شبهه دوم: انتساب اثناعشریه به رفض

«مذهب اثناعشریه، فرقه رافضه است». ابن تیمیه می‌گوید: «مذهب رفض، اهل محاربه با اولیاء‌الله و انصار دین خداوند است. بهترین اصحاب پیامبر9 را که بهترین خلق الله است، تکفیر، لعن و سبّ می‌کنند. مذهب رفض، همانند دوره جاهلیت، هیچ‌گونه شناختی از دین نداشته و از شناخت اصول دین بیگانه است».

شبهه دوم: انتساب اثناعشریه به رفض


«مذهب اثناعشریه، فرقه رافضه است». ابن تیمیه می‌گوید: «مذهب رفض، اهل محاربه با اولیاء‌الله و انصار دین خداوند است. بهترین اصحاب پیامبر ص را که بهترین خلق الله است، تکفیر، لعن و سبّ می‌کنند. مذهب رفض، همانند دوره جاهلیت، هیچ‌گونه شناختی از دین نداشته و از شناخت اصول دین بیگانه است».[1]


پاسخ شبهه دوم


«رفض»، مصدر و ریشه واژه‌های رافضی و رافضه است و در لغت به معنای ترک و رها کردن است؛ برای مثال، هنگامی که کسی جایی را ترک کند، می‌گویند: «رفض فلان موضع کذا». پراکنده شدن یک جماعت معنای دیگر رفض است.[2] «یاء» در رافضی، یای نسبت است[3] و حاکی از نسبت دارنده وصف رفض، به مسلک یا جماعت رافضی است. به کسی که نسبت به چیزی تعصب و جمود بورزد نیز رافضی گفته می‌شود.[4] روافض جمع رافضه و به لشکریانی گفته می‌شود که فرمانده خود را ترک کرده، از او روی‌گردان شوند.[5] به هر گروه و طایفه‌ای از این لشکر نیز، رافضه گفته می‌شود.[6] همچنین جماعتی که میان آنان اختلاف و نزاع باشد، روافض نامیده می‌شوند.[7]


برخی ارباب لغت به معنای اصطلاحی رافضه نیز اشاره کرده‌اند:‌


رافضه فرقه‌ای از شیعیان‌اند که به دلیل ترک زید بن علی ع به این نام، نامیده شدند.[8] آنان به زید گفتند: بیزاری خویش را از شیخین اعلام کن تا در کنار تو پیکار کنیم. زید گفت: آنان وزیران جد من بودند و من از آنان بیزاری نمی‌جویم.[9]


در هرحال کسانی که این اصطلاح را بر شیعه یا محبان اهل بیت پیامبر ص اطلاق می‌کنند، قصد نکوهش آنان را دارند. به عبارت دیگر، از نظر آنان این اصطلاح بر خطا و انحراف دلالت می‌کند. در پیدایش این اصطلاح نقل مشهوری است که می‌گوید: این اصطلاح در جریان قیام زید بن علی پیدا شد. آن‌گاه که مردم کوفه او را ترک کردند، زید خطاب به آنان کرده و گفت: «رفضتمونی؟» «آیا مرا رهاکردید؟»[10]


ولی این نقل مشهور از نظر محققان اعتباری ندارد؛ زیرا ابوالفرج و دیگران این مطلب را در قیام و شهادت او نقل نکرده‌اند؛ تنها یادآور شده‌اند که جمع بسیاری از مردم کوفه با او بیعت کردند و سپس او را رها کرده، از یاری‌اش دست کشیدند. همان‌گونه که پیش از این با جدش علی بن ابی‌طالب ع و حسین بن علی ع و عموی پدرش، امام حسن ع، چنین کردند.[11]


اصحاب مقالات و فرق که در صدد نفی اصالت تشیع هستند و آن را مکتبی نوظهور می‌دانند، اصرار می‌ورزند که گروهی تندرو از شیعیان که به خلیفه اول و دوم بد می‌گفتند، از زید بن علی ع خواستند از آنان تبری بجوید. وقتی با امتناع وی روبه‌رو شدند، او را ترک گفتند. ازآن‌رو این گروه «رافضه» نامیده شدند؛ زیرا زید بن علی ع را در مبارزه و جهاد ترک گفتند.[12]



رافضه یک اصطلاح سیاسی است، نه دینی


اصطلاح «رافضه» در لغت عرب و تاریخ سابقه دیرینه دارد؛ زیرا پیوسته گروه‌های مخالف سیاسی را ـ که حکومت وقت را نمی‌پذیرفتندـ رافضی می‌نامیدند.


این اصطلاح پیش از تولد زید بن علی ع (87-120ه‍ .ق)، در میان عرب چه شیعه و چه غیر شیعه رایج بوده است؛ چنان‌که معاویه این اصطلاح را در نامه خود، طرفداران عثمان و مخالفان حکومت علی ع، مانند مروان بن حکم و عده‌ای دیگر که پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند را «رافضی» نامید؛ زیرا همگی زیر بیرق یاغی‌گری و به رسمیت نشناختن حکومت امام علی ع گرد آمده بودند.[13]


«ابوالجارود» نزد امام باقر ع (57-114ه‍ .ق)، شکایت برد و گفت: فلانی ما را رافضه می‌نامد. امام باقر ع به خود اشاره کرد و فرمود: «من نیز جزء این گروهم». (یعنی به من هم این نسبت را می‌دهند).[14]


سابقه این اصطلاح به گونه‌ای است که وقتی امام باقر ع در سال114 هجری به شهادت رسید، در آن زمان هنوز زید بن علی ع قیام نکرده بود، تا در موقع استمداد، گروهی او را ترک کنند و به آنان چنین لقبی داده شود. با این وصف، اصطلاح رافضی پیش از جریان زید نیز بوده است.


این اصطلاح حتی پیش از اسلام نیز بوده است. ابوبصیر به امام باقر ع عرض می‌کند: «ما را رافضه می‌نامند و از این طریق، جان و مال ما را حلال می‌شمرند». امام ع فرمود: «هفتاد نفر از سپاه فرعون جدا شدند و به موسی ع پیوستند و به هارون مهر شدیدی می‌ورزیدند که احدی به پای آنان نمی‌رسید؛ ولی قوم موسی ع، آنان را «رافضه» می‌نامیدند.[15]


در حواشی امالی سید مرتضی آمده است: وقتی عبدالملک، از قصیده فرزدق در مدح امام زین‌العابدین ع آگاه شد، به او گفت: «آیا تو نیز رافضی هستی؟» فرزدق گفت: «اگر مهر ورزیدن به آل‌محمد ص، نشانه رافضی بودن است، من نیز رافضی هستم».[16]


بنابراین، از مجموع این گفتار استفاده می‌شود که «رفض» و «رافضی» و «رافضه»، در آن روزگار، یک اصطلاح سیاسی بوده و این اصطلاح نه تنها پیش از زید، بلکه پیش از اسلام و قیام زید نیز رواج داشته است. هرکس حاکمیت حاکمی را نمی‌پذیرفت، به آن رافضی می‌گفتند. از آنجا که شیعیان، حکومت‌های وقت را نمی‌پذیرفتند، آنان را به سان تمام مخالفان حکومت‌های وقت، «رافضه» نامیدند.


[1]. منهاج السنة، ج1، صص6 ـ 9 و 30؛ الفصل فی الملل و النحل، ج4، صص175ـ 185؛ اصول مذهب الشیعه، ج1، ص122.


[2]. الزینة، ابوحاتم، ج3، ص46.


[3]. ترتیب العین، فراهیدی، ج2، ص29.


[4]. المنجد، ص568.


[5]. الصحاح، ص1078.


[6]. العین، ج2، ص29.


[7]. همان.


[8]. الصحاح، ص1078.


[9]. تاج العروس، ج5، ص34.


[10]. مقالات الاسلامیین، اشعری، ص65.


[11]. اعیان الشیعه، ج1،ص21.


[12]. الفرق بین الفرق، بغدادی، ص25.


[13]. وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص29.


[14]. بحار الانوار، ج6، ص97.


[15]. همان، ح32.


[16]. امالی، سید مرتضی، ج1، ص68.


[17]. منهاج السنه، ج4، ص209؛ اصول مذهب الشیعه، ج1، ص119.


| شناسه مطلب: 111777




شیعه