عبودیت و بندگی در حج

حج، چونان درختی است که اگر دست نیاز به شاخه های کرامتش بیاویزی، و اگر دامن طلب زیر این شاخه طوبی بگستری، دامن دامن حکمت و نور، بهره می بری.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، یکی از حکمت های فاخر حج، تعیین عیار بندگی و تسلیم بودن و تثبیت رقّیت و عبودیت است. باید عبد بود تا به حریم محبوب بار یافت و نشان «اطعنی» را دریافت کرد. بنده مطیع، با دل و جان، سر به سودای دوست می نهد و در فراخنای زندگی، می پسندد آنچه که جانانش می پسندد. سر به فرمان او دارد تا چه بفرماید و چه بخواهد؛ بیابان ها و خشکی ها را پشت سر می نهد، فشار گرما و سرما، باد وبوران، خستگی و گرسنگی و... را تحمّل می کند؛ لباس دنیوی بر می کند؛ همچون عاشقان می چرخد و چون گدایان می دود؛ سنگ می چیند و سنگ می اندازد؛ قربانی اش را در بیابان رها می کند و چون غلامان سر می تراشد و... تا اثبات کند که او «بنده» است و «عبد».
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله مخصوصاً هنگام مناسک حج می فرمود: «لبیک بحجّة حقّا تعبّداً و رقّاً»؛ «در کمال عبودیت و بندگی حجّ خانه تو را اجابت کردم».
از جمله تقصیر در بندگی ها |
روآب شو از شرمندگی ها |
شد حق منادی؛ قل یا عبادی |
تو جان ندادی کو بندگی ها |
در راه یوسف، کف ها بریدند |
ای در رهش کم زان پردگی ها |
صاحبِ «الاربعین» می نویسد:
«مسلمانان مکلّف اند، از اقصی نقاط زمین با نهایت فروتنی و تواضع، در برابر پروردگار و خواری و تضرّع در مقابل عظمت و بزرگی صاحب آن، به زیارتش بروند... این خود نشانه ای از کمال اطاعت و اظهار بندگی و عبودیت است و زائران را به کارهای غیر طبیعی و غریب مکلّف کرده، به اعمالی به ظاهر دور از طریق عقل وا داشته تا ثابت شود که اعمال ایشان فقط به قصد امتثال امر و محض عبودیت است و سبب دیگری ندارد. این یکی از رازهای بزرگ است که در این عبادت نهفته است...»
و در جای دیگر می نویسد:
«گروهی عجب دارند که مقصود و مراد از این اعمال (مناسک حج) چیست؟ آن از غفلت ایشان بود از حقیقت کارها که مقصود از این بی مقصودی است و غرض از آن بی غرضی است؛ تا بندگی بدین پیدا شود و نظر وی جز به محض فرمان نباشد و هیچ نصیب دیگر ـ عقل را و طبع را ـ بدان راه نباشد تا آن خود جمله اندر باقی کند...»
صاحب «محجّة البیضاء» در باره این حکمت عرشیِ حج توضیح می دهد که:
...»(اعمال حج برای این است که) رقّیت و بندگی (حج گزاران) تمام تر و اذعان و انقیاد آنان نسبت به پروردگار خویش کامل تر شود. از این رو، برای ادای این امر (خداوند متعال) آنان را به اعمالی مکلّف ساخت که نفوس با آنها اُنس نداشته و عقول آنها را درک نمی کند؛ مانند انداختن سنگ به جمرات و آمد و رفت مکرّر میان صفا و مروه. با امتثال این اوامر و اعمال است که منتهای رقّیّت و کمال عبودیت ظاهر می شود.. رفت و آمد میان صفا و مروه و رمی جمرات و نظایر این اعمال، اموری است که نه نفس از آنها لذّتی می برد و نه طبع با آنها اُنس دارد و نه عقل معانی آنها را درک می کند و آنچه انسان را به انجام دادن این اعمال وا می دارد، تنها امر خداوند و صرفاً قصد امتثال حکم او است؛ چه اجرای امر او واجب است و در این امر عقل از تصرّف و دخالت معزول و نفس و طبع از سابقه انس و انگیزه رقّیت تهی است؛ زیرا عقل هرچه را درک کند، معنایش این است که طبع بدان گرایش یافته و این گرایش کمکی به او و انگیزه ای برای تحقّق دادن آن امر خواهد بود. ازاین رو، در ادای اعمال حج، کمال رقّیّت و نهایت عبودیّت ظاهر می شود. به همین مناسبت پیامبر صلی الله علیه و آله ؛ به خصوص در باره حج فرموده است: «لبّیک در حج، به راستی تعبّد و بندگی است.»
صاحب جامع السعادات نیز می گوید:
«... بعضی از عبادات انفاق و بذل مال است که موجب گسستن از مال و متاع دنیاست (مانند زکات و خمس و صدقات) و بعضی دیگر متضمّن خودداری از شهوات و لذّات است (مثل روزه) و بعضی مشتمل بر یاد خدا و متوجّه ساختن دل به او و به کار بردن اعضا در عبادات است؛ (مانند نماز) و در میان آنها حج مشتمل بر همه این امور است، با زیادتی (در آن)؛ زیرا در آن است: جدایی و ترک وطن و مشقّت سن و انفاق اموال و قطع آرزوها و تحمّل سختی ها و تجدید عهد و پیمان الهی و حضور در مشعرها و دیدار شعائر و تحقّق مداومت یاد خدا در اعمال آن و رو آوردن به او و به انواع طاعات و عبادات؛ با وجود اینکه اعمال آن اموری است که مردم به آنها انس نگرفته اند و عقول به معانی و اسرار آنها راه نمی یابند... چه به وسیله این گونه اعمال کمال بندگی و عبودیّت ظاهر می شود.«