فاجعه منا از منظر حقوق مهاجران و گردشگران
از جمله مباحثی که در این کتاب بررسی می‌شود، نگاه فقهی به گردشگری و حقوق گردشگران است. طرح بحث ازاین‌روست که وقوع فاجعه منا از زوایای مختلفی قابل بررسی است. از جمله آسیب‌هایی که فاجعه منا وارد می‌کند، آسیب به صنعت گردشگری در کشورهای اسل
از جمله مباحثي كه در اين كتاب بررسي ميشود، نگاه فقهي به گردشگري و حقوق گردشگران است. طرح بحث ازاينروست كه وقوع فاجعه منا از زواياي مختلفي قابل بررسي است. از جمله آسيبهايي كه فاجعه منا وارد ميكند، آسيب به صنعت گردشگري در كشورهاي اسلامي است كه آسيب به حقوق گردشگران نيز محسوب ميگردد؛ زيرا از نگاه فقهي و حقوقي نيز گردشگران حقوقي دارند كه دولت عربستان سعودي موظف به رعايت آن حقوق ميباشد.
در صفحات آتي دو بعد گردشگري و حقوق گردشگران مورد بررسي فقهي و حقوقي قرار گرفته است.
گفتار اول: طرح بحث گردشگري
گردشگري، بعد از صنعت نفت و خودرو، سومين صنعت درآمدزا و از پربازدهترين درآمدهاست كه در رشد اقتصادي كشورها مؤثر است. گردشگري انواعي دارد كه گردشگري حلال، براي مسلمانان گردشگري مجاز تلقي ميشود. توصيه اسلام نيز بر انجام اين گردشهاست كه به ابعاد معنوي توجه دارد. كشورهاي اسلامي با داشتن قريب به يك چهارم جمعيت جهان، كمتر از 5% از درآمد توريستي را به خود اختصاص ميدهند؛ يعني با داشتن 23% جمعيت جهان، فقط 12% بازار گردشگري جهان را در اختيار دارند. كشور ايران نيز كه 5% جمعيت جهان اسلام را در اختيار دارد و جزو برترين كشورها از لحاظ جاذبههاي گردشگري است، طبق آمار سال 2008ميلادي، تنها 5/1 تا 3/2 درصد گردشگران را به خود جلب كرده است.
مراد از گردشگري سفر به اطراف دنيا براي تفريح و سرگرمي است كه طي آن گردشگر به نقاط مختلف دنيا ميرود و سپس به محل خود بر ميگردد.
اسلام به گردشگري از دو بعد اهميت داده است: يكي از بعد مشاهده جهان خلفت و تفكر در صنع الهي و دوم از لحاظ آشناييِ فرهنگهاي ديگر با فرهنگ اسلامي.
در تفكر اسلامي انسان آزاد است و اين آزادي در حدود مسئوليت او تعيين ميشود و هر انساني حق دارد كه آزادانه از محلي به محل ديگر منتقل شود و محل اقامت خود را در شهرها و كشورهاي ديگر انتخاب كند. در آيين اسلام ميتوان عناصر زير را در خصوص احترام گردشگران مدنظر قرار داد:
ـ بخشش و گذشت؛
ـ پرهيز از ستم و تعدي؛[1]
ـ نيكي و احسان؛[2]
ـ رعايت حقوق انساني و رفتار مطابق با موازين اسلامي؛
ـ رعايت اخلاق اسلامي؛
ـ حق تظلم و شكايت در محاكم كشور پذيرنده؛
ـ حق امنيت؛
ـ حق آزادي و محفوظ بودن حيثيت وجان و مال گردشگر؛
ـ حق محفوظ بودن شعائر ديني گردشگر، در چارچوب مقررات اسلامي.
1. گردشگري فرهنگي
براي گردشگري انواع مختلفي بر شمردهاند كه از جمله آنها گردشگري فرهنگي است. از ويژگي اين نوع گردشگران، تحصيلات بالا، شاغل بودن و بالا بودن ميانگين سني است. اين دسته از گردشگران مايل به آشنايي با فرهنگ مناطق مختلف، خواهان كاوش در چشماندازهاي فرهنگي جوامع انساني و درك آنهايند و به جذابيتهاي فرهنگي مثل موزهها و كنسرتها و نمايشگاهها و آيينهاي سنتي مثل مراسم تعزيهخواني و زيارتگاهها توجه ميكنند. گردشگري فرهنگي امروزه بخش مهمي از تقاضاهاي جهاني را تشكيل ميدهد. طبق آمار سازمان جهاني گردشگري، 37% از گردشگريهاي بينالمللي با انگيزه فرهنگي انجام ميشود. آشنايي با فرهنگ بومي مناطق، جزء اهداف بازديدكنندگان فرهنگي است. فرهنگ بومي شامل عادات محلي، سبكهاي معماري، زبانهاي محلي، ارزشهاي ديني و معنوي در چارچوب مناسك و مكانهاي مقدس است. دراين ميان، رابطه فرهنگ و زيستگاه، رابطه تنگاتنگي است كه از آن به عنوان پهنه فرهنگي[3] ياد ميشود.
هدف اين نوع گردشگري، حركت انسانها براي جاذبههاي فرهنگي و جدا شدن از مكان معمولي سكونت، با انگيزه به دست آوردن اطلاعات و تجربه جديد براي ارضاي نيازهاي فرهنگي است. در اين نوع گردشگري، افزون بر ايجاد زيربناهاي اقتصادي و افزايش اشتغال، زمينه كشف دوباره حقيقت و توسعه آگاهيهاي منطقهاي و آشنايي با هويت فرهنگي فراهم ميگردد.[4]
گردشگري مذهبي زير مجموعه گردشگري فرهنگي است كه شامل بازديد گردشگران از اماكن مقدس مثل معابد و مقابر ائمه و امامزادگان ميشود كه طي سي سال گذشته رشد بيسابقهاي داشته است؛ به طوري كه در سال 1994 اين گردشگران 4/4 ميليون نفر بودهاند و در سال 2006 اين رقم به 14/7 ميليون نفر رسيده است و تعداد بازديدكنندگان واتيكان در اين مدت به دو برابر رسيده است.
عربستان سعودي نيز با رشد فراينده داوطلبان گردشگري مذهبي در فشار قرار گرفته و مجبور به سهميهبندي حجاج و معتمرين شده است. گردشگري اسلامي كه نوعي از گردشگري مذهبي است، با ويژگي پايبندي گردشگران به آموزههاي ديني و كنجكاوي آنان براي شناخت تمدنهاي كهن صورت ميگيرد[5] در اين ميان، انجام فريضه حج، انبوهي از گردشگران را دور خود جمع ميكند تا در كنار تجمع روحاني، با فرهنگهاي يكديگر آشنا شوند و بين آنان همگرايي بيشتري حاصل شود. در راستاي همين گفتمان، بحث توريسم حلال مطرح شده كه در آن، رعايت مقررات اسلامي در رفت و آمدها و خوراك و پوشاك و محدود نشدن در لذت محض گردشگري بلكه استفاده از آموزههاي اسلامي، مد نظر است. اسلام نيز براي استفاده از زيباييهاي زمين تأكيد نموده است.[6]
2. گردشگري در كشورهاي اسلامي
منظور از كشور اسلامي، كشوري است كه حداقل 50% جمعيت آن مسلمان، و هيئت حاكمه و تصميمگرانش مسلمان باشند و فرهنگ حاكم بر آن كشور نيز فرهنگ اسلامي باشد.[7]
امروزه اعضاي سازمان كنفرانس اسلامي به 57 كشور رسيده است و جمعيت 5/1 ميلياردي مسلمانان، 24% جمعيت جهان را تشكيل ميدهد. بعد از مسيحيت،
اسلام دومين رتبه در جمعيت را دارد كه امروزه اين جمعيت مجدداً داراي واكنش فعال جهاني شده است كه پيوندهاي فرهنگي و اعتقادي جمعيت مسلمانان را در كنار هم قرار ميدهد. اندونزي با 205 ميليون و پاكستان با 178ميليون و هند با 177 ميليون نفر مسلمان بيشترين جمعيت مسلمان را در خود جاي دادهاند. پيشبيني يك مؤسسه فرهنگي در آمريكا اين است كه در سال 2030 ميلادي جمعيت مسلمانان جهان افزوده ميشود و از 24% جمعيت فعلي جهان به 4/26 درصد خواهد رسيد و جمعيت مسلمانان اروپا از 6% به 8% و از 44 ميليون به 58 ميليون نفر خواهد رسيد و يكي از مناطقي كه رشد جمعيت مسلمان آن در سالهاي آينده چشمگير خواهد بود، خود كشور آمريكاست كه به دليل مهاجرت مسلمانان و افزايش گرايش به اسلام، جمعيت مسلمان آن به شدت افزايش خواهد يافت.[8]
اسلام دومين رتبه در جمعيت را دارد كه امروزه اين جمعيت مجدداً داراي واكنش فعال جهاني شده است كه پيوندهاي فرهنگي و اعتقادي جمعيت مسلمانان را در كنار هم قرار ميدهد. اندونزي با 205 ميليون و پاكستان با 178ميليون و هند با 177 ميليون نفر مسلمان بيشترين جمعيت مسلمان را در خود جاي دادهاند. پيشبيني يك مؤسسه فرهنگي در آمريكا اين است كه در سال 2030 ميلادي جمعيت مسلمانان جهان افزوده ميشود و از 24% جمعيت فعلي جهان به 4/26 درصد خواهد رسيد و جمعيت مسلمانان اروپا از 6% به 8% و از 44 ميليون به 58 ميليون نفر خواهد رسيد و يكي از مناطقي كه رشد جمعيت مسلمان آن در سالهاي آينده چشمگير خواهد بود، خود كشور آمريكاست كه به دليل مهاجرت مسلمانان و افزايش گرايش به اسلام، جمعيت مسلمان آن به شدت افزايش خواهد يافت.[8]
در بين كشورهاي اسلامي ده كشور مسلمان، از جمله عربستان سعودي، 80% توريسم را به خود اختصاص ميدهند و تنها 20% بقيه گردشگران به 47 كشور ديگر از جمله ايران اختصاص دارد؛[9] درحاليكه كشور تركيه با مطرح كردن حكومت عثماني در سال 2007ميلادي، 27 ميليون گردشگر و درآمد 5/18 ميليارد دلاري دارد و در همين سال رشد 10% بيشتر نسبت به سال 2006 را به دليل تقويت گردشگري داشته است.[10]
3. گردشگري در عربستان سعودي
كشور عربستان سعودي به سبب وجود حرم امن الهي و شهرهاي مقدس مكه و مدينه و اماكني چون قبرستان بقيع و غار حرا و...، ساليانه پذيراي 22 ميليون زائر از كشورهاي اسلامي و در حال حاضر به عنوان يكي از بزرگترين كشورهاي پذيرنده توريسم مذهبي است و در پي آن است كه تا سال 2020 جمعيت 3/24 ميليون نفري در سال را در آن كشور پذيرا باشد. گردشگري همهساله با رشد 20 درصدي در عربستان همراه است و اين كشور تلاش دارد زيرساختهاي بهتري براي پذيرايي از زائران ايجاد كند.[11]
4. گردشگري در قرآن كريم
قرآن كريم با دعوت به گردشگري به اين عمل جهت ميدهد و پند و عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان را غايت گردشگري ميداند. خداوند متعال در سوره آل عمران ميفرمايد:
(قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ) (آل عمران:137)
پيش از شما سنتهايي وجود داشت؛ پس در زمين گردش كنيد و سرانجام تكذيبكنندگان را ببينيد.
به طور مثال در سرزمين مكه و مدينه كه محل نزول وحي است، تطبيق آيات نازله بر حوادث اتفاقافتاده مثل جنگ بدر و اُحد و نيز محل نابود شدن سپاه ابرهه در بيدا و محل جدال حضرت ابراهيم(عليه السلام) و هاجر با شيطان در سرزمين منا، همه يادآور شكست تكذيبگران است.
آيه بعد مطالعه سرنوشت مجرمين را از اهداف گردشگري در اسلام قرار داده است:
(قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ) (نمل:69)
به مردم بگو در زمين گردش كنيد و به سرانجام كار مجرمان بنگريد.
در زمين قوانيني حاكم است؛ از جمله اينكه پيروزي از آن صالحان است نه مجرمان و سرنوشت مجرمان جز ناكامي و بدنامي نيست. گاهي نيز مطالعه در عالم خلقت و انديشه در شگفتيهاي طبيعت به عنوان هدف گردشگري ذكر شده است: (قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ) (عنكبوت:20)
در واقع قرآن كريم مسلمانان را به سير آفاقي دعوت ميكند كه در كنار سير انفسي، مكمل ايمان افراد است؛ همانگونه كه شناخت نفس نيز شناخت پروردگار عالم را به دنبال دارد. «من عرف نفسه عرف ربه». معرفت به مخلوقات الهي و دقت در ظرايف خلقت، باعث فزوني معرفت به باريتعالي است.
علامه طباطبايي با توجه به آياتي كه به گردشگري در زمين امر مينمايد، گردشگري را امري مستحب شمرده است.[12] يعني اصل سير و سفر در زمين كاري پسنديده است.
قرآن كريم برخي ويژگيهاي مؤمنين را چنين ميشمارد: (التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ)؛ «توبهگران، عبارتكنندگان، ستايشگران و گردشگران...». (توبه: 112)
منظور از سائحون سيركنندگان در زمين است. علامه طباطبايي= ضمن بيان اين معنا ميگويد: «به همين دليل به آبي كه از جايي به جايي ديگر جاري ميشود سائح ميگويند».[13] از همين رو كلمه مسيح به گردشگر در زمين معنا شده است؛ چون طبق روايت امام صادق(عليه السلام): «ان عيسي بن مريم كان من شرايعه السيح في البلاد»؛[14] «گردشگري جزء شريعت مسيح(عليه السلام) شمرده ميشود».
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نيز در روايتي ميفرمايند: «هر كس بخواهد به سياحت عيسي(عليه السلام) بنگرد، به علي(عليه السلام) نظاره كند».[15]
علي(عليه السلام) نيز در پاسخ به سؤال مرد يهودي كه پرسيد آيا حضرت عيسي(عليه السلام) جهانگردي داشته است، فرمودند: آري، و سياحت پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در صحنههاي پيكار و جهاد بود.[16]
5. گردشگري در روايات
علي(عليه السلام) در مورد خصوصيت فرد گردشگر ميفرمايد: «ليس للعاقل ان يكون شاخصاً الا في ثلاث، مرمة المعاش او خطوة في معاد او لذة في غير محرم».[17] با توجه به اينكه كلمه شاخص در كتب لغت به معناي جابهجايي و انتقال از شهري به شهر ديگر آمده است، معناي روايت چنين است:
خردمند به جهانگردي ميپردازد مگر براي تحقق يكي از سه هدف زير:
ـ تقويت معيشت زندگي؛
ـ گام نهادن درجهت اصلاح آخرت؛
ـ برخورداري از لذتهاي حلال.
زيارت مكه و مدينه كه آرزوي هر مسلماني است، هر سه هدف را به دنبال دارد؛ هم باعث تقويت تجارت بين مسلمانان ميشود؛ هم باعث تقويت ايمان و اصلاح آخرت است و هم بهرهمندي از لذتهاي سير و سفر و ديدن مناظر و تجارب را به دنبال دارد.
حضرت در جاي ديگر فرموده است: «اسكن الامصار العظام فانها جماع المسلمين»؛[18]
«در شهرهاي بزرگ كه محل اجتماع انبوه مسلمانان است، اقامت نما».
«در شهرهاي بزرگ كه محل اجتماع انبوه مسلمانان است، اقامت نما».
حضرت در فرمايش ديگري خطاب به امام حسن(عليه السلام) ميفرمايند: آدمي بايد اخبار گذشتگان را مطالعه كند يا از ديگران بشنود، و بعد سفارش ميكند كه با چشم براي بيوفايي دنيا كمك بگير و به شنيدن و مطالعه و تفكر در آثار گذشتگان اكتفا نكن؛ بلكه سير وگردش نما و از نزديك آمال و آرزوهاي بربادرفته پشتيبان را مطالعه كن و در سرزمينهاي آنان مسافرت نما و آثار آنان را تماشا كن و بنگر و ببين چه كاره بودهاند و چه ساختهاند و چه كردهاند و به چه نتايجي رسيدهاند و چه به دست آوردند و پس از آن به كجا رفتند و در كجا منزل گزيدند و فرود آمدند و از چه كساني و محبوباني جدا شدند كه حتي براي يك ساعت هم طاقت دوري از آنها را نداشتند و اينك براي هميشه از آنها دور شدند و به مكاني ميروند كه با محيط آن كاملاً بيگانهاند و هيچ انس و الفتي با آن ندارند؛ چون تمام انس و الفت آنان به دنيا بوده است. سپس ميفرمايند: حال كه سرگذشت پشتيبان بر تو آشكار شد، هرگز آخرت خود را به دنيا مفروش و جايگاه و منزگاه خود را درست كن و آبادساز و ببين كجا ميروي؛ آنجا را اصلاح كن و آباد نما.
ولا تبع آخرتك بدنياك فاصلح مثواك.
آخرت خود را به دنيا مفروش و مقر اخروي خود را اصلاح كن.
بعد ميفرمايد: مبادا تمام قصد خود را به دنيا معطوف داري و از مقصد غافل شوي، تمام همّ خود را به مقصد معطوف دار كه منزلگاه تو اينجا نيست و آخرت است.[19]
از آيات و رواياتي كه مرور كرديم به اين نتيجه ميرسيم كه گردشگري در فرهنگ اسلامي جايگاه ويژهاي دارد و با توجه به ثمرات آن، همواره مورد سفارش منابع اسلامي بوده است. گسترش اسلام در نقاط ديگر جهان و نيز يافتن نقاط مشترك بين مسلمانان، از جمله ثمرات گردشگري است و انتقال تجارب بين ملتها، نزديكتر شدن ديدگاههاي جهاني در خصوص حقوق همه ملتها، گسترش زاويه ديد مسلمانها و دنياديدگي آنان، و باز شدن زمينههاي طرح نظريات عالي اسلامي و جهان شمولي آن، از جمله اهداف اين سفرهاست.
اما گردشگران مسلمان در كشورهاي اسلامي از حقوقي بهرهمندند كه ذيلاً به بررسي اين حقوق خواهيم پرداخت.
گفتار دوم: حقوق گردشگران مسلمان در كشورهاي اسلامي
1. حق آزادي
اين حق امروزه در مجامع بينالمللي به عنوان حق مهمي براي گردشگران پذيرفته شده است. در ماده 13 اعلاميه جهاني حقوقبشر آمده است:
هر كس حق دارد كه در داخل كشوري آزادانه عبور و مرور كند و محل اقامت خود را انتخاب نمايد.
هر كس حق دارد هر كشوري از جمله كشور خود را ترك كند يا به كشور خود
باز گردد.
باز گردد.
با توجه به ماده فوق كه اين حق را براي عموم گردش مسلمان و غير مسلمان در نظر ميگيرد، ميتوان حق آزادي آنان را برداشت كرد. در خصوص آزادي گردشگران نكتهاي كه قابل تأمل است اين است كه گاهي حق آزادي گردشگران، با حاكميت دولتها تعارض مييابد؛ زيرا حاكميت دولتها بر كشور خود ذاتي است و دولت بدون اقتدار بيمعناست. حاكميت را قدرت برتر فرماندهي يا امكان اعمال اراده فوق ارادههاي ديگر معنا كردهاند.[20]
گاهي نيز ممكن است، بين اين حق حاكميت و حق گردشگران تعارضي به وجود آيد. بر اين اساس، دولتها در قبال گردشگران، محدوديتهايي را براي خودشان ميپذيرند كه اين محدوديت را نميتوان از خارج بر آن دولت تحميل كرد.[21] علت قبول اين محدوديت نيز حفظ منافع خود آن كشور گردشگرپذير است؛ زيرا كشورها با عضويت در مجامع بينالمللي سعي ميكنند جايگاه جهاني خود را حفظ كنند و محدوديتهايي را در صحنه داخلي و بينالمللي بپذيرند.[22]
2. حدود آزادي
آزادي گردشگران به اين معنا نيست كه ارزشها و مقدسات كشور ديگر را زير پا نهند؛ بلكه بايد به آداب و رسوم و ارزشهاي آن كشور احترام نهند. آزادي بدون قيد و شرط مورد قبول هيچ انساني نيست. در ماده 29 اعلاميه جهاني حقوقبشر نيز براي آزادي محدود قرار داده شده است و آن محدوده، حريم آزادي ديگران است. ولي در ديدگاه اسلامي، افزون بر رعايت آزادي ديگران، بايد براي حفظ كرامت انساني، حقوق الهي هم رعايت شود. يكي از متفكران در اين مورد ميگويد: «متفكران اجتماعي و فلاسفه حقوق در غرب فقط دو حق، يعني حق فرد و حق جامعه را پذيرفتهاند و به دنبال آن، تمام تلاششان آن است كه تعارض حق فرد و جامعه را حل نمايند».[23] ولي ما به حق سومي هم اعتقاد داريم كه آن حق خداست كه از دو حق مذكور مهمتر است... چون خداوند انسان را كريم خلق نموده است، رعايت مقتضيات اخلاقي در گردشگران خارجي لازم است. قرآن كريم فرموده است: (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ)؛ «ما فرزندان آدم را كرامت بخشيدهايم». (اسراء: 70) اين كرامت عمدتاً جنبه معنوي دارد و به صورت ذاتي به انسانها داده شده است و نگهداري اين كرامت و كسب كرامت اكتسابي نيز وظيفه انسان است. گفتني است در ماده 29 اعلاميه مذكور، در كنار رعايت حق آزادي ديگران، قيد ديگري براي آزادي آورده شده است و آن رعايت مقتضيات صحيح اخلاقي، نظم عمومي و رفاه همگاني است كه اگر مقضيات صحيح اخلاقي را شامل كرامت انساني هم بدانيم، بين ديدگاه اسلامي و اعلاميه جهاني حقوقبشر در اين زمينه نيز تعارضي نخواهد بود.
3. حق حيات
منظور از حق حيات آن است كه گردشگران مسلمان در كشورهاي اسلامي داراي حق بنيادين زندگي هستند و حقوق شهروندي آنان منوط به زنده بودن آنان است. اين حق بر ساير حقوق هم اولويت دارد. اين حق در ماده 3 اعلاميه جهاني حقوقبشر نيز به اين صورت مورد تأكيد قرار گرفته است كه «هر كس حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد».
قرآن كريم حق حيات را موهبتي ميداند كه به بشر ارزاني داشته است:
(فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا...) (روم: 50)
به آثار رحمت الهي نظر كن كه چگونه زمين مرده را زنده ميگرداند.
همچنين به حفظ اين حق مهم اشاره ميكند و ميفرمايد:
(مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا) (مائده: 32)
آن كه كسي را بدون آنكه جان ديگري را گرفته باشد يا مفسد فيالارض باشد، بكشد، گويا تمامي انسانها را كشته است.
حتي خود انسان نيز حق از بين بردن حق حيات خود را ندارد. قرآن كريم ميفرمايد:
(...وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا) (نساء: 29)
خودتان را نكشيد كه خداوند بزرگ نسبت به شما رحيم است.
در مورد حق حيات ماده 3 اعلاميه جهاني حقوقبشر اسلامي، مصوب دولتهاي اسلامي در قاهره، ميگويد:
الف) زندگي موهبتي است الهي و حقي است كه براي هر انساني تضمين شده است و براي همه افراد جوامع و حكومتها واجب است كه از اين حق حمايت نموده، در مقابل هر تجاوزي عليه آن ايستادگي كنند و كشتن هيچ كس بدون مجوز شرعي
جايز نيست؛
جايز نيست؛
ب) استفاده از هر وسيلهاي كه منجر به از بين بردن سرچشمه بشريت به طور كلي يا جزئي گردد، ممنوع است؛
ج) پاسداري از ادامه زندگي بشريت تا هر جا كه خداوند مشيت نمايد، وظيفه
شرعي ميباشد.
شرعي ميباشد.
در اصول 3 و 4 و 5 همين اعلاميه نيز حق حيات مورد تأكيد قرار گرفته است.
ميتوان گفت: در همه فرهنگها حق حيات حقي محترم شناخته شده است و همه كشورها از جمله كشورهاي اسلامي، خصوصاً كه تابع اعلاميه جهاني حقوقبشر اسلامي هستند، لازم است به تبعيت از اين حق، حق گردشگران را محترم شمارند و اين اصل در قانون اساسي همه كشورها از جمله ايران، به عنوان حق محترم، مورد تأكيد قرار گرفته است. قانون اساسي در اصل 22 خود ميگويد: «حيثيت، جان، حقوق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است؛ مگر در مواردي كه قانون تجويز نمايد».
4. اصل امنيت
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) در سخنراني معروف خود در عرفات از مردم پرسيدند: «مردم اين ماه چه ماهي است؟» همه جواب دادند ماه حرام. فرمودند: «خداوند تا هنگامي كه پروردگارتان را ديدار كنيد خونهايتان و اموالتان را همچون حرمت اين ماه بر شما حرام كرده است». بعد ميپرسند: «اينجا چه سرزميني است؟» جواب دادند سرزمين محترم. بعد ميفرمايند: «خون و مال شما به سان اين سرزمين، محترم، و هر نوع تجاوز به آنها ممنوع است».
باز پرسيدند: «امروز چه روزي است؟» جواب دادند: روز حج اكبر. حضرت ادامه دادند كه «خون و مال شما به سان امروز محترم ميباشد».[24]
اين فرمايش رسول خدا(صلي الله عليه و آله) وظايف كشورهاي گردشگرپذير را سنگين ميكند و مهمترين وظيفه آنان را بعد از حفظ حيات، حفظ امنيت گردشگران ميداند؛ خصوصاً اگر گردشگران، براي امور عبادي واجب يا مستحب، به كشوري چون عربستان بروند كه خون و جان و مال زائران و گردشگران بايد در امنيت كامل قرار گيرد.
رخداد حج 1436 در منا، سطح جاذبه كشورهاي اسلامي، خصوصاً عربستان سعودي را كه مهمترين زيارتگاهها را در بر دارد، پايين ميآورد و به حيثيت كل كشورهاي اسلامي لطمه وارد كند. بر همين اساس بيانيه صلح از طريق جهانگردي در امان پايتخت اردن تأكيد مينمايد: «دولت بايد ضمن تأمين امنيت، گردشگران را در برابر هرگونه تهديد جاني و مالي مورد حمايت قرار داده و امكانات لازم و تسهيلات لازم را براي مسافرت گردشگران فراهم نمايند».[25]
اصول 32 و 33 و 169 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز اين حق را
مورد تأكيد قرار ميدهد. در اين مورد روايتي از طريق اهلسنت نقل شده است كه
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودهاند.
مورد تأكيد قرار ميدهد. در اين مورد روايتي از طريق اهلسنت نقل شده است كه
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودهاند.
الا من ظلم معاهداً او انتقصه او كلفه فوق طاقتة او اخذ منه شيئاً بغير طيب نفس فانا حجيجه يوم القيامه».[26]
آگاه باشيد كه هر كس به ذمي معاهدي ظلم نمايد يا نقصي بر او وارد كند يا بر كاري فوق طاقت او وادار نمايد يا بدون رضاي او مالي از او بستاند، من روز قيامت مدعي چنين شخصي خواهم بود و از آن ذمي حمايت ميكنم.
وقتي يك كافر ذمي از چنين حقي در كشور اسلامي برخوردار است، حقوق گردشگر مسلمان به طريق اولي بايد حفظ شود.
5. حق مسكن و احترام به زندگي خصوصي افراد
خداوند تعالي همه انسانها را از حق برخورداري از نعمت مسكن و زندگي آرام خصوصي برخوردار كرده است. قرآن كريم در آيه 27 سوره نور تأكيد ميكند:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ)
اي اهل ايمان هرگز به هيچ خانهاي مگر خانههاي خودتان، تا با صاحب آن انس نداريد وارد نشويد؛ چون با رخصت اهل آن وارد شديد، سلام نماييد، اين براي شما بهتر است شايد متذكر شويد.
گردشگراني كه با اذن كشور اسلامي وارد آن كشور ميشوند و سكني ميگزينند، در امنيت كامل هستند و از هرگونه تعرض در اماناند. ضمن اينكه نميشود هيچ كس را به زور در محلي سكني داد و كسي حق سرك كشيدن در زندگي خصوصي گردشگران را ندارد. زندگي خصوصي آنان در امان است. در اين مورد، ماده 18 اعلاميه جهاني حقوقبشر قاهره مقرر ميدارد:
الف) هر انساني ميتواند نسبت به جان، دين، خانواده و ناموس و مال خويش در آسودگي زندگي كند؛
ب) هر انساني حق دارد نسبت به امور زندگي خصوصي خود (مسكن، خانواده، ارتباطات،...) استقلال داشته باشد. و بايد او را در مقابل هرگونه دخالت زورگويانه حمايت نمود؛
ج) مسكن در هر حال حرمت دارد و نبايد بدون اجازه ساكنين آن، به صورت
غير مشروع وارد آن شد.
غير مشروع وارد آن شد.
اصل 22 و 31 قانون اساسي ايران و ماده 13 اعلاميه جهاني حقوقبشر و ماده 12 ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي كه ايران هم به آن ملحق شده است، اين حق را مورد تأكيد قرار ميدهد.
6. حق دادخواهي و آزادي دفاع
علي(عليه السلام) خطاب به مالك اشتر ميفرمايد:
و اجعل لذوي الحاجات منك قسماً تفرع لهم فيه شخصك و تجلس لهم مجلساً عاماً فتتواضع فيه لله الذي خلقك و تقعد عنهم جندك و اعوانك من احراسك و شرطك حتي يكلمك متكلمهم غير متتعتع، فاني سمعت رسولالله(صلي الله عليه و آله) يقول في غير موطن لن تقدس امة لايوخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع».[27]
اي مالك از دقت و نيروي خود، وقتي براي رسيدگي به شكايات دادخواهان قرار بده و براي آنان يك روز عمومي در نظر بگيرد كه مردم شخصاً بتوانند در كنارت بنشينند و با تو درد دل كنند. در آن نشست عمومي در برابر خدايي كه تو را خلق كرده فروتن باش و سربازان و مأموران منحصر خود را بازدار تا سخنگوي مردم بتواند بدون وحشت حرف خود را بزند، كه از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شنيدم، سرنگون باد امتي كه در ميان آنان حق ضعيف از زورمند به صراحت و بدون اضطراب گرفته نشود.
قرآن كريم نيز در اين باره ميگويد:
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) (حديد: 25)
به تحقيق ما انبيا را با بينهها و نشانهها فرستاديم و همراه آنان كتاب و ترازو فرستاديم تا مردم به عدل و انصاف برخيزند.
در جامعه اسلامي مسلمان و غير مسلمان حق دادخواهي و شكايت دارند. قرآن كريم خطاب به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: (وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ) (مائده: 49)
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در زمينه اجراي عدالت و مساوات بين حق طلبان ميگويد:
من ابتلي بالقضاء بين الناس فليعدل بينهم في لحظه و اشارته و مقعده.[28]
هر كس مسئوليت قضاوت بين مردم را بپذيرد، بايد بين نگاه كردن، اشاره نمودن و جايگاه نشستن آنان عدالت را برقرار نمايد.
علي(عليه السلام) نيز درباره رعايت عدالت بين مردم ميگويد:
انصف الله وانصف الناس من نفسك ومن خاصة اهلك ومن لك هوي فيه من رعتيك فانك الاتفعل تظلم ومن ظلم عبادالله كان الله خصمه دون عباده... .[29]
انصاف و عدالت را در رابطه با خودت و خويشان نزديكت رعايت كن كه اگر چنين نكني، ظالم خواهي بود و كسي كه به بندگان خدا ظلم كند، به جاي مردم، خدا با او دشمني خواهد كرد.
از بين فقهاي اسلام نيز محقق حلي درباره ويژگيهاي حاكم كشور اسلامي
فرموده است:
فرموده است:
التسوية بين الخصمين في السلام والجلوس والنظر والكلام والانصاف والعدل في الحكم... . [30]
بين دو طرف مخاصمه در سلام و محل نشستن و نگاه و كلام با آنان تساوي برقرار كند و در حكم بين آنان با عدل و انصاف رفتار كند.
[1]. بقره: 279.
[2]. ممتحنه: 9.
[3]. تعرفها و مفهوم فرهنگ، داريوش آشوري.
[4]. مهدي سقايي، گردشگري فرهنگي.
[5]. مجله گردشگري اسلامي در لندن، عبدالصاحب الشاكري.
[6]. گردشگري حلال، مفاهيم و اهميت وضعيت امروز آن، برزين جعفرتاش.
[7]. جغرافياي كشورهاي اسلامي، رضا مستوفيالممالكي.
[8]. رسانيوز به نقل از موسسه تحقيقاتي پيو.
[9]. رسانيوز به نقل از: inttour.in oic
[10]. بررسي تجارب موفق تأمين مالي گردشگري در ساير كشورها، نويد سعيدي رضواني.
[11]. mmostafovi@modares.ir.
[12]. الميزان، علامه طباطبايي، ج9، ص44.
[13]. همان، ص396.
[14]. بحارالانوار، ج70، ص244.
[15]. همان، ج39، ص38.
[16]. همان، ج10، ص28.
[17]. نهجالبلاغه، حكمت 39.
[18]. في ظلال نهجالبلاغه، مغنيه، ج4، ص182.
[19]. نهج البلاغه، نامه 31.
[20]. بايستههاي حقوق اساسي، قاضي شريعت پناهي، ص20.
[21]. حقوق بينالملل عمومي، ضياييبيگدلي، ص77.
[22]. همان، ص83.
[23]. نظريه سياسي اسلام، محمدتقي مصباح يزدي، ص94.
[24]. حقوق بشر از منظر انديشمندان، محمد بستهنگار، ص140.
[25]. دفتر بازاريابي و امور بينالملل سازمان ايرانگردي و جهانگردي، سلسله سخنرانيهاي اجلاس بينالمللي جهانگردي و صلح و گفتوگوي تمدنها، ص82.
[26]. سنن ابيداود، سليمان بن اشعث ابوداود، ج6، ص171.
[27]. نهجالبلاغه، نامه 53.
[28]. اخبار القفا، محمد بن خلف وكيع الظبي، ج2، ص200.
[29]. شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد، ج17، ص34.
[30]. شرايع الاسلام، ابوجعفر بن حسن حلي (محقق حلي)، ص87.