حاجی نوشت؛
آمد دهه ای که سالها با “و واعدنا” شروع می‌شد و با اشک و آرزو ختم

نماز مستحبی دهه اول ماه ذی الحجه را هر سال افراد زیادی می خوانند به امید آنکه سال بعد در زمره حاجیان باشند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، حاجیه خانم «راضیه خرادپور» که سال 1403 توفیق تشرف به سرزمین وحی را داشته به مناسب حلول ماه ذی الحجه در مطلبی نوشت:
 شروع شد! به پلک برهم زدنی...دهه‌ای که سال‌ها با “و واعدنا” شروع می‌شد و با اشک و آرزو ختم.


سال‌هایی که فکر می‌کردم اگر بخوانمش، شاید بتوانم خودم را بی سروصدا بندازم توی صف حاجی‌ها. شاید با همین نمازها، منم حاجی شوم...
پارسال همین شب، شب اول ذی‌الحجه، به وقت حجاز، رو به قبله‌ کعبه ایستاده بودم و باورم نمی‌شد کجا هستم. مثل رویا بود.نماز “و واعدنا” را همان جا خواندم...حرف و حدیث زیاد بود یکی می‌گفت ما حاجی‌ها که نماز و واعدنا نداریم و دیگری می‌گفت ثواب دارد،من نه مطمئن بودم باید بخوانم، نه مطمئن بودم خدا حاجی‌ام حساب می‌کند…!به امید قاطی شدن با حجِ امام تمام ده شب را خواندم.
اما امان از امسال…از دیشب، یک بغض کند و کشدار افتاده وسط گلویم و راه نمی‌رود…شاید از همان وقتی که کنار رفقایی که دوستشان دارم، توی شلوغی شب شهادت امام جواد، خودم را رساندم به حرم عمه جانشان...یک نیمچه سفر پناه‌جویی بود؛ شاید زیارتی به نیابت از یک حاجی عزیز و غریب، به امید آنکه او هم دل جامانده ای را در طوافش یاد کند.


و امشب دوباره برگشتم سر خط
درست همان جایگاه همیشگی!
با دلی لرزان "و واعدنا" خواندم،
مثل همه آن سال‌هایی که در چشم انتظاریِ آرزویی بعید گذشت


.‌پ.ن:بابا، هر سال شب اول ذی‌الحجه، حتی با تن کم رمقش، منتظر می‌ماند یکی بگوید: وقت “و واعدنا”ست.پارسال نبودم کنارش.امسال هم…خودش دیگر نیست.اما امشب، خواهرم فیلمی از طواف فرستاد.یکی آن میان بود…آن‌قدر شبیه بابا که اشکمان را درآورد.دل ما گفت باباست… آمده طواف…و زیر لب، گفتم:بابا، و واعدنا یادت نرود…
تو‌ را‌ به‌ وقت‌ اذان‌ گریه‌ کرده‌ام‌ شب‌ها..


| شناسه مطلب: 128455




حج 1404 ذی‌الحجّه