زیارت امام مجتبی (ع) در بقیع + فیلم

در روز ولادت با سعادت کریم اهل بیت (ع)، پانزدهم ماه مبارک رمضان، از جانب قبه خضراء و مضجع مطهر نبوی راهی جنتالبقیع میشوم. آرام آرام قدم برمی دارم. اگرچه به ظاهر در خاک پا می گذارم، اما در دل احساس میکنم اطرافم را امواج اقیانوسهای بیکرانه احاطه کرده اند. با این حال آرامش عجیبی را حس می کنم و نجوای عاشقانه ای را می شنوم که در میان سنگهای خاک مقدس جاری است.
اینجا، جنتالبقیع، سرزمینی است که دلهای عاشقان را به خود جذب میکند، اما غربت و مظلومیتش بر جان آدمی سنگینی میکند. کنار حرم ملک پاسبان و مظلوم بقیع، جای همه خوبان و دلدادگان اهل بیت (ع) خالی است. با دلی آکنده از ارادت و چشمانی نمناک از شوق و اندوه، از کنار قبور پاک ائمه بقیع میگذرم. آفتاب سحرگاهی مدینه آرامآرام بر سر قبرستان بقیع بالا میآید و مزارهایی را که در دل خود مخارن معرفت و معادن نور را جای دادهاند، روشن میکند.
هوای بقیع، آمیخته با عطر خاطرات کهن است؛ بقیع حافظه قوی تاریخ است؛ حتی صدای پای زائرانی را که روزگاری با دلهای آکنده از محبت اهل بیت (ع) به اینجا آمدند، میشنوم. هرچند باید جلوتر بروم از قبور ائمه بقیه فاصله بگیرم، اما چشمان را بدون پلک زدن بر قبوری می اندازم که اگرچه ساده و خاکی هستند ولی هزار آیت بینشان از شکوه و عظمت دارند.
کنار حرم ملک پاسبان، به یاد امام مجتبی (ع) میایستم؛ کریم اهل بیت، مظلوم مدینه، که سالها خان کرمش در مدینه پهن بود و اینک بارگاهش در روز میلادش در سکوتی غریبانه خفته است.
با آنکه روح ملکوتی اهل بیت در عرش الهی ساکن هستند، ولی با دیدن این همه بینشانی و مظلومیت، از این همه سکوت، از نبود مرقد و بارگاه غم بزرگی در دلم می نشیند. ظاهر بقیع، هرچند غریب و خاموش است، اما بارگاه حقیقی اهل بیت(ع) در قلوب شیعیان همچنان پرنور و باعظمت است.