هر عملی که به قصد قربت انجام شود، قربانی است

اسرار قربانی کردن آنجا به جمال و کمال می‌رسد که می‌فهمی هر عملی که انسان به قصد قربت انجام دهد و در آن تقرب باشد، قربانی است؛ نماز قربانی روزانه ماست و ... خدای متعال عملِ با تقوا را قبول می‌کند و اگر تقوا به خدا رسید، سالک هم به خدا می‌رسد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی حج، عجیب سرزمینی است منا؛ سرزمینی که بیش از هر بخشی از حج اعمال دارد و برای هر عملی، اسراری... اسراری که درباره آنها بسیار گفته و نوشته شده و گویا هرچه گفته و نوشته شود، باز جای پرداختن هست. اسراری که پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در تفهیم آنها به مسلمانان و شیعیان خود کوشیده‌اند و تحلیل و تفاسیر بسیاری نیز بر فرموده آن بزرگواران نگاشته شده است.    


یکی از اعمال حج که اسرار عظیمی پشت آن نشسته، قربانی کردن است که امام سجاد(ع) سِر این عمل را چنین دانست که زائر با قربانی کردن در حقیقت حنجره دیو طمع را بریده و اهرمن آز و طمع را می‌کشد. 


اما گویا اسرار قربانی کردن در سرزمین منا بیش از اینهاست و امام سجاد(ع) در حدیث بالا پرده را کناری زده و به گوشه‌ای از این اسرار اشاره فرمودند. 


برای راه یافتن به خزینه این اسرار، بد نیست به آیه 196 سوره بقره توجه شود. آنجا که خدای متعال می‌فرماید: قبل از قربانی سر را تیغ نکشید: «لا تحلقوا رؤسکم و حتى یبلغ الهدی محله» آنگاه مسأله قربانی را تشریح می‌کند و می‌فرماید: قربانی در جاهلیت نیز مرسوم بود که به این صورت که خون آن را به دیوار کعبه می‌مالیدند و گوشتش را آویزان می‌کردند برای اینکه معبودشان قربانی را بپذیرد. دیوار کعبه را با خون قربانی رنگین و با گوشت قربانی تزیین می‌کردند. خدای کریم همچنین در آیه 37 سوره حج می‌فرماید: «لَن یَنال الله لحومها ولا دماؤها ولکن یناله التقوى»، یعنی خون و گوشت قربانی که جزو مناسک منا است، به خدا نمی‌رسد، بلکه روح عمل که تقرب‌آور است و تقوای این کار، به خدا می‌رسد. عمل قربانی کردن درواقع یک حکم دارد و یک حکمت. حکم؛ کشتن یک گوسفند است و حکمت؛ با تقوا بالا رفتن. 


آیت الله جوادی آملی در صهبای صفا می‌نویسد که در آیه کریمه فوق، مطلبی است که در جای دیگر نیست، آنجا که فرمود: تقوا که روح قربانی است، به خدا می‌رسد.


هر عملی با قصد قربت قربانی است


اسرار قربانی کردن آنجا به جمال و کمال می‌رسد که می‌فهمی: هر عملی که انسان به قصد قربت انجام بدهد، قربانی است؛ نماز قربانی روزانه ماست. در حدیث معروف آمده است که: «ثم إن الزکاة جعلت مع الصلوة قرباناً لأهل الاسلام» در نهج البلاغه نیز امیرمومنان علی (ع) فرمود: «جعلت الزکاة کالصلاة قرباناً».


به عبارتی هر عملی که در آن تقرب باشد، قربانی است. لیکن هیچ عملی همانند قربانی در سرزمین منا، عامل تقوا نیست.


خدای متعال در قرآن کریم و در آیه 27 سوره مائده می‌فرماید: خداوند عمل با تقوا را قبول می‌کند: انما یتقبل الله من المتقین. در این آیه سخن از «نیل» نیست، سخن از «قبول» است. و اما در آیه 37 سوره حج «ولکن یناله التقوى منکم» سخن از «وصول» است و «نیل»، نه قبول.


در سوره فاطر آمده است: گاهی معارف به سوی الله صعود می‌کند: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه». این تقوا نه تنها به طرف خدا صاعد می‌شود و بالا می‌رود، بلکه به خدا می‌رسد و از آنجا که تقوا وصف نفسانیِ روح انسان متقی است و جدای از جان انسان با تقوا نیست، اگر تقوا به خدا رسید، انسان سالک نیز به خدا می‌رسد.


در اینجا آیت الله جوادی آملی مبحث خود را جمع کرده و می‌گوید: پس مبادا خود را هدر کرده و رایگان بفروشیم. مبادا شب آنقدر بخوریم،که نتوانیم سحر برخیزیم. شما هر قدر می‌توانید سیر کنید که پیش از مرگ به لقاءالله برسید که جان انسان باتقوا به خدای متعال می‌رسد.


 


هر عملی از اعمال و مناسک حج، ظاهری دارد که همان شیوه انجام عمل است، و باطنی که روح آن عمل و اسرار نهفته در آن است و روح و جان انسان در پرتوی آن، و در صورت توجه و معرفت و حضور قلب، باصفا و نورانی و به معبود نزدیک می‌شود. 


برای حضور در سرزمین منا هم اعمالی هست که انجام آنها جزو واجبات حج است و این اعمال معنا و باطن و اسراری دارد که رسیدن به آنها، رسیدن به مقصود حج و قرب خدای متعال است. 


آیت الله جوادی آملی در صهبای صفا درخصوص اسرار منا به قول امام سجاد(ع) اشاره می‌کند که می‌فرماید: « وقتی به منا رسیدی، به نیتها، آرزوها و تمنیات خود نائل آمدی و حاجاتت برآورده شد؟ اگر چنین نباشد، به سِر حج آگاه نبوده‌ای، دوباره باید حج کنی.»


زائر خانه خدا باید طوری حرکت کند، که وقتی مواقف را طی کرد و به سرزمین منا رسید، احساس کند که به آرزوهای خود رسیده، چون آرزوی انسان این است که چیزی را فراهم کرده و کسب کند که همیشه با اوست، نه اینکه او را می‌گذارد و می‌رود و برای او وبال است. به طور مثال کسی که به فکر جمع‌کردن مال است، درواقع برای خود وزر و وبال جمع می‌کند، زیرا به مال علاقمند است و محبتش را در دل جای داده و وقتی که می‌میرد، به ناچار مال را رها می‌کند، نه علاقه به مال را، و عذاب دقیقا از همین جا شروع می‌شود، زیرا عذاب وقتی از راه می‌رسد که علاقه باشد، اما مورد علاقه ( مال، جاه، محبوب و ...) نباشد. 


طبق حدیث امام صادق(ع) سِر مکه رفتن، آن است که انسان وقتی به سرزمین منا پا گذاشت، بفهمد به همه امانی، تمنیات و آرزوهای خود رسیده است، نه اینکه آنجا آرزو کند. و این یعنی منا سرزمین تمنیات است، نه آرزو کردن‌ها و این از اسرار مناست. 


حضرت امام سجاد(ع) در وهله بعد از یار خود شبلی می‌پرسد که: آرزوهای دیگران را هم برآوردی؟ و آیا به حدی رسیدی که مردم از زبان و دل و دستت آسیب نبینند؟


پس سِر دیگر حج این است که زائر خانه خدا وقتی به مکه رفت و برگشت، مردم از دست و دل او آسوده باشند، به این معنا که نه با دست و زبان دیگران را آزار بدهد و نه در دل بدخواه آنها باشد.


اگر جزو شیاطین انس باشی، نمی‌توانی به شیطان  سنگ بزنی


سرزمین منا سِر سومی هم دارد و آن این است که زائر وقتی جمره‌ها را رمی می‌کند ( سنگ می‌زند)، با این عمل می‌گوید که من هر شیطان و شیطنتی را رمی کردم. اما انسانی که خودش جزو شیاطین انس باشد، هرگز قدرت رمی ندارد. کسی که شیطان قرین او باشد، او را رمی نمی‌کند، که خدا در آیه 36 سوره زخرف فرمود: وَمَن یَعشُ عَن ذِکرِ ٱلرَّحمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیطَٰانا فَهُوَ لَهُۥ قَرِین و در آیه 38 سوره نساء فرمود: وَمَنْ یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاءَ قَرِینًا. یعنی کسی که از یاد خدا غافل باشد و نام و یاد حق را نشنود و نبیند، خداوند کیفری که می‌دهد این است که شیطان را قرین و هم‌نشین او می‌کند. و هر کسی که شیطان قرین و هم‌نشین او باشد، به هم‌سفر و قرین بدی مبتلاست. 


اگر کسی شیطان قرین او بود، او در حقیقت کار منا را انجام نداده، به سِر رمی جمرات نرسیده و حجش ناتمام است.  


قربانی می‌کنی یعنی که آز و طمع را در خود سر می‌بُری


امام سجاد(ع) درخصوص سِر قربانی کردن هم می‌فرماید: سِر قربانی کردن آن است که حنجره دیو طمع را بریده و اهرمن را بکشید. و ذبح کردن گاو و گوسفند و یا نحر شتر و رها کردن و بی‌مصرف گذاشتن چه سودی دارد اگر انسان سِرش را نفهمد؟ زائران با آن  عمل می‌خواهند این معنا را تفهیم کنند که قربانی کردن گوسفند یعنی سربریدن آز و طمع. 


سر می‌تراشی تا این زیبایی را هم به پای آن جمیل محض بریزی


سِر دیگر منا در «سر تراشیدن» است. موی سر برای آدمی جمال و زیبایی است و اگر کسی موی سر کسی را به اجبار بتراشد، زیبایی را از او گرفته است و باید دیه بپردازد. انسان وقتی وارد سرزمین منا شد، می‌خواهد این جمال را هم در پای فرمان آن جمیلِ محض نثار کند؛ یعنی که خدایا من این جمال را هم ریختم؛ این مایه غرور را هم از سر به دور کردم. 


تراشیدن سر در بین اعراب به خصوص جوانها کار بسیار دشواری بود، اما این کار را برای رضای خدا کردند تا به جمال صوری هم دل نبندند. به همین دلیل گفته‌اند در مراسم حج خود را معطر و زیبا نکنید، برای اینکه انسان هرگونه زیبایی ظاهری را به پای دوست و جمیل محض نثار کند. 


و امام سجاد(ع) فرمود: راز سر تراشیدن این است که: انسان هرگونه غرور و کبر و نخوت و منیت را از سر به در کند و هر معصیتی را بریزد و خود را تطهیر کند. 


امام سپس طبق این نقل به شبلی فرمود: آیا هنگام تراشیدن سر، رمی جمرات، و قربانی کردن، این اسرار را در نظر داشتی یا نه؟ و شبلی عرض کرد نه در همه بخش‌ها! و امام فرمود: گویا طواف نکردی، در مقام ابراهیم نماز نخواندی، آب زمزم ننوشیدی و اشراف نکردی، سعی بین صفا و مروه نکردی،‌ در عرفات نایستادی، به مشعر نرفتی، به منا نرفتی و احکام را انجام ندادی...


| شناسه مطلب: 128931




حج تمتع حج 1404