امتی از قهرمانان در وجود یک قهرمان از امت!

علی(ع)ستون استوار دیانت محمدی و حامل امانت خداوند در جامعه اسلامی بود و برای همیشه کلام و بیان و مکاتبات شریفش سند متقن حیات والای اسلامی و منشور رهایی و رستگاری امت و اعتلای جامعه است.

جلوه‌ای است یگانه از نمودهای تکامل انسانی !


نمونه‌ای است برتر از اسوه‌های تفوق بشری!


مثالی است والا برای به اوج رسیدن استعداد نهفته در جان آدمی!


عوامل و اسباب فراوانی از قبیل سرشت، وراثت، محیط، تربیت و فیض حق، دست به یکدیگر داده آن شخصیت عظیم را در وجود او فراهم ساختند، طبیعت شایان و درخور او نیز، با تربیت والا مرتبه‌ی نبوی و وراثت ریشه‌دار در محیط بلند جایگاه خانوادگی به هم آمیخت و از آمیزه آن‌ها همه ، به چنان قله آسمان‌سایی از حقیقت منتهی شده  که تخیل از دسترسی بدان ناتوان و تصور از دریافتش بسی کوتاه است!


انسانی با ابعادی مختلف و به ظاهر متضاد! وجودش در بردارنده شخصیتی با خصائص ممتاز و فضائل گسترده و عمیق:


دانشمند و حکیم، نابغه‌ای آزاداندیش، متفکری رشید، قانون‌دانی مدبر، سخنوری توانا، استقبال کننده‌ای  بردبار از حوادث سهمگین و مجاهدی شجاع و زاهد، پارسایی کوشا در عمران، عارف و خالق حماسه‌های بزرگ و امیری به غایت فروتن!


 که این‌ها همه و صدها فضیلت و صفات و خصائص  متعالی و والا از علی  به حق امامی شایسته و مقتدایی بی مثال ساخته و جان نبی‌خدا گشت و شد امتی از قهرمانان در وجود یک قهرمان از امت!


پس جای شگفتی نیست اگر او را سرلوحه شایسته‌ای ازهماوردی،قهرمانی و پهلوانی در سراسر تاریخ بدانیم!


تدبیر علی )ع( در حکمرانی و افق بلند نگاهش در سیاست و مدیریت جامعه، خود فرهنگ و دیوانی از مدنیت  و زیست توحیدی بر محور کرامت انسان و اخلاق است. چنان‌چه یکی از اندیشمندان اهل‌‌سنت از نویسندگان بزرگ مصر می‌نویسد:


هرکس بخواهد به ژرفای اندیشه بی‌نظیرش پی‌ببرد، چاره‌ای جز درنگ کردن و ژرف‌نگری در عهد‌نامه آن حضرت به مالک اشتر نخعی ندارد]۱ [


عهدنامه‌ای که مبین  رویکرد الهی به جامعه و انسان است و برنامه‌ای سازنده و مصلحانه در حکمرانی خردمندانه در عرصه های مختلف حکومت.


او درعلم و دانش در اوجی قرار داشت که هیچ صاحب اندیشه بلندی را یارای هم پروازی با حضرتش در آسمان علم نبود.


که خود گفته‌اند:


"یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ، وَ لا یَرْقَى اِلَیَّ الطَّیْرُ ]2 [


 "سیل خروشان (علم و فضیلت) از دامنه کوهسار وجودم پیوسته جارى است و مرغ (دور پرواز اندیشه) به قلّه (وجود) من نمى‌رسد".


خردش دایرةالمعارفی خالص از علوم و معارف اسلامی و بشری بود.


رغم آن‌که به علل و اسبابی همه احزاب، اشراف، متمولین،اصحاب فتنه و سپاه حقد و کینه را به ضدیت با او متمایل و متحد کرد و همگی کوشیدند تا امر حکومت را از او دور کنند و در این توطئه بر او ظلم‌های فراوان روا داشتند اما امام علی (ع) که  همه‌ی شایسته‌گی‌های دینی و عقلانی حکمرانی به کمال  منحصرا در وجود او جمع بود، در ساختن و برپا نگه‌داشتن دین و جامعه اسلامی، به نهایت جد و جهد کرد.


علی (ع) ستون استوار دیانت محمدی و حامل امانت خداوند در جامعه اسلامی بود و به نهایت کوشید تا به ترسیم و تصویرگری از معنا و زیست اسلامی ارائه کند. به همین سبب برای همیشه کلام و بیان و  مکاتبات شریفش سند متقن حیات والای اسلامی و منشور رهایی و رستگاری امت و اعتلای جامعه است.  او مثال و نمود شایسته  مصلحت‌گرائی عقلانی و نماد خردورزی ،حلم و توحید گردید.



چه آن‌گاه که بر کرسی زمامداری تکیه زد و چه در زمانه‌ای که حسادت، کینه و جهل، سال‌ها او را از حق مسلم سیاسی و دینی‌‌اش محروم ساخت، فقط به بقا و حفظ اسلام و استواری ارکان توحید و مصالح امت اسلامی اندیشه کرد و برای تبیین معارف متعالی، معانی و آموزه‌های بلند الهی و انسانی دین خدا به قامت ایستاد و همت گمارد.  در زمانه‌ای که دین به شدت در معرض تحریف، تقلیل و تفسیرهای متحجرانه و تهی از معنا قرار داشت همه توشه و توان خود را بکار بست تا پرچم اسلام محمدی را بر‌افراشته نگه‌ دارد و از گوهر خالص و ناب آن صیانت کند و در همان حال در کنار مردم و با مردم بود و ماند و در شادی‌های‌شان شاد و در گرفتاری‌های‌شان شریک اندوه شان بود که خود احساسش را چنین  ابراز می‌دارد:


"لَکِنِّی أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا"]3 [


به حق او امام جامعه و پدر امت بود هرچند کبر و غرور جمعی از فرزندان امت که وقتی به عصبیت و جهل آمیخته شد و نااهلان بر اریکه قدرت قرار گرفته ، قدرش ندانسته و حق پدری اش‌ادا نکردند.


 در سنت الهی واکنش طبیعی این تمرد از ولی خداو پدر امت بدفرجامی است چنانچه در تمرد و اذیت و ظلم فرزندان به پدر نسبی نیز چنین است.


قَالَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقُولُ: أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَیهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَی وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَی دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیةِ بِخِیارِ الْأَحْرَارِ. ]4 [


علیّ بن ابی طالب فرمود: از رسول خدا صلوات الله علیه شنیدم که فرمود: من و علی دو پدر این امّت هستیم و حقّ ما بر این امّت، از حقّ پدر نسبی شان بیشتر است؛ زیرا اگر از ما اطاعت نمایند، آنان را از آتش نجات می‌دهیم و به بهشت رهنمون می‌شویم و از راه بندگی خدای متعال، آنان را به برگزیدگان آزاده ملحق می نماییم.»


مقام پدری امام اگر با محبت و دوستی و عشق و پیوند قلبی همراه شود هم نجات بخش از  شداید و آتش است و هم تعالی بخش و  سبب نجات و برچیدن آتش فتنه و دوزخ و جهنم نفرت.


«قَالَ جَبْرَئِیلُ للنّبی: وَ الَّذِی بَعَثَک بِالْحَقِّ نَبِیاً لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ یحِبُّونَ عَلِیاً کمَا یحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ نَاراً. ]5 [


جبرئیل (ع) به پیامبر خدا فرمود:


قسم به کسی که تو را به نبوّت برگزیده، اگر اهل زمین، علی را چون آسمانیان دوست می داشتند، خداوند هرگز جهنّم را خلق نمی کرد.»


او پدری بود نماد و تندیس حلم و محبت و عشق به فرزندانش،  که هرگز به ترد فرزندان و تقابل با آنان اندیشه نکرد، بلکه خیرخواه و مشاوری امین و پاسداری خردمند بود که همه از درست اندیشی و آرای صائب او سود بردند.


اوج این نگاه پدرانه حضرت را در برخورد با خشن‌ترین و متعصب‌ترین دشمنان در جامعه اسلامی یعنی خوارج مایه اعجاب است. در توصیه به نزدیکاتش که سند شرافت امامت و مقام ابوت اوست چنین فرمود:


"پس از من خوارج را نکشید، زیرا آن‌کس که خواستار حق بود و در این طلب به خطا رفت، همچون کسی نیست که خواستار باطل گردید و بدان دست یافت. ]6 [


اما نباید از عاقبت دوری و فاصله ها از پدر و مادر معنوی و نسبی غافل شد که آتش این رفتار ناپسند دامن‌گیر خواهد شد و فرجام بدی را رقم خواهد زد و در مقابل اتصال قلبی، روحی، محبت و عشق به آنان و خوشنودی‌شان برچیده شدن بساط خشم و آتش و رهایی از بدفرجامی‌ها و شعله‌های آتش درونی آدمی است که  صلح و سلام و امنیت روانی و روحی را برجان و جامعه حاکم خواهد کرد.