حج؛ عبادتی پر رمز و راز

هر ساله انسان های عاشق برای انجام یکی از عبادت های مهم  از شهر و دیار خویش به سوی حرمین شریفین در سرزمین وحی حرکت می‌کنند. هر یک از زائران به میزان آگاهی و شناخت خود از این سفر الهی بهره می‌برد ، سفری که برای اکثر مردم در طول عمر یک بار اتفاق می‌افتد و جا دارد تا حاجیان با معرفت به زیارت بیت الله الحرام مشرف شوند .

حج همانند دیگر عبادات آداب و سنتی دارد و فدیض واحکامی برخی از امور ، جزء آداب حج و از مسائل ارشادی آن بشمار می آید برخی دیگر جزء مستحبات است و بخش سوم جزء واجب های این عمل عبادی – سیاسی است . همه این آداب ، سنن و فرائض برای تحمیل و کسب صفات ثبوتی و پرهیز از صفات سلبی است انسان از آن جهت که مظهر ذات اقدس الهی و خلیفه الرحمان است دارای صفاتی ثبوتی و سلبی است .


صفات نقص ، صفات سلبی انسان است و ضات کمال صفات ثبوتی او و آدمی موظف است هر وصف کمال را تحمیل کند و هر صفت نقثی را از خود دفع کند و رفع نماید یعنی اگر بکوشد گرفتارش شود (دفع) و اگر مبتلاست تلاش در برطرف ساختن آن نماید (رفع) و این صفات سلبی و ثبوتی بصورت «تخلیه» و «تحلیه» ظهور می کند .


هر شخصی باید ابتدا خود را از رذائل اخلاقی تخلیه کند سپس به فضائل اخلاقی مزین شود و جلوه جمال و جلال حق گردد و حج از بهترین اعمالی است که این امور را برای انسان تامین می کند .


برای این که به اسرار حج پی ببریم باید سیره و سنت کسانی را که حج راستین انجام داده اند بیاموزیم که آنان همان معصومین –علیهم اسلام – هستند آن بزرگواران هم به آداب حج آشنا بودند هم فرائض و واجبات حج را انجام می دادند و هم سنن و مستحبات آن را رعایت می کردند . آنان از آن جهت که  به تکیه گاه تکوینی احکام علم داشتند افزون بر انجام احکام ظاهری به جنبه تکوین نیز نظر داشتند.


«اسرار حج از زبان امام سجاد(ع) »


بعضی از روایات که ناظر به اسرار حج است گرچه از حیث سند قابل تامل و دقت می باشد و جای تحقیق بیشتری دارد متن آنها بسیار قوی است . کسانی که احادیث را با ستون آنها می شناسند این گونه از احادیث را هم معتبر می دانند .


علی بن الحسین ، امام سجاد – علیه السلام – بعد از سفر حچ شبلی را دیدند و فرمودند چه می کنی ؟ عرض کرد: از حج بر می گردم ، فرمود : آیا آنگاه که به میقات رفتی و لباس دوخته را از تن در آوردی و لباس احرام را در بر نمودی و سپس غسل احرام را انجام دادی ؟ عرض کرد ، آری ، فرمود : این که لباس دوخته را از بر گرفتی ، آیا هنگام کندن لباس دوخته ، قصد کردی که از لباس معصیت بیرون بیای ؟ عرض کرد : نه ، فرمود : وقتی لباس احرام را در بر کردی در این قصد بودی که جامه طاعت در بر می کنی ؟ عرض کرد : نه ، فرمود : وقتی غسل احرام را انجام دادی ، آیا قصد کردی که خود را از گناهان شستشو می کنی؟ عرض کرد : نه ،  من فقط لباس مخیط و دوخته را بیرون آوردم و لباس احرام را در بر کردم و وقوف نمودم و نیت کردم همان چیزهایی را که دیگران انجام می دهند .


فرمود: پس تو احرام نبسته ای ! احرام یک دستور ظاهری دارد که همه آن را انجام می دهند و یک دستور باطنی و سری دارد که تنها اهل سیر و سلوک و کسانی که به اسرار حج آگاهند به آن توجه دارند .