غریبانه آمدیم ، غریبانه تر میرویم
روبه روی بقیع ایستاده بود که صدای گریه اش آرامش سکوت قبرستان را نوازش می کرد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، روبه روی بقیع ایستاده بود که صدای گریه اش آرامش سکوت قبرستان را نوازش می کرد: زمزمه می کرد "سیدتنا فاطمه" وداع با مدینه فرا رسیده و نمیدانم از کجای این سرزمین غریب با شما وداع کنم؟
ای مدینه! ما میرویم تو سلام و درود ما را به صاحب مزار گمشده برسان. ای مدینه تو امانتدار باش و قلب های ما را که در گوشه بقیع مدفون است محفوظ دار چنان که پارههای جگرمان را محفوظ داشتی.
ای مدینه! غصه های ما را و دردهای ما را از یاد مبر یادت بماند که غریبانه آمدیم غریبانه تر رفتیم و خدا میداند که بر داغمان افزوده شد.