نخستین تجربه سفر یک استاد دانشگاه

دکتر سید محمد علی ایازی، قرآن پژوه و استاد دانشگاه.
پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری، كسي كه ميپذيرد در مراسم حج احكام و دستورات خاص و در نوع خودش متفاوتي را اجرا كند، آيا لازم است كه چيزهايي را در خودش و روحيه اش از پيش ايجاد كند؟ ما بايد به 2 مساله مهم توجه كنيم. زندگي انسان بر اساس شناخت و معرفتش پايهريزي شده است. در قرآن آمده است: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (سوره ذاريات، 56). در برخي روايات آمده است كه وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ ليعرفون. يعني ما موجودات را نيافريديم مگر اين كه شناخت پيدا كنند.
تحول و تكامل انسان به اين است كه در جهان معرفت و شناخت پيدا كند. پس در قدم نخست، انسان بايد بداند كه كجا ميرود و چه چيزي را ميخواهد به دست بياورد و چه نتيجهاي بگيرد. ممكن است كسي بخواهد اروپا را بگردد و هزينه زيادي هم صرف كند. مسلما پاسخ اين سوال كه هدفتان از سفر چيست؟ گردش و تفريح و آشنايي با فرهنگها و ديدن آثار باستاني و... است. ولي اگر كسي بخواهد 20 روز در يك سرزمين خشك و بيآب و علف اقامت كند، از هدف تفريح و گردش و... كاملا دور شده است.
همين جا لازم است كه به تفاوت بيت المقدس و مسجدالحرام اشاره كنم. كساني كه به سرزمين شام ميروند، از ديدنيها و هواي خوب و زيباييهاي طبيعت آنجا نيز بهره ميبرند ولي در سفر مكه و حج، ما با چنين ويژگيهايي مواجه نيستيم.
پس فرد بايد شناختي نسبت به سفرش و اهداف كارهايش پيدا كند. فرد با توجه به هزينههاي سنگين امروز براي چنين سفرهايي بايد بازخورد و نتيجه سفرش را نيز درنظر بگيريد. اگر فرد به جنبههاي معنوي و افزايش شناخت خودش توجه نكند، نتايج لازم را نيز به دست نميآورد.
موضوع دوم، ايجاد آمادگي است؛ كسي كه ميخواهد به مهماني رود، متناسب با مهماني پوشش خاص خودش را انتخاب كرده وحتي به توقعات صاحب خانه از خودش نيز توجه ميكند. اگر لازم باشد هديهاي نيز با خود ميبرد. در مهماني خدا و لبيك به اين دعوت، فرد بايد خودش را آماده كند. يعني بايد تمام چيزهايي را كه از او مطلوب است، فراهم كند. پس بايد دل نگراني ها و دلخوري هاي ميزبانش را از بين ببرد. يعني گناهانش را پاك كند. از جهت معنوي نيز به جهت ايجابي به آراستگي معنوي خودش رسيدگي كند تا جايي كه متناسب با اين ضيافت باشد.
يادي از نخستين سفر
من در نخستين سفر حج در سال 1364، بسيار گنگ و گيج بودم، مثل كسي كه غافلگير شده است و اين در حالي بود كه هم مطالعات زيادي در اين زمينه داشتم و هم تجربههاي ديگران را بسيار شنيده بودم؛ با اين وجود، مثل خواب گردها بودم.
آقاي آرتور کویستلر كتابي به نام خوابگردها دارد كه در آن ميگويد: بخشي از نظرات دانشمندان در اين قرون مانند خواب گردهاست؛ من نيز چنين تجربهاي داشتم.
من در ديگر سفرهايم دلم ميخواست تمام اعمال را يك بار ديگر تكرار كنم. يك دليلش اين است كه در سفر اولم، ذهنم بيشتر مشغول درست انجام دادن اعمال بود. به همين دليل وقتي كار تمام شد، به اين فكر ميكردم كه من چه كاري داشتم در سفر انجام ميدادم؟ حالا در هر سفري احساس ميكنم جنبهاي تازه از حج برايم آشكار ميشود.