چگونگی حج در دوران جاهلیت

حج جاهلی مراسم عبادی زیارت کعبه در دوره جاهلی است. حج خانه خدا از زمان حضرت ابراهیم (ع) بر مبنای توحید و با اعمالی خاص صورت میگرفت. اما در زمان جاهلیت این اعمال با تغییرات و بدعتهایی روبرو گردید و بر مبنای شرک و بتپرستی بنا نهاده شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، اعراب جاهلی علاوه بر حج خانه خدا، خانههای دیگری در جاهای مختلف برای بتهایشان داشتند و به حج و طواف آن هم اقدام میکردند اما کعبه به خاطر تجمع بتها بیشتر مورد توجه قرار داشت.
آنان در مورد اعمال و مناسک حج به سه دسته اهل حمس، حله و طلس تقسیم میشدند و در بعضی موارد مانند نوع لباس پوشیدن در حج، غذا و برخی اعمال دیگر با هم تفاوتهایی داشتند.
ارکان حج جاهلی با حج اسلامی چندان تفاوتی نداشت و تفاوت آن با حج اسلامی، در کیفیت اجرای این ارکان بود. اسلام بسیاری از عادتها و سنتهای حج جاهلی را که در مواردی با روح توحید ناسازگار بود، منسوخ کرد.
از میان همه حجها، حج کعبه، به دلیل تجمع تدریجی بتها در آن، اهمیت ویژهای نزد قبایل پیدا کرد.
طبق روایت مورخان، عمرو بن لُحی بتهای زیادی را از مکانهای مختلف شبه جزیره و پیرامون آن به مکه آورد و در کعبه نصب کرد و با این کار، قبایل مختلف به حج مکه ترغیب شدند و کعبه، بزرگترین تجمعگاه بتها شد. افزون بر این، بازارهای موسمی، همچون ذیالمَجاز، المَجَنه و عُکاظ و مجالس ادبی کنار کعبه، در ایام حج، برپا میشد. هنگام فرا رسیدن موسم حج، از سراسر مناطق شبه جزیره، شام و عراق، مردم با آیینهای متفاوتی همچون مشرک، حنیفی، یهودی و مسیحی با اهداف و انگیزههای مختلف عبادی، تجاری یا فرهنگی به مکه میرفتند؛ برخی برای زیارت کعبه و ادای مناسک حج، برخی برای تجارت، برخی برای مفاخرت، خطابه و شعرخوانی، برخی برای تبلیغ دینی و برخی نیز برای حل مشکلاتی که جز در شرایطی به مانند شرایط ایام حج قابل حل نبود.
بدین ترتیب، کعبه نزد عامه جاهلیان، مقام و منزلت ویژهای یافت و حتی به بیت الحرام سوگند یاد میشد؛ اما معدودی از عربها بودند که نه برای حرم و نه برای ماههای حرام حرمت قایل نبودند؛ از جمله: قبایل خَثْعم، طَی و خاندانهایی از قُضاعه و یشْکُر.
انجام مراسم حج بر اساس آداب و مناسک مخصوصی و البته نه الزاماً یکسان، نزد سایر قبایل، صورت میگرفت و آنان، علاوه بر مناسک مشترک و یکسان، برخی آداب ویژه و متناسب با قبیله و بت خود را نیز داشتند و به طور معمول قریش، مناسک ویژه خود را داشت و سایر قبایل نیز مراسم ویژه خود را داشتند.
با ظهور اسلام، حج با تعدیلات و تغییراتی روبهرو، و به آیین یکسان و مشترکی بین همه مسلمانان تبدیل شد.
موسم برگزاری حج در روزگار جاهلیت، زمان ویژهای داشت و ماه مخصوص حج، از سایر ماهها، با نام ذیحجه یا شهر الحج متمایز میشد. این نامگذاری قدیمی، از زمان جاهلی تاکنون معروف است و در حال حاضر نیز در تقویم هجری از آن استفاده میشود. در قرآن، از ماههای مخصوص حج، به «اَشْهُر معلومات» یاد شده که شامل شوال، ذیقعده و ذیحجه شده و در دوره جاهلی نیز معلوم بودند.
هر کس قصد تجارت داشت، برای تجارت به بازارهای تجاری (عکاظ، مجنه، ذوالمجاز) میرفت تا ماه ذیحجه آغاز شود و به مناسک حج مشغول گردد و هرکس اهل تجارت نبود، در زمان مناسب به قصد حج حرکت میکرد. هر چند با اطمینان نمیتوان گفت ذیحجه روزگار جاهلی همان ذیحجه معروف زمان ماست و از سوی دیگر، این احتمال میرود که حج شمالیها و جنوبیهای جزیرة العرب، در زمانی متفاوت از حج اهل مکه، برگزار میشده و منطبق با ذیحجه نبوده باشد.
حج جاهلی با لباس ویژهای انجام میگرفت و شبیه لباس «احرام» در حج اسلام بود. این لباس از دو قطعه به رنگ سپید تشکیل میشد که میان غیر عرب هم رایج بود و شبیه لباس روحانیانی بود که در معابد خدمت میکردند.مردم جاهلی، همگی به هنگام طواف، لباس احرام نمیپوشیدند و از این جهت به سه دسته حُمس، حُله و طِلس تقسیم میشدند.
اهل حمس کسانی بودند که با لباس احرام طواف میکردند.
اهل حله گروهی از عربهای شمال بودند که برای طواف از اهل حمس لباس میگرفتند و اگر نمییافتند، عریان طواف میکردند. آنان معتقد بودند با افکندن لباسهایشان گناهانشان را به همراه لباس به دور افکندهاند.
اهل طلس شامل قبایل یمن میشد که با لباس معمولی خود طواف میکردند و در دوره حج از غذاهای حیوانی دست کشیده و به گیاهخواری میپرداختند.
در حج جاهلی عادتهای ویژهای به چشم میخورد که تا حدودی پس از ظهور اسلام منسوخ شد؛ برای نمونه، برخی در طول حج سکوت اختیار میکردند. اگرچه حج یک مراسم عبادی و اجتماعی و همراه با دعا و توسل به خدایان و سخن گفتن با آنان بود، اما برخی از جاهلیان، طبق یک سنت، در طول حج کلمهای سخن نمیگفتند.
از عادتهای متفاوت جاهلی هنگام حج، احترام نهادن به سرزمین بیت الحرام با پوشیدن یا نپوشیدن کفش بود. برخی برای نشان گرامیداشت حرم با کفش طواف میکردند و معتقد بودند نباید مستقیم بر زمین حرم پای بگذارند؛ اهل حمس چنین اعتقادی داشتند و جز در کفش و لباس خود طواف نمیکردند. گروه دیگری عکس این کار را انجام میدادند؛ یعنی برای احترام بین خود و کعبه کفش را حایل نمیکردند و مستقیم بر آن قدم مینهادند.بر اساس یکی دیگر از عادتهای جاهلی، گاهی هنگام طواف، دست کسی را که طواف میکرد، با طناب، افسار یا دستمال به دست دیگری میبستند و او به دلیل نذری که داشت، دستبسته طواف میکرد.
برخی از مردم جاهلی، اگر در ایام حج میخواستند به خانه خود بروند، هرگز از در وارد نمیشدند. آنها یا از دیوار بالا رفته و از طریق پشت بام وارد اتاق میشدند یا از پشت خانه نقبی حفر کرده و از آنجا داخل منزل میشدند.
مشرکان جاهلی عادت داشتند، پس از اتمام مراسم حج و ذبح قربانی، گرد هم میآمدند و به کارهای پدرانشان فخر میفروختند و از فضایل آنان سخن میگفتند.آیه ۲۰۰ بقره به همین عادت اشاره دارد و از حجاج خواسته شده که پس از ادای مناسک حج، به جای این که مانند مشرکان پدرانشان را یاد کنند، خداوند را یاد کنند.
درباره مناسک و اعمال حج میان جاهلیان اخبار مدون و دقیقی وجود ندارد و تنها در منابع اسلامی، به مناسبت سخن از فریضه اسلامی حج، اطلاعاتی اندک درباره آداب و رسوم جاهلی آن بیان شده است. حج جاهلی بر پایه بقایای دین ابراهیم (ع) شامل مناسکی همچون طواف، وقوف، قربانی و اهلال بود که بعدها مشرکان با رواج بتپرستی چهرهای شرکآمیز به آن داده بودند.
حج در اسلام، بر خلاف حج جاهلی که اساس آن شرک و عبادت بتها بود، بر پایه توحید و به منظور عبادت پروردگار یکتا واجب شد و این، اساسیترین تفاوت حج اسلامی و حج جاهلی است. سوره توبه، با پیام برائت از مشرکان، در برگیرنده نقد برخی اعمال و عادات غلط کفار و مشرکان و برخی اصلاحات نسبت به حج جاهلی بود.
مهمترین موارد برائت عبارت بود از:
۱. کسی جز شخص با ایمان در خانه کعبه داخل نشود؛
۲. برهنهای خانه خدا را طواف نکند؛
۳. مشرکی نباید حج به جا آورد.
بر این اساس، مهمترین تفاوتهای حج در جاهلیت و اسلام را چنین میتوان چنین نام برد:
۱. تلبیه با محتوایی توحیدی چنین تغییر یافت: «لبیک اللهم لبیک، لبیک، لا شریک لک، لبیک، ان الحمد و النعمة لک و الملک لا شریک لک».
۲. سعی بین صفا و مروه جایگزین طواف اساف و نائله شد و دیگر، ویژه قریشیان نبود. بلکه از ارکان حج برای همه مسلمانان شمرده شد.
۳. طواف عریان ممنوع شد.
۴. عادت برخی حجاج که در طول حج برخی چیزها را بر خود حرام میکردند (خوردن گوشت و شیر گوسفند) نکوهش شد. برخی مفسران آیه ۳۲ اعراف را در نهی دو مورد اخیر تفسیر کردهاند.
۵. طواف زائر با دست بسته منع شد.
۶. ورود و خروج حجاج از طریق در به خانهها و خیمههایشان جایز شمرده شد و آیه ۱۸۹ بقره در این باره نازل شد.
۷. در جهت مخالفت با کسانی که از تهیه زاد و توشه، هنگام سفر حج، اکراه داشتند و به آنان «مُتوَکله» میگفتند؛ زیرا در اطعام خود به «رب البیت» توکل کرده بودند، طبق آیه ۱۹۷ بقره امر شد در سفر حج، زاد و توشه سفر را فراهم کنند.
۸. وقوف در عرفه برای همه مسلمانان، چه اهل قریش باشند یا نباشند، واجب شد.