خاطرات یک خبرنگار از حج (7)
گربه های مکه

بسیاری از ایرانی ها رسم دارند هنگام خداحافظی و بدرقه دوستان برای زیارت، از آنها بخواهند برایشان دعا کند و برای این کار، جملات یا تشبیهاتی را می گویند که در ذهن زائر یا حاجی بمانند.

«حمیده حقانی» عضو کاروان 40005 بجنورد استان خراسان شمالی در سال 1402 و خبرنگار افتخاری حج ، در این زمینه خاطره ای را برای پایگاه اطلاع رسانی حج روایت کرده است:


 


 از بس هر کس قبل از آمدن گفت گربه های عربستان را دیدی، یاد من باش اصلا یادم رفته چه کسانی بودند!


اما، این طفلک ها خیلی لاغرند.


اگر درجه بندی کنیم به نظرم، حتی با لاغری مفرط هم فاصله دارند!


از ریخت گربه در آمده اند.


 


از ما که گذشت....


اما،


از بقیه مسافران سرزمین وحی نخواهید با دیدن گربه ها یاد شما باشند،


این گربه های طفلک اصلا دیدن ندارند .


این همه چیز اینجا برای دیدن هست،


اصلا به تجربه ثابت شده همه مسافران اماکن مقدس بدون اینکه به تو سپرده باشند آدم ها و سفارش ها را در خاطر دارند،


چیزهایی تو را یاد آدم ها می اندازد که گاهی خودت هم خنده ات می گیرد،


چیز های بی ربط ...


چیز های به ظاهر ساده!


باور می کنید از جالباسی پشت در اتاق یا همان چنگه یاد کسی باشی؟! ...


عجیب است ! عجیب...


دوست ،آشنا، همکار، حتی کسانی که شاید دل خوشی از آنها نداشتی، همه به یادت می آیند و دوست داری برایشان دعا کنی.


قربان خدا بروم...


رحمتش شامل حال همه است.


کاش کمی ما هم یاد بگیریم،


حداقل کمی خورشید باشیم،


فقیر و غنی، سفید و سیاه، مهربان و بخیل، دوست و دشمن .....


بر همه بتابیم،


چون وجودمان از نور خودش تابان است


اگر سیاهی گناه آن را کدر نکند ...


خدایا دل هامان را روشن نگاه دار


آمییییییین