خاطرات یک خبرنگار از حج (4)
گفت قرآن بلدی؟!

سایه شوم «ایران هراسی» از سوی دشمنان چنان در رسانه های جهان در بوق و کرنا است که گاه حتی، همسایگان مسلمان اهل سنت ما هم این تبلیغات را باور می کنند.
«حمیده حقانی» عضو کاروان 40005 بجنورد استان خراسان شمالی در سال 1402 و خبرنگار افتخاری پایگاه اطلاع رسانی حج، خاطره ای را در این زمینه روایت کرده است:
خانمی از ترکیه کنارم نشسته بود.
به دلیل آموزش های مامان بزرگ، زبان ترکی را با لهجه خراسانی ها در خاطر داشتم.
شکسته بسته به او گفتم اگر قرآن را لازم نداری، بده بخوانم.
گفت: بلدی؟!
هول شدم.
گفتم: نعم (به عربی یعنی بله)
برای اینکه مچم را بگیرد لای قرآن را باز کرد.
خدا خواست سوره یاسین آمد.
جلوی صورتم گرفت.
گفت: اوخو سیز( به ترکی یعنی بخوان)
من هم توی صورتش نگاه کردم و آیات اول سوره یاسین را به لطف خدا از حفظ خواندم.
گفتم: گوزل سیز(شما زیبا هستید)
تعجب کرد از قرآن خواندن من و حفظ بودن آن
گفت: شیعه ؟!
باز هول شدم.
گفتم: نعم
تعجب توی قیافه اش موج می زد ...
بعد به روسری ام اشاره کرد،
گفت: خوب محکم بستی .
بعد به چند ایرانی اشاره کرد،
از حجاب بانوان ایرانی خوشش آمده بود .
قرآنش را بوسیدم و به او دادم.
گوشی را در آورد،
با هم عکس گرفتیم.
به ترکی گفتم: یک خدا، یک پیامبر، ما خواهریم.
لبخند قشنگی زد،
حس خوبی بود.