایات چنین به نظر می‌رسد که حضرت فاطمه س از ازدواج و زندگی با امیرالمؤمنین ع راضی نبوده و دلیل این نارضایتی، فقر مالی امیرالمؤمنین ع، زیبا نبودن چهره ایشان و کم بودن مهریه بوده است.


شبهه نهم: نارضایتی حضرت فاطمه س از ازدواج و زندگی با امام علی ع


از ظاهر برخی روایات چنین به نظر می‌رسد که حضرت فاطمه س از ازدواج و زندگی با امیرالمؤمنین ع راضی نبوده و دلیل این نارضایتی، فقر مالی امیرالمؤمنین ع، زیبا نبودن چهره ایشان و کم بودن مهریه بوده است. روایات چنین است:


1. زنان گفتند: «ای دختر رسول خدا، فلانی و فلانی به خواستگاری تو آمدند و رسول خدا ص آنها را رد کرد و تو را به ازدواج مردی فقیر درآورد». فاطمه خطاب به پدر فرمود: «مرا به ازدواج فقیری در آوردی؟» رسول خدا ص با دستش مچ حضرت فاطمه را گرفت و تکان داد و فرمود: «نه ای فاطمه، و اما تو را به ازدواج کسی درآوردم که در اسلام آوردن بر همه پیشی گرفت و در علم از آنها بیشتر می‌داند و صبر بیشتری از آنها دارد».[1]


2. امیرالمؤمنین ع نقل می‌کند که شبی پیامبر ص به منزل ما آمد. فاطمه س شروع به گریه کرد. رسول خدا ص پرسید: «چرا گریه می‌کنی؟» او فرمود: «حال ما چنان هست که می‌بینی. لحافی داریم که نیمش زیر ماست و نیم دیگر آن روی ما...».[2]


پاسخ شبهه نهم


1. رضایت حضرت فاطمه س از ازدواج و زندگی با امام علی ع


1. بین شیعه و سنی با تعابیر مختلف، تقریباً تواتر هست که ازدواج حضرت فاطمه و امام علی ع از جانب خداوند سبحان بوده است.[ 3] همچنین خداوند، حضرت فاطمه و امام علی ع را هم کفو قرار داده است.[4] به‌علاوه، خداوند سبحان از میان این همه خلایق، فردی را برای دختر رسول خدا ص انتخاب نمی‌کند که به او زیانی برساند و او را اذیت یا غمگین کند. پس روایاتِ بیانگر نارضایتی حضرت زهرا س از حضرت علی ع، جعلی است و راویان آنها کذّاب‌اند.[5]


 2. در ضمن، وقتی حضرت علی ع به خواستگاری حضرت فاطمه س رفت، حضرت فاطمه با جملاتی رضایت خود را بیان کرد؛ مثل: «لقد رضیت ما رضی الله و رسوله»[6] یا «رضیت بالله ربّا و بک یا ابتاه نبیا و بابن عمّی بعلاً و ولیاً». [7] در برخی منابع نیز چنین آمده است که حضرت فاطمه س خطاب به پیامبر ص فرمود: «تو سزاوارتر هستی به آنچه تشخیص می‌دهی (واگذار می‌کنم به پدر خویش)».[8] همچنین در برخی منابع آمده است که پیامبر ص وقتی مسأله خواستگاری امام علی ع را مطرح کرد، حضرت فاطمه س سکوت کرد و پیامبر ص اعلام فرمود سکوت فاطمه س نشانه رضایت او از این خواستگاری است.[9]


 3. مسأله مهم در این ازدواج، هم‌کفو بودن است. هم‌کفو بودن یعنی در مرحله اول، از حیث اخلاقی و معنوی و روحیات شخصیتی، و در مرحله دوم از لحاظ سطح اقتصادی، هم‌سطح باشند؛ از این‌ رو پیامبر ص در روایاتی به هم‌کفو بودن حضرت امام علی ع و حضرت فاطمه س اشاره می‌کند. حضرت امام صادق ع فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لِفَاطِمَةَ مَا کَانَ لَهَا کُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ».[10] «اگر خداوند علی را خلق نمی‌کرد برای فاطمه، در زمین کفو و همتایی برای او پیدا نمی‌شد از آدم تا کنون».


بنابراین حضرت فاطمه س همیشه به ازدواج با امیرالمؤمنین ع اظهار فخر می‌کرد: «فلقد کانت فاطمه تفخر على النساء حیث اول من خطب علیها جبرئیل»[11] و در شب ازدواج در مدح شوهرش چنین شعر سرود:


اضحی الفخار لنا و عزّ شامخ     و لقد سمونا فی بنی عدنان[12]


«افتخار و عزّت والا از آنِ ما شد و ما در میان فرزندان عدنان سربلند شدیم».


 همچنین گفت‌وگویی بین حضرت فاطمه و امام علی ع در این باره که چه کسی پیش رسول خدا ص محبوب‌تر است، صورت گرفت. جبرئیل نازل شد و به پیامبر ص فرمود: «بین آنها قضاوت کن». پیامبر ص بر آنها وارد شد و خطاب به دخترشان چنین فرمود: «تو نزد من حلاوت فرزندی را داری و علی عزّت مردان را، و او نزد من محبوب‌تر است». آن‌گاه حضرت فاطمه س در جواب پدر فرمود: «وَ الَّذِی اصْطَفَاک‏ وَ اجْتَبَاک‏ وَ هَدَاک وَ هَدَى بِک الْأُمَّةَ لَا زِلْتُ مُقِرَّةً لَهُ مَا عِشْت»؛ [13] «سوگند به خدایی که تو را برگزید و هدایتت فرمود و به وسیله تو این امّت را راهنمایی کرد، من تا زمانی که زنده هستم، به این امر اقرار و باور دارم».


تعبیر «لا زلت»، بیان از همیشگی این مطلب دارد و حضرت فاطمه صدیقه س تا آخرین لحظه بر سخن خود پایبند بود.


امام علی ع نیز از ازدواج و زندگی با حضرت فاطمه س اظهار رضایت، و به آن افتخار می‌کرد و بارها در سخنانش به آن اشاره کرده است.[14] همچنین امام علی ع اشعاری را برای پیامبر ص می‌سرود و در آنها به همسری حضرت فاطمه س فخر می‌ورزید و رسول خدا ص آن را تصدیق می‌فرمود.[15] این رضایت تا آخرین لحظات عمر شریف حضرت فاطمه س ادامه داشت؛ آنجا که حضرت امیرالمؤمنین ع بر سر قبر حضرت فاطمه س فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِیِّک».[16] همچنین درحالی‌که امام علی ع عالم و عارف و معترف به این روایت پیامبر ص که فرمود «ان الله یغضب لغضبک و یرضى لرضاک» [17] بود، فرمود:


فَوَ اللهِ مَا أَغْضَبْتُهَا حَتَّى قَبَضَهَا اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِی وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْراً وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان. [18] به خداوند سوگند، من فاطمه را غضبناک و ناراحت نکردم تا از دنیا رحلت کرد. فاطمه هم مرا خشمناک نکرد و از من نافرمانى ننمود. هرگاه من محزون و اندوهناک مى‏شدم، براى رفع غم و اندوه خود به فاطمه نظر می‌کردم.‏


همچنین حضرت فاطمه س در آخرین لحظات عمر شریف خود چنین فرمود: «من لحظه‌ای به تو دروغ نگفتم و لحظه‌ای خیانت نکردم و از هنگامى که با یکدیگر زندگى مشترک داریم، لحظه‌ای با تو مخالفت نکردم». حضرت امیرالمؤمنین ع نیز در مقابل می‌فرماید:


پناه بر خدا که تو به خدا داناتر و نیکوکارتر و پرهیزکارتر و باکرامت‌تر و بیشتر از آن از خدا مى‏ترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشته‏اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من سخت گران است؛ ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست و به خدا سوگند، با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبرص بر من تازه مى‏شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است؛ ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز گردنده‏ایم و این مصیبت، چه سخت و دردانگیز و دشوار و اندوه‌افزاست و این اندوهى است که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچ چیز آن را جبران نمى‏کند. سپس هر دو ساعتى گریستند. [19]


 این سیرة تبعیت حضرت فاطمه س از حضرت امیرالمؤمنین ع، تا آخرین لحظات عمر شریف حضرت فاطمه س ادامه داشت. حتی در آخرین لحظات، وقتی عمر و ابوبکر برای جلب رضایتِ حضرت فاطمه س خواستند خدمت حضرت برسند، در ابتدا اجازه نمی‌دادند؛ ولی با واسطه شدن امام علی ع، حضرت فاطمه ع پذیرفت و فرمود: «فَالْبَیْتُ بَیْتُک وَ النِّسَاءُ تَتَّبِعُ الرِّجَالَ لَا أُخَالِفُ عَلَیْک بِشَیْ‏ءٍ»؛[20] «خانه، خانه تو است و من تابع تو هستم و در هیچ کاری با تو مخالفت نمی‌کنم».


همچنین در روایات وارد شده است که امام علی و حضرت فاطمه ع با هم شوخی می‌کردند و حضرت علی ع می‌فرمود: «من پیش پیامبر ص محبوب‌ترم»؛ ولی حضرت فاطمه س می‌فرمود: «من محبوب‌تر هستم». ازاین‌رو، حضرت فاطمه ع از پیامبر ص پرسید: «من محبوب‌تر هستم یا علی ع؟» پیامبر ص فرمود: «هِیَ‏ أَحَبُ‏ إِلَیَّ وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْهَا».[21]


علاقه و محبت بین حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین ع به قدری شدید بود که حضرت فاطمه س حاضر نبود لحظه‌ای چشم همسر خود را گریان ببیند؛ ازاین‌رو به امام علی ع فرمود: «مَا یُبْکیک لَا أَبْکى اللهُ عَیْنَیْک»؛[22] اما همین بانو در لحظات آخر عمر مبارکش شروع به گریه کرد. حضرت امیرالمؤمنین ع ـ که نمی‌توانست گریه حضرت فاطمه س را ببیند ـ فرمود: «چرا گریه می‌کنید؟» حضرت فاطمه س پاسخ داد: «برای آنچه بعد از من خواهی دید، می‌گریم». [23]


امیرالمؤمنین ع می‌فرمود: «دختر حضرت محمد ص باعث آرامش من، و همسرم بوده،‌ گوشت او با گوشت و خون من آمیخته است»؛[24] طوری‌که هر زمان او را می‌دید، تمام غم‌ها و حزن‌هایش برطرف می‌شد.[25] این شدت علاقه، طوری بود که حضرت فاطمه س از دوری همسر خویش اظهار بی‌تابی و نگرانی، و گریه می‌کرد و ابراز می‌داشت مشتاق دیدار اوست.[26]


وقتی پیامبر ص از فضایل امام علی ع برای حضرت فاطمه س بیان می‌کرد، حضرت فاطمه س از شدت شوق، ضعف و گرسنگی خود را فراموش می‌کرد [27] و به خاطر محبتی که به همسرش امام علی ع داشت، در طول زندگی هیچ‌گاه چیزی بر او تحمیل نمی‌کرد و با اینکه حقّ او بود از همسرش درخواستی داشته باشد، می‌فرمود: «کان رسول الله نهانی أن أسألک شیئا فقال: لا تسألی ابن عمک شیئا إن جاءک بشی‏ء عفو و إلا فلا تسألی» [28]«رسول خدا ص مرا نهی فرمود که از تو چیزی درخواست کنم.  به من سفارش کرد: چیزی از پسر عمویت (علی ع) در خواست نکن، اگر چیزی برای تو آورد بپذیر، و الا تو درخواست چیزی نداشته باش». یا چنین می‌فرمود: «إنی لأستحی من الله أن اکلّفک ما لا تقدر علیه، و لا تجده»، [29]«ای ابالحسن من از پروردگارم حیا می‌کنم که چیزی از تو درخواست کنم که تو توان تهیه آن را نداری».


پس از ازدواج، پیامبر ص از امام علی ع پرسید: «اهل (همسر) خود را چگونه یافتی؟» امام علی ع در جواب فرمود: «نعم العون على طاعة الله». همچنین از حضرت فاطمه س پرسید: «همسر تو چگونه است؟» فرمود: «خیر بعل». [30] در تعبیر دیگر آمده است:‌ «یَا أَبَتِ خَیْرُ زَوْجٍ‏ ...». [31]


همچنین حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین ع در اداره منزل نیز با هم تعاون و همکاری داشتند و وظایف را بین خود مشخص کرده بودند؛ ازاین‌رو کار بیرون منزل با امام علی ع، و کار درون منزل با حضرت فاطمه س[32] بود؛ درحالی‌که این تقسیم کار، حکم وجوبی نبود؛ زیرا بر اساس احکام اسلامی کار منزل بر عهده زن نیست. [33] با این حال، گاهی امیرالمؤمنین ع در کار منزل نیز به حضرت فاطمه س کمک می‌کرد. امام صادق ع فرمود: «امام علی ع برای خانه هیزم جمع می‌کرد و آب می‌کشید و خانه را جارو و تمییز می‌کرد و فاطمه س [گندم یا جو] آرد می‌کرد و خمیر می‌کرد و نان می‌پخت».[34]


در روایت دیگری آمده است:روزی رسول خدا ص وارد خانه علی ع شدند و علی و فاطمه ع را در حال آرد کردن [جو] در آسیاب دستی یافتند. پیامبر ص فرمودند: «کدام‌یک از شما خسته‌ترید؟» علی ع عرضه داشتند: «فاطمه، ای رسول خدا! » پس پیامبر ص به فاطمه فرمودند: «بلند شو دخترکم!» پس فاطمه س برخاست و نبی اکرم ص به جای ایشان همراه علی ع نشستند و او را در آرد کردن دانه یاری دادند. [35]


وقتی امیرالمؤمنین ع را برای بیعت به کشتن تهدید کردند و او را به زور به سمت مسجد می‌بردند، حضرت فاطمه س تهدید کرد که کنار قبر پیامبر ص می‌روم و مو پریشان می‌کنم، گریبان می‌درم و نفرین می‌کنم. سپس دست امام حسن و امام حسین ع را گرفت و به سمت قبر پیامبر ص رفت. در همین حین، سلمان وارد شد و گفت: «یا بنت محمد إن الله إنما بعث أباک رحمة فارجعی»، «ای دختر رسول خدا همانا خداوند پدرت را رحمت بر امت مبعوث کرده بود پس برگرد». حضرت فاطمه س فرمود: «یا سلمان یریدون قتل علیّ ما على علیّ صبر فدعنی حتى آتی قبر أبی فأنشـر شعری و أشق جیبی و أصیح إلى ربی»، «ای سلمان آنها قصد جان علی را دارند و من در قتل علی نمی‌توانم صبر کنم. پس مرا رها کن تا اینکه کنار قبر پیامبر بروم و مویم را پریشان کنم و گریبان چاک دهم و در پیشگاه خدا ناله سر دهم». در این هنگام سلمان گفت: «فرمان علی است که برگردی». وقتی حضرت فاطمه س این سخن را شنید، فرمود: «إذاً أرجعُ و أصبرُ و أسمعُ له و أطیعُ»،[36] حال که (امامم دستور داده) بر می‌گردم و صبر می‌کنم و سخن او را می‌پذیرم و از او اطاعت می‌کنم».


این روایت، مطیع محض بودن حضرت فاطمه س را می‌رساند و اینکه کسی که حاضر باشد جان خود را برای همسرش فدا کند، حاکی از معرفت به مقام همسر خود و شدت محبت بین آنهاست.


حضرت فاطمه س وقتی در بستر بیماری افتاد، امام علی ع مانند پرستاری دلسوز از ایشان مراقبت می‌کرد. امام سجّاد ع از امام حسین ع نقل می‌کند:


وقتی حضرت فاطمه س بیمار شد، به امام علی ع سفارش کرد جریان کسالت او را به کسی خبر ندهد. امام علی ع نیز چنین کرد و خود آن حضرت، پرستاری و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نیز به او کمک می‌کرد. [37]


همچنین امیرالمؤمنین ع وقتی حضرت فاطمه س را دفن کرد، بر سر قبر آن حضرت خطاب به پیامبر ص فرمود:ای پیامبر خدا، شکیبایی من از دوری دخترت، اندک شده و توانم از دست رفته است؛ اما مرا پس از دیدن عظمت فراق تو و
سنگینی مصیبت تو جای تعزیت است.... همه ما از آنِ خداییم و به سوی او برمی‌گردیم. امانت، برگردانده شد و رهن، بازپس گرفته شد؛ اما غمم جاودانه است و شب‌هایم به بیدارخوابی خواهد گذشت تا آنکه خداوند، برای من هم خانه‌ای را که تو در آن سکونت داری، برگزیند. [38]


تمام اینها نشان از شدت علاقه امیرالمؤمنین ع به حضرت فاطمه س و بالعکس دارد. بنابراین نسبت اختلاف و دعوا بین حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین ع و نارضایتی آنها از همدیگر صحیح نیست.


2. شکایت از طعنه‌های مردم


اگر در مواردی نقل شده است که حضرت فاطمه س به ظاهر از مسائل مالی امیرالمؤمنین ع شکایت می‌کند، در واقع شکایت از سخنان و طعنه‌های زنان عرب می‌کرد[39] که حضرت فاطمه س را مورد سرزنش قرار می‌دادند. تعابیر روایات چنین است: همانا زنان، خطاب به حضرت فاطمه س گفتند: «ای دختر رسول خدا، فلانی و فلانی از تو خواستگاری کردند و پدر تو ردشان کرد؛ درحالی‌که شوهر تو فقیر است».[40]


ـ ما پیش پیامبر ص نشسته بودیم. فاطمه س درحالی‌که گریه شدید می‌کرد، وارد شد. پیامبر ص پرسید: «چرا گریه می‌کنی فاطمه؟». حضرت فاطمه س فرمود: «زنان قریش مرا طعنه می‌زنند و سرزنش می‌کنند و می‌گویند پدرت تو را به عقد کسی درآورد که فقیر است و مالی ندارد». پیامبر ص فرمود: «گریه نکن، به خدا قسم من در ازدواج تو نقشی نداشتم؛ بلکه خدا از بالای عرش، درحالی‌که جبرئیل و میکائیل شاهد بودند، تو را به ازدواج علی درآورد».[41]


ـ ای پدر، علی بهترین همسر است؛ مگر اینکه زنان قریش بر من وارد شدند و گفتند رسول خدا ص تو را به ازدواج کسی در آورد که فقیر است و مالی ندارد. پیامبر ص فرمود: «دخترم، نه پدرت فقیر است و نه همسر تو».[42]


همچنین مرحوم سید بن طاووس از قول ابن بابویه، و ایشان از عامه نقل می‌کند که زنان قریش طعنه می‌زدند پیامبر ص دخترش را به ازدواج فقیری درآورده است. [43]


این عیبجویی به مرحله‌ای رسید که واکنش پیامبر ص را به همراه داشت. پیامبر ص در مقابل کسانی که تحقیر و عیبجویی
می‌کردند، به بلال امر کرد مردم را در مسجد جمع کند و سپس بالای منبر رفت و فرمود: «این امر (ازدواج فاطمه و علی ع) از جانب خدا بوده و ای مردم، آگاه باشید علی برادر من در دنیا و آخرت، و وصی من است».[44]


 3. راضی به رضای الهی در تمام مراحل زندگی


 حضرت فاطمه س در همه مراحل زندگی راضی به رضای الهی بود و هیچ‌گاه زبان به شکوه نگشود. آنچه اشکال دارد، این است که انسان زبان به شکوه از خدا بگشاید. ازاین‌رو وقتی پیامبر ص بر فاطمه س وارد شد و دید که او لباسی از پشم شتر پوشیده و مشغول آسیاب کردن است و فرزندش را شیر می‌دهد، فرمود: «تلخی دنیا را برای نیل به شیرینی آخرت تحمل کن». حضرت فاطمه س فرمود: «یا رسول الله، الحمد الله على نعمائه، و الشکر لله على آلائه، فأنزل الله سبحانه (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیک رَبُّک فَتَرْضى)‏[45]».[46]


 نکته دیگر اینکه طبیعی است وقتی پیامبر ص از وضعیت اقتصادی و معیشتی دخترش می‌پرسد، حضرت فاطمه س نیز آنچه را واقعیت دارد، بیان ‌کند؛ مثلاً بفرماید در منزل چند روز است که غذا نداریم و این امری طبیعی است که پدر از زندگی دخترش می‌پرسد و دختر نیز از بود و نبود منزل خبر می‌دهد و پدر هم او را دلداری می‌دهد. پس هیچ‌گاه حضرت فاطمه س زبان به شکایت باز نکرد و این گزارش‌ها نیز ملازم با شکایت و نارضایتی از زندگی نیست. بنابراین بیان فقر و نداشتن، با عصمت حضرت زهرا س منافاتی ندارد.


گفتنی است که در این موارد، حضرت فاطمه س هیچ‌گاه از همسرش گلایه نمی‌کند یا هیچ‌گاه سخنی بر زبان نمی‌آورد که شکایت ازخدا باشد؛ بلکه از فقر و گرسنگی ـ که این هم از جانب همسر او نبود؛ بلکه شاید علل و عوامل دیگر داشته است؛ مثل جنگ و خشکسالی و مسائل دیگر ـ خبر می‌دهد و روشن است که این اخبار، با عصمت منافاتی ندارد.




[1]. فیصل نور، الامامة و النص، ص316؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص344.


[2]. الامامة و النص، ص317؛ طوسی، الامالی، ص406؛ اربلی، کشف الغمة، ج1، ص149.


[3]. اربلی، کشف الغمة، ج1، ص349؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج10، ص156؛ سیوطی، جامع الاحادیث، ج2، ص262؛ متقی هندی، کنز العمال، ج13، ص683-684؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج4، ص352؛ ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ج2، ص418.


[4]. اخطب خوارزم، مقتل الحسین، ج1، ص66؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج7، ص470؛ کلینی، الکافی، ج1، ص461؛ شیخ صدوق، الامالی، ص592؛ طوسی، الامالی، ص43.


[5]. طوسی، تلخیص الشافی، ج2، ص279.


[6]. متقی هندی، کنز العمال، ج15، ص95؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ج2، ص471؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص125؛ شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص95؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص353.


[7]. شاذان بن جبرئیل، الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین٧، ص73.


[8]. «انت اولى بما ترى». (قمی، تفسیر القمی، ج2، ص336؛ بحرانی، البرهان، ج5، ص192)


[9]. «هُوَ یَقُولُ: الله أَکْبَرُ، سُکُوتُهَا إِقْرَارُهَا». (طوسی، الامالی، ص39-40؛ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص350)


[10]. کلینی، الکافی، ج1، ص461؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج7، ص470؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص393.


[11]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج4، ص352؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص128؛ ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج5، ص59.


[12]. مجلسی، بحار الانوار، ج16، ص74.


[13]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص331.


[14]. «أَنَا زَوْجُ الْبَتُولِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ- فَاطِمَةَ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الزَّکِیَّةِ الْمَبَرَّةِ الْمَهْدِیَّةِ حَبِیبَةِ حَبِیبِ اللهِ وَ خَیْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلَالَتِهِ وَ رَیْحَانَةِ رَسُولِ الله». (شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص58- 59؛ عمادالدین طبری آملی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج2، ص12؛ نهج البلاغه، نامه 28؛ طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص177)


[15]. «جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْأَنْصَارِیُّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً٧ یُنْشِدُ وَ رَسُولُ اللهِ٩ یَسْمَعُ‏


   أَنَا أَخُو الْمُصْطَفَى لَا شَکَّ فِی نَسَبِی    مَعَهُ رُبِّیتُ وَ سِبْطَاهُ هُمَا وَلَدِی‏


    جَدِّی وَ جَدُّ رَسُولِ اللهِ مُنْفَرِدٌ    وَ فَاطِمُ زَوْجَتِی لَا قَوْلُ ذِی فَنَد». (طوسی، الامالی، ص211؛ مفید، الالفصول المختارة، ص171؛ مناقب آل ابیطالب، ج2، ص187؛ اربلی، کشف الغمة، ج1، ص395)


[16]. شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص588.


[17]. متقی هندی، کنز العمال، ج12، ص209؛ ابن اثیر جزری، اسد الغابة، ج3، ص397.


[18]. اربلی، کشف الغمة، ج1، ص363.


[19]. فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج1، ص151؛ کلینی، الکافی، ج1، ص459. این نکته بسیار مهم است که در این تعابیر، حضرت امیرالمؤمنین٧ حضرت فاطمه٣ را از خود عالم‌تر و کریم‌تر و خداترس‌تر معرفی می‌کند.


[20]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص186-187.


[21]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص331؛ اربلی، کشف الغمة، ج1، ص373؛ ابن اثیر جزری، اسد الغابة، ج3، ص397.


[22]. ابن بطریق، عمدة، ص169؛ ابن طاووس، الطرائف، ج1، ص149.


[23]. مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص218.


[24]. «بنت محمد سکنى و عرسى  منوط لحمها بدمی و لحمی». (سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص الامة، ص102؛ ابن مغازلی، مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ص219؛ مفید، الالفصول المختارة، ص280؛ ابن حیون، شرح الاخبار، ج2، ص393؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص170؛ کراجکی، کنز الفوائد، ج1، ص266)


[25]. اربلی، کشف الغمة، ج1، ص363.


[26]. مفید، الارشاد، ج1، ص115.


[27]. «أَتَتْ فَاطِمَةُ3 النَّبِیَّ فَذَکَرَتْ عِنْدَهُ ضَعْفَ الْحَالِ فَقَالَ لَهَا أَ مَا تَدْرِینَ مَا مَنْزِلَةُ عَلِیٍّ عِنْدِی کَفَانِی أَمْرِی وَ هُوَ ابْنُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ سَنَةً وَ ضَرَبَ بَیْنَ یَدَیَّ بِالسَّیْفِ وَ هُوَ ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وَ قَتَلَ الْأَبْطَالَ وَ هُوَ ابْنُ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ فَرَّجَ هُمُومِی وَ هُوَ ابْنُ عِشْرِینَ سَنَةً وَ رَفَعَ بَابَ خَیْبَرَ وَ هُوَ ابْنُ اثْنَتَیْنِ وَ عِشْرِینَ سَنَةً کَامِلَةً وَ کَانَ لَا یَرْفَعُهُ خَمْسُونَ رَجُلًا قَالَ فَأَشْرَقَ لَوْنُ فَاطِمَةَ وَ لَمْ تَقَرَّ قَدَمَاهَا حَتَّى أَتَتْ عَلِیّاً». (شیخ صدوق، الامالی، ص399؛ طوسی، الامالی، ص439)


[28]. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص171.


[29]. ابن حیون،‌ شرح الاخبار، ج2، ص401؛ طوسی، الامالی، ص616.


[30]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص356.


[31]. اربلی، کشف الغمة، ج1، ص363؛ متقی هندی، کنز العمال، ج13، ص108؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج3، ص257.


[32]. حمیری، قرب الاسناد، ص52؛ کلینی، الکافی، ج5، ص86، ج8، ص165؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص169؛ طوسی، الامالی، ص661.


[33]. خمینی، تحریر الوسیلة، ج2، ص305 .


[34]. «الصَّادِقُ7 کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ7 یَحْطِبُ وَ یَسْتَسْقِی وَ یَکْنُسُ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ تَطْحَنُ وَ تَعْجِنُ وَ تَخْبِزُ». (کلینی،‌ الکافی، ج5، ص86؛ ‌ من لایحضره الفقیه، ج3، ص169؛ شاذان بن جبرئیل، الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ص56؛ ابن شهرآشوب، مناقب
آل ابی
طالب، ج2 ص104)


[35]. شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص112.


[36]. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص67؛ کلینی، الکافی، ج8، ص238؛ مفید، الاختصاص، ص186.


[37]. مفید، الامالی، ص281.


[38]. نهج البلاغه، خطبه 202؛ کلینی، الکافی، ج1، ص459؛ مفید، الامالی، ص281؛ طوسی، الامالی، ص109.


[39]. مجلسی، روضة المتقین، ج8، ص177.


[40]. «أَنَّ النِّسْوَةَ قُلْنَ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ خَطَبَک فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَرَدَّهُمْ أَبُوک وَ زَوَّجَک عَائِلاً». (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص344)


[41]. شیخ صدوق، الامالی، ص439؛ مفید، الارشاد، ج1، ص36؛ ابن مغازلی، مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ج1، ص197.


[42]. اربلی، کشف الغمة، ج1، ص363.


[43]. ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی٧ بامرة المؤمنین، ص424.


[44]. ابن طاووس، طرف من الانباء و المناقب آل ابیطالب، ص439 .


[45]. ضحی: 5.


[46]. اسکافی، التمحیص، ص6؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص342.


| شناسه مطلب: 111671




امام علی حضرت زهرا