اتحاف الزائر و اطراف المقیم للسائر

اتحاف الزائر و اطراف المقیم للسائر: کتابی در آداب و احکام زیارت مرقد نبوی(ص) نوشته ابوالیمن عبدالصمد بن عبدالوهاب بن عساکر دمشقی شافعی (614-686ق.)[1] این کتاب که نامش به معنای «ارمغانی برای زائر و هدیه‌ای از مقیم مدینه به مسافر آن» است

اتحاف الزائر و اطراف المقيم للسائر: كتابي در آداب و احكام زيارت مرقد نبوي(ص) نوشته ابواليمن عبدالصمد بن عبدالوهاب بن عساكر دمشقي شافعي (614-686ق.)[1]

اين كتاب كه نامش به معناي «ارمغاني براي زائر و هديه‌اي از مقيم مدينه به مسافر آن» است، درباره ‌آداب و احكام زيارت مرقد نبوي(ص) نگاشته شده و راهنماي سفرهاي زيارتي به مدينه و در بر دارنده تشويق زائران به اعمال و مستحبات اين شهر مقدس است.

امين الدين ابواليمن عبدالصمد بن عبدالوهاب بن ابي‌البركات بن حسن بن عساكر دمشقي شافعي، معروف به ابن عساكر، در دمشق زاده شد.[2] وي از عموزادگان ابن عساكر، صاحب تاريخ دمشق، است.[3] آموختن فقه و روايت را نزد ابن قدامه مقدسي (م.620ق.)، مجد الدين قزويني (م.622ق.)، ابوالقاسم صرصري (م.626ق.) و جدش ابوالبركات بن عساكر (م.627ق.) آغاز كرد.[4] در 20 سالگي عازم بغداد شد و از استادان نامي آن ديار بهره برد و در سال 641ق. از ابن نجار (م.643ق.) اجازه روايت الدرة الثمينة في اخبار المدينه* را گرفت. (ص46-47) در سال 635ق. براي حج از بغداد راهي حجاز شد و از آن‌جا به شام بازگشت و از دانشمندان بزرگ دمشق، حمات، حلب، و حِمْص همچون ابوالوفاء (م.641ق.) (نك: ص175)، علم‌الدين سخاوي (م.643ق.) (نك: ص175) و شمس‌الدين دمشقي (م.648ق.) (ص67) بهره‌گرفت. بار ديگر به بغداد رفت و از آن‌جا به مصر سفر كرد.

در مدت اقامتش در مصر، در نبرد صليبي هفتم معروف به دمياط شركت كرد و مجروح شد.[5] پس از نبرد به سال648ق. به حجاز سفر كرد و باقي عمرخود را نزديك 40 سال در مكه و مدينه گذراند.[6] از احوال شخصي او گزارشي ديگر در دست نيست.[7] وي در اين كتاب از 65 تن روايت كرده كه از 18 تن آنان اجازه گزارش حديث دارد. (ص26-37، «مقدمه»)

ابن عساكر نزد مردم مصر، يمن و شام محبوبيت داشت و حكمرانان اين سرزمين‌ها از او دعوت كردند؛ اما درخواست آنان را نپذيرفت و حجاز را ترك نكرد.[8] او مدرّس علوم ديني بود و وصف مجالس فراوان درسش كه در كتاب ملء العيبه آمده، نشان از توفيق او در تدريس و شاگردپروري دارد.[9] محمد بن احمد مطري، نويسنده التعريف بما آنست الهجره، كتابي مستقل در موضوع مدينه، از شاگردان اوست.[10]

نگاشته‌هاي ابن عساكر فراوان است؛ از جمله حاشيه بر الدرة الثمينه[11] و غزوة دمياط.[12] او در سال 686ق.[13] يا 687ق.[14] درگذشت و در بقيع پشت قبة العباس به خاك سپرده شد.[15]

 اهميت كتاب:  اتحاف الزائر از مهم‌ترين و نخستين كتاب‌هاي زيارتي‌ ـ ‌مناسكي است كه در آن شيوه‌اي نو براي راهنمايي زائران به كار رفته است. كتاب‌هاي پسين در موضوع مكه و مدينه مانند التعريف بما آنست الهجره[16] و تحقيق النصره[17] و وفاء الوفاء[18] به اين كتاب استناد كرده‌اند. اصرار راويان پرشمار براي گرفتن اجازه از ابن عساكر و حتي شاگردان او براي روايت اين كتاب، گوياي منزلت آن نزد محدثان است.[19]

ابن عساكر دقتي فراوان در گزارش اسناد حديث‌ها داشته است. برخي منابع وي صحيح بخاري، صحيح مسلم، جامع ترمذي، مسند طيالسي، اخبار المدينه ابن زباله و الدرة الثمينه هستند. او سلسله سند را كامل ياد مي‌كند و درباره راوي و نام او (ص86)، مفاهيم و اصطلاحات حديث (ص84) و نكات لغوي و نحوي آن (ص27، 97، 99، 141، 150، 185، 199) مباحثي پيش مي‌كشد. او از تكرار حديث پروا ندارد و حديث‌هاي داراي مضمون واحد را با سندهاي مختلف ياد مي‌كند. (159-165)

 محتواي كتاب: كتاب را مي‌توان به دو بخش قسمت كرد:

1. زيارت و آداب و احكام آن: اين بخش با موضوعات و مباحثي در تشويق و ترغيب خواننده به زيارت مدينه و مسجدالنبي آغاز مي‌شود؛ مانند شفاعت پيامبر گرامي(ص) براي زائران قبر ايشان (ص7-21)، فضيلت سفر فقط براي سه مسجد (مسجدالحرام، مسجدالنبي و مسجد الاقصي) (ص23-27) و فضيلت نماز در مسجدالنبي9. (ص30-38) سپس اعمال، مناسك و آداب زيارت مرقد نبوي را از نيت تا وداع، گام به گام همراه مستندات روايي آورده است. او بر استجابت دعا، طلب شفاعت و پذيرش توبه در مسجدالنبي9 تأكيد دارد. (ص57-61) صلوات بر پيامبر9، تلاوت قرآن و حمد و شكر خداوند از اعمالي هستند كه در جاي ‌جاي كتاب بر آن‌ها تأكيد رفته است. وي در كنار يادكرد آداب و سنن زيارت، به اموري مي‌پردازد كه آن‌ها را بدعت مي‌داند و نيز از مكروهات و محرّمات زيارت سخن مي‌گويد. (براي نمونه: ص66، 69-70)

آداب و احكام زيارت قبور، به ويژه قبرستان بقيع و شهيدان اُحُد، از ديگر مطالب كتاب است كه ابن عساكر احكام آن را بر پايه مذهب شافعي آورده است. (براي نمونه: ص95، 101، 109) او زيارت اهل قبور و به ويژه بقيع را هر روز، مخصوصاً جمعه، از مستحبات و اعمال پر فضيلت دانسته (ص95-96)؛ اما تبرك جستن و بوسيدن و طواف قبر را بدعت و حرام شمرده است. (ص66-67) او مشاهدات خود از قبه‌هاي بقيع، از جمله قبه عباس بن عبدالمطّلب، مالك بن انس، عقيل، عثمان و چهار امام معصوم: آورده و به قدمت و بلندي آن‌ها اشاره كرده است. (ص105)

مباحث پيراموني پرشمار در كتاب ديده مي‌شود؛ مانند سرگذشت منبر و رويداد جِذع (ص85-94)، ابولبابه، روايت «فاطمة بضعة منّى» و حكم حرمت سبّ حضرت فاطمه3 (ص123-124)، سخن درباره جاي مرقد حضرت فاطمه3 (ص101، 111)، جواز و بلكه استحباب طلب شفاعت از حضرت رسول(ص) و توسل به ايشان و تجديد توبه در مرقد نبوي(ص58-60) و برشمردن صحابه و مشاهيري كه در بقيع دفن شده‌اند. (ص105-108)

2. چگونگي و تاريخ وفات پيامبر و وصف دفن و كفن و مرقد او: نويسنده به تصريح خود، اين فصل را از باب احترام پيامبر(ص) گشوده است (ص147) كه مهم‌ترين مباحث آن عبارتند از: بيماري پيامبر(ص) و زمان و مكان رحلت ايشان كه ضمن آن، از فضيلت‌هاي عايشه و ابوبكر بسيار سخن رفته است، رفتار صحابه در مواجهه با اين رخداد (ص177)، نوحه‌خواني و شعرسرايي اطرافيان و نزديكان پيامبر(ص) از جمله حضرت زهرا3 (ص234)، اوصاف ظاهري و سخناني در چگونگي قبر پيامبر(ص)، ابوبكر و عمر. (ص249-265)

 چاپ‌ها: نخستين بار حسين محمد علي شكري كتاب را در شركت دار الارقم بن ابي‌ارقم لبنان با 200 صفحه در قطع وزيري و با استفاده از دو نسخه خطي در سال 1417ق. چاپ كرد. بار ديگر مصطفي عمار آن را در مركز بحوث و دراسات مدينه به سال 1426ق. در 376 صفحه در قطع وزيري و با استفاده از يك نسخه خطي تصحيح و چاپ نمود. او افزون بر اين نسخه، به منابعي كه ابن عساكر از آن‌ها گزارش كرده، مراجعه و گزارش وي را با آن‌ها سنجيده است. (ص56، «مقدمه»)

منابع

البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش علي محمد و عادل احمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ التاريخ و المورخون بمكه: محمد حبيب الهيله، مكه، مؤسسة الفرقان، 1994م؛ التحفة اللطيفه: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، به كوشش عبدالله بن عباس و ديگران، السعوديه، مركز دراسات المدينه، 1429ق؛ تحقيق النصرة بتلخيص معالم دار الهجره: ابي‌بكر بن الحسين المراغي(م.816ق.)، بيروت، المكتبة العلميه، 1401ق؛ التعريف بما آنست الهجرة من معالم دار الهجره: محمد بن احمد المطري (م.741ق.)، بيروت، المكتبة العلميه، 1402ق؛ السلوك لمعرفة دول الملوك: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ شذرات الذهب: عبدالحي بن العماد (م.1089ق.)، بيروت، دار الفكر، 1421ق؛ العبر في اخبار من غبر: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش محمد بن السعيد، بيروت، دار الكتب العلميه؛ العقد الثمين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش فؤاد سير، مصر، الرساله، 1406ق؛ عقد الجمان في تاريخ اهل الزمان: بدر الدين محمود العيني (م.855ق.)، به كوشش محمد امين، مركز تحقيق التراث، جامعة القاهره، 1408ق؛ ملء العيبة بما جمع بطول الغيبه: محمد بن عمر ابن رشيد الفهري السبتي (م.721ق.)، به كوشش محمد الحبيب، دار الغرب الاسلامي، 1408ق؛ الوافي بالوفيات: الصفدي (م.764ق.)، دار الفكر، 1425-1426ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م؛ وفيات الاعيان: ابن خلكان (م.681ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر.

سيد مجتبي حسيني

 
[1]. ملء العيبه، ص145؛ العقد الثمين، ج5، ص432.

[2]. الوافي بالوفيات، ج13، ص234؛ العقد الثمين، ج5، ص433؛ شذرات الذهب، ج5، ص395-396.

[3]. وفيات الاعيان، ج3، ص309؛ البداية و النهايه، ج12، ص261.

[4]. الوافي بالوفيات، ج13، ص234؛ العقد الثمين، ج5، ص433.

[5]. ملء العيبه، ص213-219.

[6]. العبر، ج3، ص362؛ شذرات الذهب، ج5، ص396.

[7]. الوافي بالوفيات، ج13، ص233-234؛ العقد الثمين، ج5، ص432-433.

[8]. البداية و النهايه، ج13، ص258؛ العقد الثمين، ج5، ص434؛ عقد الجمان، ص367.

[9]. ملء العيبه، ص147، 193.

[10]. التعريف، ص10؛ التحفة اللطيفه، ج4، ص362.

[11]. التعريف، ص56.

[12]. العقد الثمين، ج5، ص434؛ التاريخ و المورخون، ص51.

[13]. البداية و النهايه، ج13، ص258؛ العبر، ج3، ص362؛ العقد الثمين، ج5، ص433.

[14]. الوافي بالوفيات، ج13، ص234؛ السلوك، ج2، ص209.

[15]. العقد الثمين، ج5، ص433؛ التحفة اللطيفه، ج5، ص362-363.

[16]. التعريف، ص10، 17، 20، 22.

[17]. تحقيق النصره، ص26-27، 94، 101، 103-104، 111.

[18]. وفاء الوفاء، ج1، ص94؛ ج2، ص107، 118، 129، 298، 309.

[19]. التحفة اللطيفه، ج4، ص362؛ ج5، ص102، 538-539.


| شناسه مطلب: 12491