آیه قبله
آیه قبله: یکصد و چهل و چهارمین آیه سوره بقره، درباره فرمان تغییر قبله از بیت‌ المقدس به کعبه قبله در لغت به معنای سمت و جهت است[1] و در اصطلاح به جهتی گفته می‌شود که کعبه در آن قرار دارد.[2] پیامبر گرامی (ص) در مکه و سال‌های نخست پس از ه
آيه قبله: يكصد و چهل و چهارمين آيه سوره بقره، درباره فرمان تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه
قبله در لغت به معناي سمت و جهت است[1] و در اصطلاح به جهتي گفته ميشود كه كعبه در آن قرار دارد.[2] پيامبر گرامي (ص) در مكه و سالهاي نخست پس از هجرت در مدينه به سوي بيت المقدس نماز ميگزارد؛ اما خواستِ قلبي او نماز گزاردن به سوي كعبه بود و بدين جهت در انتظار وحي و تغيير قبله* به سر ميبرد. خداوند با نزول آيه قبله ايشان را خشنود كرد و او را به تغيير قبله به سوي مسجدالحرام فرمان داد: {قَد نَرَى تَقَلُّبَ وَجهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضَاهَا فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرَامِ وَحَيثُ مَا كُنتُم فَوَلُّوا وُجُوِهَكُم شَطرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُوا الكِتَابَ لَيَعلَمُونَ أَنَّهُ الحَقُّ مِن رَّبِّهِم وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعمَلُونَ}. (بقره/2، 144)
اين آيه به جهت در برداشتن حكم تغيير قبله به «آيه قبله»[3] معروف شده است. از آيات 142[4]، 143[5] و 150[6] بقره/2 نيز بهعنوان آيه تغيير قبله ياد كردهاند. بعضي از مفسران آيات 142-144 بقره/2 را آيات تغيير قبله دانستهاند.[7]
مفسران درباره زمان و مكان نزول آيه قبله و تغيير آن اتفاقنظر ندارند و زمان آن را بين 6[8] تا 19[9] ماه پس از هجرت ياد كردهاند. گروهي از مفسران با توجه به تاريخ تغيير قبله كه در ماه رجب سال دوم هجرت بوده، صحيحتر دانستهاند كه قبله 17 ماه پس از هجرت تغيير يافته باشد.[10] نيز در اين كه آيه تغيير قبله بين نماز صبح، ظهر يا عصر نازل شده، اختلاف نظر است.[11] درباره مكان نزول اين آيه در محله بنيسلمه[12]، مكاني كه از همين رو، مسجد القبلتين نام گرفته[13] يا مسجد پيامبر(ص)[14] نيز اختلاف نظر يافت ميشود.
در سبب نزول آيه قبله گفته شده كه هنگام هجرت رسول خدا(ص) به مدينه بسياري از ساكنان آن شهر يهودي بودند؛ پس به پيامبر فرمان داده شد كه به سوي بيت المقدس نماز بگزارد تا يهوديان را به اسلام جذب كند.[15] از همين رو، يهوديان مدينه در آغاز خوشحال شدند؛ اما پس از مدتي مسلمانان را سرزنش كردند و گفتند: اگر محمد به دين و گذشتگان ما خرده ميگيرد و خود شريعتي مستقل آورده، چرا به سوي قبله ما نماز ميگزارد و خود قبلهاي مستقل ندارد، حال آن كه كعبه و مسجدالحرام قبله پدرش ابراهيم(ع) بوده و وي هم در دل آرزوي نماز گزاردن به سوي كعبه را دارد؟[16] از اين رو، رسول خدا(ص) خواست قلبي خود براي تغيير قبله و نماز گزاردن به سوي كعبه را با جبرئيل در ميان گذاشت. جبرئيل كه خود را همچون پيامبر(ص) بنده فرمانبر خدا ميدانست، از ايشان كه صاحب مقاماتي نزد خدا بود، خواست تا خود، تغيير قبله را از خداوند بخواهد.[17] رسول خدا (ص) براي رعايت ادب در پيشگاه الهي خواستهاش را به زبان نياورد[18]؛ اما چنانكه در آيه قبله آمده، به آسمان مينگريست: {قَد نَرَى تَقَلُّبَ وَجهِكَ فِي السَّمَاء...} و در انتظار تغيير قبله به سر ميبرد تا هنگامي كه اين آيه نازل شد.[19] انتظار تغيير قبله نه از روي ناخشنودي پيامبر به قبله بودن بيت المقدس، بلكه از آن رو بود كه ميخواست خداوند به او و امتّش قبلهاي اختصاص دهد، چنانكه از تعبير {تَرضَاهَا} در جمله {فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضَاهَا} برميآيد.[20]
مفسران در سبب نگريستن پيامبر(ص) به آسمان دو رأي دارند: 1. از آنجا كه پيشتر به ايشان وعده تغيير قبله داده شده بود، وي به آسمان مينگريست و در انتظار نزول جبرئيل و آوردن حكم تغيير بود؛ همچون منتظري كه به سمت مسير آمدن مهمان خود مينگرد. 2. پيامبر(ص) آرزوي تغيير قبله را بر زبان نياورد و به آسمان مينگريست و منتظر بود؛ زيرا براي پيامبران جايز نيست بي اذن الهي چيزي را از خداوند بخواهند.[21]
بر پايه روايتها، به سوي دو قبله نماز گزاردن پيامبر گرامي(ص) و تغيير قبله، از نشانههاي پيامبر خاتم بود كه انبياي پيشين، بعثت او را با يادكرد اين نشانه بشارت داده بودند و علماي يهود و نصارا به حقانيت اين تغيير آگاهي داشتند[22]؛ چنانكه در ذيل آيه قبله بدان تصريح شده است: {إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الكِتَابَ لَيَعلَمُونَ أَنَّهُ الحَقُّ مِن رَّبِّهِم}. بر پايه روايتي از امام صادق(ع)[23]، پيامبر گرامي(ص) در مكه به گونهاي به سمت بيت المقدس نماز ميگزارد كه كعبه پشت سر ايشان قرار نگيرد. پس از هجرت به مدينه نيز تا زمان تغيير قبله، ايشان به سوي بيت المقدس نماز ميگزارد.
آيه قبله ناسخ حكم قبله بودن بيت المقدس است.[24] به گفته ابن عباس، نخستين حكم نسخ شده در قرآن مربوط به قبله است.[25] درباره آن چه با آيه قبله نسخ شده، دو نظر وجود دارد: 1. در قرآن از روي آوردن به سوي بيت المقدس در نماز ياد نشده، بلكه چنين حكمي در روايتها آمده است. از اين رو، بايد گفت آيه قبله، ناسخ سنت است. 2. روي آوردن به سمت بيت المقدس با آيه {وَلِلَّهِ المَشرِقُ وَالمَغرِبُ فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللَّهِ ...} (بقره/2، 115) تشريع و سپس اين آيه با آيه قبله نسخ شده است.[26]
منابع
اسباب النزول: الواحدي (م.468ق.)، قاهره، الحلبي و شركاه، 1388ق؛ بحار الانوار: المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ التبيان: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم): ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1409ق؛ تفسير القمي: القمي (م.307ق.)، به كوشش الجزائري، قم، دار الكتاب، 1404ق؛ التفسير الكبير: الفخر الرازي (م.606ق.)، قم، دفتر تبليغات، 1413ق؛ التفسير الوسيط: سيد محمد طنطاوي، قاهره، دار المعارف، 1412ق؛ تفسير بغوي (معالم التنزيل): البغوي (م.510ق.)، به كوشش خالد عبدالرحمن، بيروت، دار المعرفه؛ تفسير ثعلبي (الكشف و البيان): الثعلبي (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1422ق؛ جامع البيان: الطبري (م.310ق.)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ جواهر الكلام: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ روض الجنان: ابوالفتوح رازي (م.554ق.)، به كوشش ياحقي و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوي، 1375ش؛ الصحاح: الجوهري (م.393ق.)، به كوشش احمد العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مجمع البيان: الطبرسي (م.548ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1415ق؛ مفردات: الراغب (م.425ق.)، نشر الكتاب، 1404ق؛ الميزان: الطباطبايي (م.1402ق.)، بيروت، اعلمي، 1393ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
علياكبر مؤمني
[1]. الصحاح، ج5، ص1795؛ لسان العرب، ج11، ص537-545، «قبل».
[2]. مفردات، ص392، «قبل»؛ جواهر الكلام، ج7، ص320.
[3]. بحار الانوار، ج81، ص33؛ الميزان، ج1، ص325.
[4]. التبيان، ج2، ص3-4؛ مجمع البيان، ج1، ص414.
[5]. التفسير الكبير، ج4، ص107.
[6]. الميزان، ج1، ص329.
[7]. الوسيط، ج1، ص294.
[8]. جامع البيان، ج2، ص28؛ مجمع البيان، ج1، ص414.
[9]. وفاء الوفاء، ج1، ص278؛ الميزان، ج1، ص333.
[10]. الميزان، ج1، ص331.
[11]. الطبقات، ج1، ص186-187؛ تفسير بغوي، ج1، ص125.
[12]. الطبقات، ج1، ص186؛ تفسير ثعلبي، ج2، ص12.
[13]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص42؛ تفسير بغوي، ج1، ص125.
[14]. الطبقات، ج1، ص186.
[15]. جامع البيان، ج2، ص4؛ تفسير ثعلبي، ج2، ص28؛ تفسير بغوي، ج1، ص124.
[16]. جامع البيان، ج2، ص29؛ روض الجنان، ج2، ص208؛ تفسير ابن كثير، ج1، ص198.
[17]. تفسير ثعلبي، ج2، ص11؛ مجمع البيان، ج1، ص419.
[18]. روض الجنان، ج2، ص208.
[19]. جامع البيان، ج2، ص28؛ اسباب النزول، ص27.
[20]. تفسير قمي، ج1، ص63؛ بحار الانوار، ج19، ص198؛ الميزان، ج1، ص35.
[21]. مجمع البيان، ج1، ص422؛ التفسير الكبير، ج4، ص122- 123.
[22]. تفسير ثعلبي، ج2، ص10؛ روض الجنان، ج2، ص195.
[23]. الكافي، ج3، ص286؛ بحار الانوار، ج19، ص200.
[24]. تفسير بغوي، ج1، ص124؛ مجمع البيان، ج1، ص423؛ روض الجنان، ج2، ص207.
[25]. مجمع البيان، ج1، ص358؛ التفسير الكبير، ج4، ص20.
[26]. مجمع البيان، ج1، ص358؛ روض الجنان، ج2، ص124؛ التفسير الكبير، ج4، ص20.