فداکاری پدر، بال پرواز پسر به سوی خانه دوست

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی حج، نوجوانی که از طریق طرح عمره دانش‌آموزی عازم مکه شده، داستانی شنیدنی از عشق پدری را با خود به همراه دارد. پدری که با تمام وجود آرزو داشت فرزندش قدم در راه این سفر نورانی بگذارد، اما می‌دانست که تأمین هزینه آن از توانش خارج است. با این حال، دلش گواهی می‌داد که این سفر، سفری معمولی نیست؛ بلکه پلی است به سوی رشد و دگرگونی روحی پسرش.

وقتی نوجوان از ثبت‌نام عمره دانش‌آموزی خبر داد، پدر چنان استقبال کرد که گویی خودش دعوت شده است. از برکات این سفر گفت، از متحول شدن دل‌ها، از لمس سنگ‌های کعبه، از اشک‌هایی که روی سجاده دعا جاری می‌شود. پسر غرق در شوق شد و پدر، غرق در اندیشه‌ای عمیق…

قیمت یک رؤیا؛ پدری که ماشینش را فروخت تا پسرش به خدا نزدیک‌تر شود

پدر تصمیمش را گرفت، اما بی‌آنکه لب به گلایه بگشاید. ماشین قدیمی‌اش را که تنها دارایی باارزشش بود، فروخت. بهانه‌ای تراشید، شاید گفته باشد ماشین نیاز به تعمیر اساسی دارد یا قصد تغییر آن را دارد. اما در دلش چیز دیگری می‌گذشت…

با بخشی از پول، هزینه سفر پسر را تأمین کرد. پسر، بی‌خبر از این ایثار، چمدانش را بست و راهی شد. در حالی که قلب پدر، میان شادی و دلتنگی می‌تپید. وقتی هواپیما اوج گرفت، اشک‌های پدر روی گونه‌هایش جاری شد؛ اشک‌هایی که بوی عشق می‌داد، بوی ایثار…

لحظه حقیقت؛ اشک‌هایی که در کنار کعبه ریخته شد

پسر که به مکه رسید، شکوه مسجدالحرام او را در خود غرق کرد. اشک‌هایش در برابر کعبه جاری شد، بی‌آنکه بداند قطرات اشک دیگری، هزاران کیلومتر آن‌سوتر، بر گونه‌های پدرش می‌غلتد.

اما حقیقت همیشه پنهان نمی‌ماند. وقتی پس از بازگشت، اتفاقی متوجه شد که پدرش چه فداکاری بزرگی برای این سفر کرده است، بغض در گلویش شکست. دستان پدر را گرفت و بوسید، بی‌آنکه کلمه‌ای برای قدردانی بیابد. فقط در دل دعا کرد که خداوند، پدرش را همان‌گونه که او را به خانه‌اش رساند، در دنیا و آخرت عزیز و سربلند نگه دارد.

این سفر، برای این نوجوان فقط یک عمره نبود، بلکه درسی از ایثار، عشق و فداکاری بود که تا پایان عمر، بر لوح دلش حک شد. و این، همان برکت حقیقی سفر حج است؛ تحولی که از درون آغاز می‌شود و تا همیشه ادامه دارد…