اینجا عرفات؛ حال و هوای شب عجیب عمر
شب عرفه در عرفات؛ این یک شب عجیب و به یاد ماندنی در طول عمر هر انسان است.
عرفات-خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج: اگر از نزدیک نبینید، شاید خیلی برایتان قابل تصور نباشد. ده ها هزار ایرانی که کیلومترها از شهر و دیارشان دور شدهاند، حالا از مکه هم بیرون آمدهاند و در یک صحرا گرد هم آمده اند.
دو، سه خیابان بزرگ قسمت بندی شده به چند مکتب و به ترتیب هتلهای مکه تقسیم بندی شده و اعضای هر کاروان در یک خیمه نشسته اند. روی فنسها انواع و اقسام بنرها اسامی کاروان و شماره آن را زدهاند تا اعضای کاروان راهنمایی شوند بکی دو کاروان حتی عکس مدیر کاروان را هم زدهاند. داخل چادرها که میشوی بالش و زیرانداز و روانداز و روبالشی با نظم خاصی چیده شده و جای هر کسی را مشخص کرده است. در خیلی از چادرها کولرها حسابی فضا را خنک کرده تا جایی که برخی از سرمای داخل چادر به گرمای بیرون پناه میبرند.
مثل همیشه خانمها در عبادت جلوترند؛ تک تک، دوتا دوتا و چند تایی دور هم نشسته اند و کتاب دعا دست گرفتهاند و میخوانند؛ برخی راه میروند و تسبیح میچرخانند و ذکر میگویند، برخی زوجها که الان در حالت احرام باید حدودی را رعایت کنند، در این فضای لطیف و پر از احساس با کمی احتیاط با هم صحبت میکنند.
از برخی خیمهها صدای روضه به گوش میرسد عده ای امام زمان را صدا میزنند کسی که امید دارند فردا او را در این صحرا ملاقات کنند. در برخی چادرها دعاهای شب عرفه خوانده میشود. برخی بیرون چادر دراز کشیدهاند، برخی در حال صحبت و برخی در حال خدمت.
اینجا جایی است که همه زائران ایرانی یکجا در کنار هم هستند، برای همین برخی از فرصت استفاده کرده، دوست و رفیق و پدرخانم و عمو و همکار سابق را پیدا میکنند و برخی هم اتفاقی بعد از سالها رفیقی را پیدا می کنند؛ اصلاً خاصیت حج همین است باید ارتباط باشد، رفاقت باشد، ملاقات باشد.
کاروانها مختلفند، بعضی با هم راه افتاده اند و لبیک میگویند؛ لبیکی که امروز ظهر با آن محرم شدند، باید ادامه دهند: لبیک اللهم لبیک. علاوه بر اکثر مردان که لباس احرام به تن دارند، یک سری از هموطنان لباس احرام ندارند و به جای آن کاور آبی سازمان حج یا کاور قرمز هلال احمر دارند و در حال خدمتند. آقای علیرضا بیات رئیس سازمان حج و زیارت را هم در همین لباس مشغول گفتگو و چرخ زدن میان زائران دیدم. نیروهای امداد و راهنمایی حج و زیارت تا بچههای هلال احمر که همین جا را قسمتبندی کردند و دارند به زائران دارو میدهند و معاینهشان میکنند یا راهنمایی شان می کنند. در چادر بعثه قاریان قرآن دور روحانی کاروان جمع شدند و او دارد یک بار دیگر مسائل حج را برای آنها مرور میکند.
اینجا درمانگاه تخصصی پزشکی هم هست، علاوه بر پزشک عمومی هم آزمایشگاه دارد هم متخصص عفونی هم متخصص زنان، ارتوپدی، مغز و اعصاب، روانپزشکی داخلی و قلب. بعضی از پزشکان حج اولی هستند و محرم، چند تایی هم احتمالاً سال چندم است که میآیند و لباس معمولی دارند و اعمال حج انجام نمیدهند و فقط در خدمت بیماران هستند؛ یک بیمارستان صحرایی هم کنار درمانگاه تخصصی هست و کنارش مرکز بهداشتی که خود عربستان گذاشته است.
خیلیها در حال حرکتند یا نماز دعا یا گشت و گذار، آدم فضای حیرت دارد. نمیداند دعا بخواند، نماز بخواند، مناجات کند، از خستگی بخوابد، بین مردم بچرخد یا از این لحظهها عکس بگیرد همینهاست که این شب عجیب را رقم زده است. صوتی از حاج آقا مجتبی تهرانی را در راه گوش می دهم که می گوید شب عرفه شب توبه است و توصیه می کند برای دیگران دعا کنید. امشب شب دعا و توبه است!