إثارة الترغیب و....
إثارة الترغیب و... : کتابی در بیان فضیلت‌ها، مناسک و آداب زیارت مکه، مدینه و بیت المقدس، نوشته شمس الدین محمد بن اسحاق خوارزمی (م.827ق.)[1] از این کتاب در همه منابع با نام اثارة الترغیب والتشویق الی المساجد الثلاثة والبیت العتیق یاد شده است؛ ولی م
إثارة الترغيب و... : كتابي در بيان فضيلتها، مناسك و آداب زيارت مكه، مدينه و بيت المقدس، نوشته شمس الدين محمد بن اسحاق خوارزمي (م.827ق.)[1]
از اين كتاب در همه منابع با نام اثارة الترغيب والتشويق الي المساجد الثلاثة والبيت العتيق ياد شده است؛ ولي مصحح در نسخه چاپي نام كتاب را بدين صورت تغيير داده است: اثارة الترغيب و التشويق الي تاريخ المساجد الثلاثة و البيت العتيق. وي علت اين كار را تشابه نام كتاب با كتاب جمال الدين محمد بن محب الدين طبري با عنوان التشويق الي البيت العتيق در عين تفاوت موضوع دو كتاب دانسته است؛ زيرا موضوع اين كتاب، تاريخ مساجد سهگانه و موضوع كتاب طبري، فقه حج است.[2] همان سان كه از نام اثر پيداست، خوارزمي اين كتاب را براي تشويق و ترغيب مردم به حج و زيارت و در پاسخ به نياز حجگزاران و زائران نگاشته است. (ص22، «مقدمه مؤلف»)
خوارزمي از دانشوران حنفي است كه در فقه و نحو به فضيلت از او ياد شده است.[3] از زمان ولادت او گزارشي در دست نيست؛ ولي با توجه به اين كه فاسي وفات وي را درحدود 60 سالگي دانسته[4] و سال وفات او 827ق. است، ميتوان زمان تولدش را در حدود سال 767ق. تخمين زد. علت انتساب او به خوارزم و نيز محل تولدش معلوم نيست؛ ولي روشن است كه در مكه اقامت داشته است.[5]
خوارزمي علوم عربي را از پدر همسرش، شمسالدين معروف به مُعيد، فراگرفت و سالهاي بسيار به نيابت از او و پسرش، شهابالدين احمد، به امامت مقام حنفي در مسجدالحرام مشغول بود.[6] او براي كسب درآمد مدتي به هند مسافرت كرد و سپس به مكه بازگشت.[7] از كارهاي او در مكه، ترسيم نقشه مسجدالحرام و كعبه و راهنمايي زائران هندي و ديگران با اين نقشهها بوده است.[8]
عاتق بن غيث بلادي ضمن بيان سرگذشت محمد بن محمود خوارزمي (م.813ق.) ياد كرده كه به ظاهر شرح حال وي با محمد بن اسحاق خوارزمي كه معاصر او بوده و شرح حال آن دو با هم بسيار مشابهت دارد، اشتباه شده و ميتوان اين شرح حال را به هر دو نسبت داد.[9]
تنها اثر بر جاي مانده از خوارزمي إثارة الترغيب است و كتابي در مناسك نيز به او نسبت دادهاند كه اكنون اثري از آن نيست.[10] خوارزمي در روش و محتواي كتاب، به اخبار مكه ازرقي نظر داشته و كار او همانند آن اثر است، با اين تفاوت كه مباحث تاريخي كتاب ازرقي را فرونهاده و بيشتر به مباحثي درباره فضيلتهاي حج و عمره و امور مربوط بدان پرداخته است. او به وضعيت و اطلاعات مكه در زمان خود هيچ اشارهاي ندارد، مگر در مواردي اندك؛ مانند نشان دادن جاي قبر افرادي در قبرستان مكه (معلات) در آن زمان. (ص253) او بر پايه سنت رايج نويسندگان درباره مكه و مدينه، به موضوعاتي همچون اندازه و مساحت جايها و اماكن حج و حرم (براي نمونه: 239-241، 336، 362) و پيشينهاي مختصر از اين جايها (براي نمونه: ص301-304) نيز پرداخته است.
پيش از خوارزمي، سعد الله بن عمر بن علي اسفرايني مكي (م.786ق.)كتاب زبدة الاعمال و خلاصة الافعال را نگاشته كه بخش نخست آن تلخيصي از اخبار مكه ازرقي است و اثارة الترغيب به لحاظ ساختار، محتوا، منبع و انگيزه نگارش بسيار همانند اين اثر است. هر دو كتاب افزون بر پرداختن به فضيلتهاي حج و حرم، بابي را به فضيلت مدينه و حرم نبوي اختصاص دادهاند و در عناوين و شمار فصلهاي هر باب تقريباً يكساناند؛ با اين تفاوت كه خوارزمي دو باب ديگر در فضيلت بيت المقدس و زيارت قبر حضرت ابراهيم(ع) افزوده است.
خوارزمي افزون بر استفاده از اخبار مكه ازرقي (براي نمونه: ص110، 236، 239) به ديگر منابع معتبر اهل سنت در تاريخ و حديث همچون صحاح سته به ويژه صحيح بخاري (براي نمونه: 314، 353، 372) و صحيح مسلم (براي نمونه: ص66، 376،316) و هداية السالك الي المذاهب الاربعة في المناسك نوشته عزالدين بن جماعه كناني (م.767ق.) استناد كرده است. (براي نمونه: ص167،240) او در بخش فضيلتهاي مدينه بيشتر از ابن نجار (م.634ق.) (براي نمونه: ص365-366، 373، 390)، ابن زباله (م.199ق.) (براي نمونه: ص336، 364، 373، 390) و مطري (م.741ق.) (براي نمونه: 369، 373-374) كه هر يك صاحب اثري مستقل درباره مدينهاند، گزارش كرده است.
روايتهاي نبوي بخش عمده كتاب را تشكيل ميدهند. خوارزمي براي اختصار، اين روايتها را بدون سلسله اسناد راويان آورده است. اثارة الترغيب مشتمل بر حديثهاي ضعيف بسيار است و روايتهاي متعدد از كعب الأحبار (براي نمونه: ص30، 312، 424) و وهب بن منبّه (براي نمونه: ص88، 165، 319) در اين كتاب به چشم ميخورند. نويسنده در خاتمه كتاب، علت گزارش اينگونه حديثها را جواز عمل به روايتهاي ضعيف در آداب و سنن دانسته و سخن بعضي از دانشوران را در اين زمينه آورده است. (ص440-441)
آيات قرآني و آراي مفسران و منابع تفسيري همچون تفسير ابن عباس (براي نمونه: ص125) بخش عمده كتاب را به خود اختصاص دادهاند. خوارزمي آيات مرتبط با موضوعات را بيان كرده و ذيل آنها به تفسير و گاه يادكرد سبب نزول (براي نمونه: ص34) پرداخته است. او سخنان بسياري از مفسران را بيان كرده و گاه يكي را برگزيده است. (براي نمونه: ص38)
يادكرد حكايت صوفيان، عارفان و صالحان در فصلهايي جداگانه (تمام فصل 41) يا ضمن مباحث (براي نمونه: ص129)، گزارش اشعار مرتبط با موضوعات (ص95، 187، 207، 278)، بيان اسرار معنوي حج (ص184-190) و سرّ سعي ميان صفا و مروه (278-291) نشان از گرايش صوفيانه و عارفانه خوارزمي دارند. او روايتها و سخنان درباره محل دفن و شبانه به خاك سپرده شدن حضرت فاطمه زهرا3 را ياد كرده است. (ص357) وي افزون بر بيان احكام وآداب در ضمن مباحث (براي نمونه: ص153) فصلي خاص را به آداب حج از خروج از خانه تا پايان مناسك و بازگشت به وطن (ص258-277) و فصلي را به آداب زيارت حرم نبوي از هنگام ورود به اين شهر (ص342-348) اختصاص داده است. او اين كتاب را براي عموم زائران از همه مذاهب نگاشته و از اين رو، در بيان احكام افزون بر رأي مذهب خود، به اختلافات مذاهب همچون شافعي (براي نمونه: ص149، 153، 284، 289)، مالكي (براي نمونه: ص181، 271، 277) و حنبلي (براي نمونه: ص181، 282، 378) و گاه بررسي و نقد سخنان دانشوران مذاهب پرداخته است. (براي نمونه: ص181)
دستهبندي و تبويب مطالب از نقاط قوت اثارة الترغيب است و كتاب از نظمي درخور بهره دارد. نويسنده نخست عناوين بخشهاي كتاب را برگزيده و سپس براي هر عنوان فصلهايي گشوده و ذيل هر فصل، آيات، روايتها و سخنان متناسب با آن را بيان كرده است. با توجه به اين كه اثارة الترغيب از كتب «فضايل» به شمار ميآيد، نويسنده در چهار بخش به فضيلتهاي اماكن مساجد سهگانه و قبر حضرت ابراهيم(ع) پرداخته كه منظور از فضيلت گاه ثواب زيارت و گاه ارزش و برتري آنجايهاست. محمد بن احمد زَمْلَكاني به سال 831ق. خلاصهاي از اين كتاب را نگاشته[11] كه به گزارش زِرِكْلي، به چاپ رسيده[12] و نسخه خطي آن در استانبول موجود است.[13]
چاپها: سيد حسن كسروي اثارة الترغيب را با استفاده از نسخه خطي كتابخانه الازهريه قاهره تصحيح كرده و در انتشارات دارالكتب العلميه بيروت به سال 1420ق. در 448 صفحه و قطع وزيري به چاپ رسانده است. تصحيح ديگر كتاب از مصطفي محمد حسين الذهبي است. او كتاب را به سال 1418ق. با استفاده از همان نسخه الازهريه تصحيح و بسياري از اسرائيليات و حديثهاي ضعيف را حذف كرده و در انتشارات مكتبة نزار مصطفي الباز در دو جلد و 500 صفحه به چاپ رسانده است. نيز رسالهاي از ابن تيميه به نام زيارة بيت المقدس بر آن افزوده و علت اين افزايش را رواج بعضي عقايد باطل درباره بيت المقدس در ميان اهل سنت، همچون وقوف عصر عرفه در آنجا و طواف بر صخره شمرده و اثارة الترغيب را مشتمل بر برخي از آن عقايد دانسته است. او در مقدمهاش سخنان برخي از دانشوران را در برائت از طواف بر صخره يا ساير بدعتها بيان و كتابهايي را در اين موضو ع معرفي كرده است.[14]
منابع
اتحاف الوري باخبار ام القري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش شلتوت و ديگران، مكه، دار احياء التراث الاسلامي، 1404ق؛ إثارة الترغيب و التشويق الي المساجد الثلاثة و البيت العتيق: محمد بن اسحاق الخوارزمي (م.827ق.)، به كوشش كسروي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1980م؛ بُغية الوُعاة: السيوطي (م.911ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار الفكر، 1399ق؛ تاريخ الادب العربي: بروكلمان (م.1375ق.)، قم، دار الكتاب الاسلامي، 1429ق؛ الضوء اللامع: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، قاهره، دار الكتاب الاسلامي؛ العقد الثمين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش محمد حامد، بيروت، الرساله، 1406ق؛ كشف الظنون: حاجي خليفه (م.1067ق.)، بيروت، دار الفكر، 1428ق؛ المدينة المنورة في مئة مخطوط: به كوشش عمار منلا، السعوديه، مركز دراسات المدينة المنوره، 1420ق؛ معجم المؤلفين: عمر كحاله، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ نشر الرياحين: عاتق بن غيث البلادي، مكه، دار مكه، 1414ق.
سيد حامد عليزاده موسوي
[1]. اتحاف الوري، ج3، ص612؛ العقد الثمين، ج1، ص412.
[2]. اثارة الترغيب، ص8، «مقدمه كسروي».
[3]. العقد الثمين، ج1، ص412؛ الضوء اللامع، ج7، ص133؛ معجم المؤلفين، ج9، ص40.
[4]. العقد الثمين، ج1، ص412.
[5]. بغية الوعاة، ج1، ص54؛ العقد الثمين، ج1، ص412.
[6]. الضوء اللامع، ج7، ص133؛ العقد الثمين، ج1، ص412.
[7]. العقد الثمين، ج1، ص412؛ الضوء اللامع، ج7، ص133.
[8]. العقد الثمين، ج1، ص412.
[9]. نشر الرياحين، ج2، ص730.
[10]. كشف الظنون، ج6، ص148؛ معجم المؤلفين، ج9، ص40.
[11]. تاريخ الادب العربي، ج10، ص151.
[12]. الاعلام، ج6، ص30.
[13]. المدينة المنوره، ج1، ص333-338.
[14]. اثارة الترغيب، ص8-11، «مقدمه ذهبي».